۹/۲۴/۱۳۸۶

رالف استاینر


رالف استاینر، پشت صحنه شهر، 1939
ساخته مشترک او و ویلار واندایک


رالف استاینر
1899 تا 1986
ملک محسن قادری

رالف استاینر در 1899 در کلولند دریک خانواده طبقه پایین چک زاده شد. وی پیش از آنکه کار عکاسی را آغاز کند به تحصیل در رشته مهندسی شیمی در دارتموث پرداخت. در 1921 مطالعه عکاسی را در مدرسه کلارنس اچ. وایت آغاز کرد. یکی از نخستین کارهای او ساحت لوح های مصور برای نانوک شمالی ساخته رابرت فلاهرتی بود اما سپس خود تجربه در ساخت فیلم های آوانگارد را آغاز کرد و فیلم های اچ 2 او و اصول مکانیک را ساخت. استاینر بررسی های خود بر روی فیلم وعکاسی را با عضویت در گروه هنرمندان مستقر در « یادو » پی گرفت اما برای گذران زندگی اتکای خود را بر کارهای آگهی نهاد و کارهایش را در مجلاتی چون لیدیزهوم (خانه بانوان) به چاپ رساند. استراند در سال های 1926 یا 1927 در نیویورک با پل استراند در نیویورک دیدار کرد و عضو بنیان گذار انجمن فیلم و عکس شد. استاینر در « مدرسه فیلم هری آلن پوتمکین » تدریس می کرد و از سوی ساموئل برادی همچون « سالم ترین و صادق ترین هنرمند آوانگارد »* عکس و فیلم بورژوا توصیف شد.

استاینر که با لئو هورویتز درباره زیبایی شناسی فیلم مستند هم نگرش بود از انجمن فیلم و عکس FPL گسست تا کار با گروه نیکینو (یا نیویورک کینو) را بیاغازد. او که ثبت آنی رخدادها را به ویژه با مداخله پلیس و محدودیت های زمانی دشوار می یافت پی به محدودیت های مستند برد و بر آن شد که قابلیت های خود را گسترش دهد. او گروه نیکینو را پس از استراند و هورویتس ترک کرد تا گروه فرانتیر فیلمز (فیلم های مرزی) را پایه ریزی کند. او فیلم بردار پیر لورنتز بود و برای گروه فرانتیر نیز فیلم هایی چون « مردمان کامبرلند » و « شهر » (1939) را فیلم برداری کرد. او و ویلار واندایک فیلم « شهر » را با هم کارگردانی کردند. موزیک این فیلم را آرون کاپلند ساخته است.

استاینر پس از فیلم شهر از واندایک و فرانتیر فیلمز گسست و به هولیوود رفت و چهار سال در آنجا نویسنده و مدیر اجرایی بود. او سپس به عکاسی تجاری و فیلم سازی رو آورد. دیگر کارهای او سردبیری عکس مجله PM و کارهای عکاسی برای مجله Fortune بود. استاینر در 1936 به ورمونت نقل مکان کرد و بیست و سه سال بازمانده عمر خود را صرف عکاسی از سواحل کرد.

فیلم شناسی ( کارگردان و فیلم بردار)

H2O
موج و جلبک
اصول مکانیک
Pie در آسمان، 1935.
گرانیت، 1935-36.
صحنه های بندرگاه، 1935-36.
کافه یونیورسال، 1935-36.
دست ها، 1936.
جهان امروز: لژیون سیاه و سانی ساید، 1936.

