۸/۲۱/۱۳۸۶

ازیافته علمی تا زایش رسانه نو





ازیافته علمی تا زایش رسانه نو
گذری بر تاریخ مستند
ملک محسن قادری


این مقاله گذری بر تاریخ مستند از آغاز تا امروز است. مقاله در سال2003 نوشته شده از این رو نتیجه گیری پایانی آن درباره رخت بربستن فیلم های مستند از پرده سینما ها (گو اینکه شاید منظور نویسنده مستندهای « خبری » باشد) چندان درست نیست زیرا امروزه گرایش به فیلم های مستند و پخش آنها در سالن های سینما هرچند نه به اندازه فیلم های داستانی، پدیده ای رو به گسترش است. همچنان که نویسنده ای دیگر اشاره دارد « فیلم های مستند دیگر آفات گیشه نیستند ».

سینماتوگراف که سپس به کوتاهی « سینما » خوانده شد از آن هنگام که به پیدایی رسید در پی ثبت آنی صحنه های زندگی عینی بود. اگر روایتی که نخستین فیلم تاریخ سینما را « بیرون آمدن از کارخانه های لومیر »* (1895) می داند بپذیریم، این فیلم را باید نخستین فیلم مستند دانست. در مطبوعات آن زمان چنین می خوانیم: « این زندگی عینی است که به هنگام رخ دادن به ثبت رسیده است ».

اشتیاق به شناخت بهتر حقیقت از همان نخستین روزهای پیدایش سینما به نموداری رسید. در برخی « مناظر » ی که برادران لومیر در نخستین برنامه های نمایش فیلم خود نشان می دادند گاه حتی گونه آغازینی از میزانسن (کارگردانی) نمودار بود. در پس عدسی دوربین، چشم سینماگر ( جامعه شناس، مورخ، مردم شناس، زیست شناس،...) نهفته است که واقعیت را نه تنها با دانش و آگاهی خویش که با شور و هیجان و بینشی از جهان در قاب می نهد.

در این دوره، شرکت لومیر به سراسر جهان اپراتورها (فیلم بردارانی) می فرستد که کارشان ثبت زندگی و رخدادهای مردمان دورافتاده است. گرایش به داشتن دوربین های فیلم برداری سپس در میان کاوش گران، مسافران، روزنامه نگاران ومردم شناسان نیر نمودارمی شود. نخستین اسناد حاصل آمده موضوعات بس گوناگونی را دربرمی گیرند: مسابقات ملبورن، تاج گذاری نیکلای دوم، ورود گاوبازان، گردش فیل ها در پنوم پن.

فیلیپ مسگیش و فرانسیس دوبلیه شناخته ترین این شکارگران تصویر در فرانسه اند. تماشاگران بی درنگ به این تولیدات که سرزمین های دورافتاده را برایشان آشکار و رخدادهایی که در جهان می گذشت را بر آنها نمایان می ساخت علاقه پیدا می کنند و بدینسان اخبار و وقایع (Actualités) باب روز می شوند.

در برابر این خواست همگانی و به هنگامی که امکان فیلم برداری در مکان واقعی وجود ندارد، رخدادها بازسازی می شوند : ژرژ ملیس انفجار رزمناو « ماین » در لنگرگاه هاوانا (1898) را اینگونه به فیلم درمی آورد و شرکت بیوگراف در 1905 آتش فشان کوه وزوو را با ماکت باز سازی می کند. در همین سال نخستین اخبار سینمایی در امریکا نمود می یابد و در 1907 در پاریس سالنی به نام پاته ژورنال 1 ویژه اخبار Journal پدید می آید. در سال های 1930 با آغاز سینمای سخنگو این گونه سالن ها افزایش می یابند (سینه پرس 2، سینه اک 3، پاری سوآر 4). سپس، اخبار در نخستین سئانس سینما به نمایش درمی آیند تا آنگاه که با پیدایش تلویزیون که ماموریت بنیادی بی درنگ اش به تماشا درآوردن و آگاهی رسانی است، این سنت رو به فراموشی می نهد.




از سند تا مستند نوین

اگر مستند را اثری با قالب از پیش اندیشیده بدانیم که حقیقت را از دریچه نگاه اصیل پدید آورنده اش به دید می رساند، گزار ش ها و اخبار که اغلب بدون برنامه هنری از پیش اندیشیده و به گونه شتابناک ساخته می شوند بیشتر پدید آورنده سند اند تا مستند.