*
Campbell, Russell. Cinema Strikes Back:
Radical Filmmaking in The United States 1930-1942.
Ann Arbor, Michigan: UMI Research Press, 1978. (57)

به سوی سینمای هدایت نشده


ریچارد لیکاک، 16 اوت 2004


به سوی سینمای هدایت نشده
ریچارد لیکاک
محسن قادری
مقاله ای که درپی می آید یکی ازنگاشته های شناخته شده ریچارد لیکاک، فیلم ساز امریکایی است که درسال 1961 در مجله« فیلم کالچر» درنیویورک به چاپ رسیده است.لیکاک برجسته ترین چهره سینمای مستقیم یا بی واسطه امریکایی است.دراین سبک برخلاف سینما وریته یا سینما حقیقت فرانسوی که ژان روش نماینده برجسته آن است فیلمساز ازهرگونه مداخله در رخداد می پرهیزد و دوربین او تنها ثبت کننده و مشاهده گر رویداد است.درحالی که در سینما حقیقت فرانسوی فیلم ساز نه تنها مداخله می کند که خود را آشکارا در دیدرس دوربین می نهد و گاه خود یکی از آدم های فیلم می شود.دیگرنمایندگان سینمای مستقیم رابرت درو، د.ا.پنبیکر ،برادران مایزلس و فردریک وایزمن هستند گواینکه وایزمن دراین میان فیلم ساز متفاوتی است که بیش تر باید وی را فیلم ساز مشاهده گرخواند
در 1908 فیلمی گزارشی ساخته شد که تولستوی را درحال صحبت با درخواست کنندگان درایوان خانه اش در یاسنایا پولیانا نشان می دهد.گرچه این تصویری استثنایی و قابل ملاحظه است اما از این نظر نومیدکننده است که چیزی را که او به این آدم ها می گوید نمی توان شنید! و مشکل درهمین جا نهفته است.چگونه می توان پیوندهای انسانی را بدون ابزار منحصر به فرد انسانی –گفتار-ثبت کرد؟
هنرسینما تقریبا نیمه مشخصی ازحیات خود را بدون گفتار گذراند.منطقا چهار فیلم نمونه ای از این دوران اند:
پوتمکین،پسربچه،نانوک ومثلث جاودان(با بازی مری پیکفورد)*.بسیاری براین باورند که پوتمکین هنگامی که امروزه به آن نگریسته می شود مجذوب کننده اما بسیارعجیب است. پسربچه و نانوک[شمالی] تاثیرخود را به گونه کامل و تمام عیارحفظ می کنند و به نظر می آید به گونه غریبی امروزی اند. دراین میان، مثلث جاودان کاملا مضحک به نظرمی رسد. با این همه، گمان می کنم همین فیلم است که آن را مادربزرگ فیلم سینمایی معمول امروزی می دانیم.
پوتمکین نشانگریکی ازهیجان آورترین پیشرفت ها درتاریخ فیلم است.یک فرم سینمایی به تحول رسیده بود که در حقیقت زبان بصری شگفت آوری بود.توجه بسیار گسترده ای به فنونی صورت گرفت که « مونتاژ» نامیده شد. بر گرد مونتاژ حجمی از نظریه پدید آمد و برای بسیاری به نظرمی رسید که فیلم سازی پا به سن می گذارد و ازاین پس بنیان نظری آراسته و ظریفی دارد تا بر آن تکیه زند.پودفکین« فن فیلم» را نگاشت و آیزنشتاین« مفهوم فیلم» را که ارائه دهنده چیزی بود که به نظر می رسید رویکرد«عمومی» به فیلم سازی باشد.
با این همه،هنگامی که صدا بر روی فیلم به نمود رسید حقیقتی اسفناک خود را به خوبی آشکار ساخت- دیگربه یک جایگزین بصری برای گفتار نیاز نبود .نظریه ها به سختی می میرند وهنوز هم هستند بسیاری از نظریه پردازان فیلم که به« عصر طلایی فیلم سازی»چنگ زده اند.شاید آنها باید دوباره به نخستین فیلم صدادار پودوفکین بنگرند تا دریابند که این وضعیت جدید تا چه میزان وی را تهی گذاشته است.به گفته روبرتو روسلینی «... درسینمای صامت ، مونتاژ معنای دقیق داشت،چرا که معرف زبان بود.از سینمای صامت ما اسطوره مونتاژ را به یادگار داریم گواینکه بخش زیادی از معنایش را باخته است.»
یک فرم هنری کهن وجود داشت که خود رابه گونه کامل و تمام عیار( با همه قالب هایش و ازجمله قالب بزن و بکوب) به سینمای صامت عاریه داد و آن پانتومیم بود. تا زمانی که می توانستید پانتومیم ببینید واقعا اهمیتی نداشت که فیلم برداری چطور صورت گرفته.پسربچه هنوز هم گرد برگرد جهان می گردد.این فیلم ازگفتاربی نیازاست ونسخه های « خارجی» ندارد.هنرمندان پانتومیم این دوره به پذیرشی جهانی رسیدند که شاید هیچگاه همتا نداشت.
ازهمان زمان ابداع« فیلم صدادار» به سادگی گمان می شد که فیلم پیوست نمایش است؛همچون ابزاری شگفت انگیز که امکان می دهد تا صحنه ها را دریک آن تغییر دهید و با این همه، جنبه بنیادی تئاتر را حفظ کنید چرا که این شمایید که می گذارید داستان درشرایط هدایت شده درپیش روی تماشاگر(دوربین)به اجرا درآید.هدایت کردن اصل است.گفتارها نوشته می شوند و بازیگران آنها را ازبرمی کنند واعمال برصحنه هایی که با دقت گزینش و ساخته شده اند تمرین می شوند و این تمرینات بارها و بارها تکرارمی شوند تا صحنه به دست آمده با همه استنباط های ازپیش اندیشیده کارگردان هماهنگ گردند.چه افتضاحی؟هیچ یک ازاین اعمال به خودی خود زندگی ندارند.به عکس،این ازیک تولید تئاتری هم کمتر« روح» دارد چرا که دراینجا فرمانروایی بی چون وچرای تکنیک از تئاتر هم بسی گسترده تر است. شک نیست که اگر تئاتری خالی را اجاره کنید به خودی خود هیچ چیز رخ نمی دهد...هیچ نمایشی به گونه خود به خودی روی نمی دهد...اما همینکه نمایش آماده و مهیا شد به نظر می رسد برای خود نوعی زندگی می یابد،تا حدی ازآن رو که قالب آن درطی تمرین ها به پیدایی می رسد.درحالی که فیلم به حاکمیت بی چون و چرای« بازده تولید» تن درمی دهد و پاره پاره می شود تا چیزها را برای دوربین مناسب ترسازد.اگر قراراست دو صحنه کاملا ناهمپیوند درمکانی واحد ساخته شوند این دو صحنه حتی اگر دردو سرمخالف فیلم بنشینند و نیازمند واکنش های حسی کاملا متفاوت بازیگران باشند به گونه متوالی و ازپی هم ساخته می شوند.
ژان رنوار درگفت و گوی تازه ای با آندره بازن فقید از این گله مند است که:« هم اکنون درسینما دوربین خداگونه شده است.دوربین که درست همچون محراب شرک است روی سه پایه یا بر بالابر گذاشته شده و دورتا دور آن کاهنان بزرگ- کارگردان، فیلم بردار،دستیاران- گرد آمده اند و قربانیان را چون نذری های پخته به پیشگاه دوربین می آورند و بر شعله ها می نهند و دوربین،ساکن- یا تقریبا به همین سان- آنجا ایستاده و هنگامی که حرکت می کند از الگوهایی پیروی می کند که این کاهنان بزرگ مقرر کرده اند،نه قربانیان...».چه تئاتر وچه بخش عمده ای ازفیلم سازی آن گونه که ما آن را می شناسیم حاصل هدایت این کاهنان بزرگ اند و جای شگفتی نیست که اشاره شود که بسیاری از کارگردانان برجسته ما وقت خود را در آیند و روندمیان تئاتر و فیلم متحرک می گذرانند.
بسیاری از ما،همچون رنوار« ازشمار گسترده فیلم های امروزی ،سخت دلتنگ» می شویم.اگر به نخستین روزهای سینما برگردیم به مفهومی همیشگی برمی خوریم که هیچگاه واقعا محقق نشد؛یعنی اشتیاق به بهره گیری از آن جنبه فیلم که تفاوت منحصر به فرد با تئاتر دارد: ثبت کردن جنبه های چیزی که حقیقتا در شرایط واقعی رخ می داد. نه آنچه که کسی گمان می کرد باید و می توانست رخ داده باشد بلکه آنچه درمطلق ترین مفهومش رخ می داد.ازچهار نمونه ای که آوردم ، نانوک به این موضوع نزدیک تر است و به همین دلیل این فیلم هیچ گاه کهنگی نمی پذیرد.با این همه، نبود صدا این فیلم را نیز محدود کرده بود.
لئون تولستوی در 1906 اشاره کرده بود که:« لازم است سینما واقعیت روسیه را در نمودهای گوناگون و متنوع آن نشان دهد. برای این منظور،زندگی روسی باید همان گونه بازآفرینی شود که به وسیله سینما شده است.نیازی به دنبال کردن سوژه های ساختگی نیست....». دراینجا با پیشنهادی رویاروییم که هیچ سروکاری با تئاتر نمی یابد.تولستوی فیلم ساز را همچون مشاهده گر می بیند و شاید همچون مشارکت کننده که گوهر آنچه را درپیرامونش می گذرد ثبت می کند، برمی گزیند و نظم وآرایش می دهد اما هرگز رخداد را هدایت نمی کند.درینجا دلالت چیزی امکان می یابد که رخ می دهد تا از استنباط های فیلم ساز درگذرد زیرا او دراصل آن رازغایی را مشاهده می کند، واقعیت را.امروزه پنجاه سال پس از مرگ تولستوی ما به نقطه ای درتکامل سینما رسیده ایم که این پیشنهاد دارد تحقق می یابد.
فیلم کالچر،شماره 22-23، صص 23-25،سال 1961.
*لیکاک چه بسا درباره نام بازیگراین فیلم دچار اشتباه شده زیرا قدیمی ترین فیلم با این نام درسال 1910 به کارگردانی هری سولتر و با بازی فلورنس لورنس ساخته شده.
برای آگاهی بیش تر درباره مفاهیمی چون سینمای مستقیم و موضوعات همپیوند با آن به مقالات زیربنگیرید