رابرت فلاهرتی

رابرت فلاهرتی (1884-1951) پدر مستند نوین است. نبوغ این مستند ساز امریکایی در این بود که می دانست مستند باید در پی نقل ماجراها - ماجراهای واقعی قابل اطمینان - باشد؛ ماجراهایی که در این حال، قابلیت جذب تماشاگر را نیز داشته باشند.

او دو سال به شمال بزرگ می رود تا همراه با موضوع های گزارش خود زندگی کند و برآن می شود تا زندگی اسکیموها را پیش از رسیدن سفیدپوستان بر روی فیلم به ثبت رساند: نانوک شمالی (1922) حاصل این کوشش است که تاریخی را در سرگذشت سینما رقم می زند. فلاهرتی در ساخت مستند خود از شگردهای پیشبرد داستان در سینمای قصه گو بهره می گیرد:

- کاربرد نماهای درشت به هدف خلق « قهرمان » یا شخصیت اصلی.
- کاربرد حرکات دوربین برای دراماتیزه کردن کنش.
- صحنه پردازی برخی سکانس ها و هدایت نوع مشارکت موضوع در فیلم.
- شبیه سازی نخستین برخورد اسکیموها با سفیدپوستان.

مرد آرانی
رابرت فلاهرتی سپس زندگی ساکنان جزیره ای در پولینزی را به نمایش می گذارد: « موآنا » (1925)، « سایه های سفید » (1931)؛ و ماهیگیران جزیره آران را در « مرد آرانی » (1934) و خانواده ای فرانسه زبان در لوییزیانا را در « داستان لوییزیانا » (1948).





مستند اجتماعی

جان گریرسون اسکاتلندی (1898-1972) سازمان دهنده برجسته و انسان گرا، فیلم هایی ساخت و به ساخت فیلم هایی کمک کرد که شواهد زندگی روزمره در لحظه بحران اند. او نخستین کسی است که واژه « مستند » Documentary را به کار می برد.

« ماهیگیران »(1929) شناخته ترین فیلم او درباره صیادان شاه ماهی دراسکاتلند نخستین فیلم مکتب مستند بریتانیا ست که بازده آن در گستره ده سال بیش از چهارصد فیلم بود. در امریکا، پل استراند جنبشی همسان پدیدارساخت ( « رودخانه » ساخته پیر لورنتز(1937)، « شهر »، ساخته ویلار وان دایک و رالف استاینر (1939) از ساخته های این جنبش اند).



 در اروپا مستند اجتماعی درپی کوشش فیلم سازان منفرد و   طبایع گوناگون به نمودادری رسید:

- در فرانسه ژان ویگو ( درباره نیس، 1929)، ژرژ روکیه ( فاربیک، 1946)، ژرژ فرانژو ( خون جانوران، 1948)، « هتل دزنولید» 5 (1951)، آلن رنه (1922-) (شب و مه،1956) یا کریس مارکر ( ماه مه زیبا (1962)، کوبا آری (1963).

 در اسپانیا لوییس بونوئل ( زمین بی نان، 1932).
- در بلژیک،هانری استورک ( خانه های فقر، 1937).



ایونز و همینگوی
در هلند، یوریس ایونز با همکاری هانری استورک  به شیوه نیمه مخفیانه فیلم شناخته شده « بوریناژ » را درباره اعتصاب در معادن زغال سنگ می سازد. در گذر پنجاه سال ما ایونز را در همه نقاط حساس جهان می یابیم: در جنگ داخلی اسپانیا ( خاک اسپانیا ، 1937 با همکاری ا. همینگوی)، در جنگ های استعماری ( اندوزی بانگ برمی دارد، 1946) در شیلی ( در والپارایزو، 1962)، در ویتنام ( آسمان و زمین، 1965) در لائوس (خلق و اسلحه هایش،1969).



وسوسه جعل و دستکاری

در طی نخستین جنگ جهانی، اپراتورهای اکتوالیته از نبردها فیلم برداری می کنند، بدینسان تقریبا در همه جای دنیا شاهد ادغام مستند اطلاع رسانی و فیلم تبلیغاتی هستیم. اختیار و اراده ای نظامی، افشاگرانه و بسیج کننده در کارهای سینما گران متعهد سیاسی در روسیه، آلمان و همانند آنها نمود می یابد.