۹/۱۷/۱۳۸۶

رازحزب الله


راز حزب الله، ژان فرانسوا بوایه،
فرانسه، 2007


راز حزب الله
آن لورفورنیه
ملک محسن قادری

یک سال پس از واپسین جنگ لبنان، حزب حزب الله همچنان راز آمیز باقی می ماند. حسن نصرالله رهبرآن نخستین بار پس از این جنگ حضور دوربین های غربی را درون این سازمان می پذیرد و زیر تدابیرشدید امنیتی به پرسش های حساس پاسخ می گوید. این مستند ویژه با پی گیری سرگذشت این جنبش، کلیدهایی درک آن چه در این نقطه از جهان می گذرد را فراهم می سازد.

این « عاشقان الله » که هستند که در برابر ارتش اسراییل در سال 2006 پایدار ماندند. « تروریست » به گفته بوش، « بنیاد گرایان خطرناک » به باور جهانی یا جنگجویان ساده پیرو اسلام شیعی که به خواست هواداران شان خود را وقف زندگی مردم سالارانه کشورشان کرده اند؟

واقعیت بی شک به پیچیدگی سرگذشت حزب الله است؛ جنبشی که برانگیزنده واکنش های بس ناهمگون در این جامعه چند فرهنگی است که از شناسه های آن همزیستی جریان های مذهبی گوناگون است.

ژان فرانسوا بوآیه گزارشگر و کارگردان سرشناس و آلن گرش، نویسنده و روزنامه نگار لوموند سیاسی پس از ماه ها مذاکره مجوز فیلم برداری از مقرهای حزب الله و مجوز پخش برخی از بایگانی های ناگشوده آنها را یافتند و اجازه یافتند رهبر کاریزماتیک آن حسن نصرالله را به پرسش گیرند.

نصرالله که هیچ پرسشی را بی پاسخ نمی گذارد درباره پیوندهایش با دولت لبنان، فلسطینی ها و ایران و خاستگاه کمک های مالی و تسلیحات نظامی خود سخن می گوید وهمچنین دیدگاه خود درباره دولت اسراییل را بیان می دارد که حزب الله مشروعیت آن را هیچگاه نپذیرفته است.

در قلب حزب خدا

این رهبرشیعی که در نزد روحانیان ایران تعلیم دیده پیوندهای بسیار نزدیک خود با آیت الله خامنه ای را حفظ کرده و همین سبب شده که حزب الله همواره متهم شود که « بازوی مسلح انقلاب ایران» است. در این باره پاسخ نصرالله کم و بیش ناروشن است: « برایم نمونه بیاورید که در بیست و پنج سالی که از پیدایش حزب الله می گذرد، این حزب مصالح ایران را بر مصالح لبنان برتری بخشیده باشد؟ ».

حزب الله که برآمده از گروه های گوناگون شیعی است در پانزده سال نخست پیدایی خود در سایه به سر می برد. در پایان جنگ داخلی، این حزب تنها حزبی بود که از سوی سوریه اجازه یافت که نبرد را در مرز اسراییل در جنوب کشور پی گیرد.

در 1992 نصرالله حزب خود را به فرایند انتخاباتی وارد می سازد تا به آن مشروعیتی دموکراتیک بخشد. در سال 2007 حزب الله یکی از بزرگ ترین گروه های پارلمانی لبنان را با چهارده نماینده شکل می دهد. امروزه این حزب همراه با حزب اصلی مسیحی برای تشکیل دولت اتحاد ملی راهپیمایی می کنند.

دیدگاه نصرالله درباره نقش نظامی خود آشکار است: « بحث سلاح ها به نبرد با دشمنی اسراییل پیوند دارد. حزب لله هرگز این سلاح ها را برای بهره گیری در درون کشوربه کار نبرده. همه انتخاباتی که حزب الله در آنها شرکت کرده به درستی نشان می دهد که ما متعهد به فرایند انتخابات و پویایی کشور هستیم ».

در جنوب لبنان نیروهای حزب الله گو که کم به دید می آیند و همیشه بسیار مسلح اند اما آماده واکنش اند. « تا زمانی که ارتش لبنان می تواند به مشکل واکنش نشان دهد ما مداخله نمی کنیم. اما اگر ارتش لبنان و فینول (نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل) نتوانند مشکل را رفع کنند، مقاومت پا به میان می گذارد ». این تعبیر به درستی دلایل اصلی وجود حزب الله را روشن می دارد: جنبش مقاومت لبنان در برابر اسراییل.

آرمانی که لبنانی دیگری نیز برای آن می کوشد: میشل سماحه چهره شماره دو مسیحیان مارونی و متحد « حزب خدا ».

در این فیلم این دو روزنامه نگار از بیروت تا جنوب لبنان را زیر پا می گذارند تا با جنگجویان حزب الله، لوازم این مسلک تمام عیار، با خانواده های آنها و نیز با نمایندگان حزب های سیاسی اصلی کشور و رزمندگان آنها دیدار کنند.

این پژوهش همچنین فیلم سازان را به محل های کنش اجتماعی حزب الله - مدارس و بیمارستان هایی که بخش بنیادی بودجه آنها را حزب الله فراهم آورده — و به شبکه تلویزیونی المنار می برد که بیش ترین بیینده را در لبنان دارد و همچون رسانه حزب شناخته می شود.

در کشوری که تنش ها همواره پایداراست، حزب الله نشان می دهد که بازیگر گریز ناپذیر در میان نیروهای موجود است.

نخستین پخش: یکشنبه 21 ژوییه 2007، 12:25 دقیقه.
شبکه های نتورک و تی ان تی.
مدت: 52 دقیقه.
نویسندگان: ژان فرانسوابوآیه و آلن گرش
کارگردانی: ژان فرانسوآ بوآیه
ساخته: فرانس 5/دریم وی پروداکشن.
سال: 2007.


شناسه فیلم به فرانسه

The Mystery of Hezbollah
French title:Le mystère Hezbollah


Writers: Jean-François Boyer and Alain Gresh
Director: Jean-François Boyer
Producer: France 