این گرایش در اتحاد جماهیر شوروی، به خدمت انقلاب درمی آید: زیگا ورتوف (1895-1954) کار خود را با مونتاژ فیلم های کوتاه یادمان انقلاب اکتبر و دیگر فیلم های کوتاه تبلیغاتی در کمیته سینما در مسکو آغازمی کند. پودوفکین (1893-1953) « گرسنگی، گرسنگی، گرسنگی » (1921) را درباره گرسنگی در نواحی ولگامی سازد. آیزنشتاین (1898-1948) نیز با اعتصاب (1925)، رزمناو پوتمکین (1925) و اکتبر (1927) به انگیزه های ایدئولوژیک، به بازی اخبار بازسازی شده گام می نهد.

درآلمان نازی، لنی ریفنشتال (1902-2003) درسال 1935 پیروزی اراده را می سازد.این فیلم تبلیغی نمایشگر گردهم آیی رایش سوم در نورمبرگ است و به کمک میزانسن ( زوایا و حرکات دوربین و نمادها و نشانه ها) موضوع خود را بزرگی می بخشد. ریفنشتال هیچ گفتارمتن توضیحی به کار خود نمی افزاید. در 1936 خدایان ورزشگاه (یا المپیا) را فیلم برداری می کند که فیلمی هنری است و موضوع بازی های المپیک برلین را دستمایه قرارمی دهد. در این فیلم نخستین بار چندین نو آوری فن آورانه نمایان می شود.





فرانک کاپرا (1897-1991) به هنگام جنگ جهانی دوم برای وزارت جنگ کار می کند و مدیریت 
ساخت مجموعه فیلم های پرآوازه چرا می جنگیم (1942-1945) را بر دوش می گیرد که خود او چندین بخش آن را کار می کند: پیش درآمد جنگ، نازی ضربه می زند، در 1942؛ تفرقه بیانداز و حکومت کن (همکارگردانی با آناتول لیتواک در1943)؛ نبرد چین (همکارگردانی با آناتول لیتواک) در 1944 و دشمن تان ژاپن را بشناسید (همکارگردانی با یوریس ایونز در 1945).

زیگا ورتوف

(1898-1954) که سخت زیرنفوذ لف کولوشف و جنبش آینده گرا و متاثر از فیلم امریکایی تعصب ساخته 1916د. و. گریفیث بود، بیانیه سینماچشم (کینو گلاز) را انتشار داد که تئوری های آن در مجموعه فیلم های « کینوپراودا » (سینماحقیقت) نمود می یابد. او بر قدرت مطلق دوربین اذعان می کند.

ورتوف در 1929 اثر بسیار شناخته و برجسته خود مردی با دوربین فیلم برداری را می سازد که یک سمفونی تصویری درباره شهری بزرگ است (اودسا).



او که پژوهش هایش را با حوزه صدا نیز سازگاری بخشیده بود چند مقاله دیگر ازنوع نیمه مستند می آفریند که یکی از آنها « اشتیاق » محصول 1931 است که که نشانگر مونتاژ صداهای صنعتی و بریده گفت و گوها برای آفرینش یک سمفونی صوتی است.

او فعالیتش را همانگونه به پایان برد که آن را چون تدوین گر اخبار سینمایی آغاز کرده بود. نظریه های زیگا ورتوف چه ازسوی ژان روش و چه از سوی ژان لوک گدار به خوبی بازگیری و بازگویی شده اند.

عصر جدید

ساخت ابزارهای سبک وزن درآغاز سال های 1960 که برای فیلم برداری و ضبط صدای همگاه در فضای بیرونی به کار گرفته شد چشم اندازهای نوینی را در زمینه مستند بازگشود. موضوعات می توانستند فیلم برداری شوند وصدا ها و گفتارها نیز به گونه همگاه ضبط شوند بی آنکه نیاز باشد که در استودیو جلوی دوربین بازآفرینی شوند. در این دوره دو رویکرد از بنیان متفاوت به پیدایی رسیدند: « سینما مستقیم » در امریکا و « سینما وریته » در فرانسه.



سینما مستقیم

در امریکا، فیلم سازانی چون ریچارد لیکاک (روز شاد مادر، 1963)، دان پنبیکر، آلبرت و دیوید مایزلس ابزارهای نوینی برای فیلم برداری و ضبط صدا در فضای بیرونی، در شرایط عینی، به کارمی گیرند تا سبک جدیدی از گزارش تلویزیونی « پنهانی » را گسترش دهند. لیکاک گاه برای رسیدن به هدف خود برخی دوربین ها را به گونه ویژه سازگاری می بخشید. بدینسان آنها می کوشیدند در بهترین زمان دربهترین مکان باشند تا وقوع رخدادهای بیرونی را به فیلم درآورند و خود تا می توانند برکنار بایستند.

فردریک وایزمن

فیلم هایی همچون انتخابات مقدماتی (1960، درباره رویارویی های سرنوشت ساز برای گزینش نامزدهای انتخاباتی ویسکانسین میان هوبرت هامفری و جان اف. کندی است) و صندلی(1963، درباره تلاش برای کاهش کیفر مرگ یک سیاهپوست با صندلی الکتریکی) به گونه انکار ناپذیری نیاکان مستند های تلویزونی نوین هستند گو اینکه تلویزیون از مستند استفاده ای معمولی ومتعارف می کند و این همان گرایشی است که نابگرایان جنبش سینمای مستقیم می کوشند تا آنجا که می توانند از آن بپرهیزند. فردریک وایزمن نیز به نوبه خویش متخصص توصیف خنثا اما بی رحمانه نهادهاست : ( دبیرستان، 1968؛ قانون و نظم، 1969؛ رفاه، 1975؛ فروشگاه،1983).


ریمون دپاردون،عکاس ومستندسازفرانسوی


در فرانسه، ریمون دپاردون فیلم های « بخشی از ستاد انتخاباتی » 1974 که توانست در سال 2002 به نمایش درآید، « شماره صفر»، 1977، « اتفاقات » 1983، و جرایم آشکار، 1994 را ساخت.


اصطلاح « سینما وریته » را فیلم سازان فرانسوی برای توصیف چند و چون کاری که در آغاز سال های 1960 آغاز کرده بودند به کارگرفتند. این ژان روش بود که این اصطلاح را با فیلم « خاطرات یک تابستان » (1961) که با همکاری ادگار مورن جامعه شناس ساخت، مناسب بازگویی دید.


مفهوم مستند ژان روش، بیشتر مداخله گرایی را درخود نهفته دارد تا مشاهده. او بر این باور بود که نقش دوربین شتاب بخشیدن به عواطف و احساسات است تا بدینسان آدم ها به اقرار درافتند.

مستند در حقیقت بر دوراهه دشوار سازگاری با دو مطالبه گرفتار آمده است : از یک سو، نشان دادن واقعیت همچون حقیقت کاملا آشکار و بی پرده ( که درغیر این صورت به گفته آنیس واردا بیم آن می رود که چیزی جز « دوکومانتور » 6 نباشد) و از آن سو، بیان فردی بودن ( که در غیر این صورت بیم آن می رود که سرد و ملال آور باشد). این محدودیت دوگانه موجب غنای این گونه سینمایی است چرا که بدینسان مستند راه را نگره ها و راه حل های گونه گون کارگردان های مختلف باز می گذارد. بدینسان هم هواداران هنر (والتر روتمن، برلین سمفونی شهر بزرگ، 1928) هم پیروان اصالت، هم چهره های راسخ و وفادار ذهنیت ( مارکر، ویگو)، هم هواداران عدم مداخله (لیکاک)، و هم سند خام ( رپرتاژ) و مستند « داستانی شده » ( فلاهرتی) در این سینما امکان بروز می یابند و آشکارا این واپسین مورد - مستند داستانی شده - جریانی است که سینمای مستند را امروزه در غلبه خود دارد.

مستند درعمل ازسالن های سینما رخت بربسته است. تلویزیون به ویژه از هنگام گسترش شبکه ها، پخش کننده اصلی این گونه فیلم شده گو اینکه تلویزیون آمیزه درهم و برهمی از گزارش ساده اخبار، فیلم آموزشی، کاربرد بایگانی های از پیش آماده و پژوهش نوین حقیقت و راه های تجزیه و تحلیل آن را پدید آورده است.

برگرفته از سایت دوکومانتر. اورگ

منابع: دانشنامه Volà، گوگل و دانشنامه Encarta
* Sortie des usines de Lumière

ترجمه های دیگر: خروج کارگران ازکارخانه، خروج کارگرگران از کارخانه لومیر

Pathé-journal.1
Cinépresse .2
Cinéac .3
Paris-Soir.4
Hôtel des Invalides.5

هتل دزنولید(معلولان) یکی از ساختمان های تاریخی پاریس است که کار ساخت آن در 1960 به دستور لویی چهاردهم آغاز شد تا سربازان و معلولان جنگی را در خود جای دهد. این اثر هم اکنون یکی از دیدنی های برجسته گردشگری پاریس است.

دوکومانتور واژای است که از بازی با دو واژه فرانسه ساخته شده.

مستند و دروغگو/ Menteur و Documentaire

یک بازی واژگانی (برابر با « مستند دروغگو ») است که دراین مفهوم نمی توان آن را در زبان فارسی تکرار کرد.

هیچ نظری موجود نیست: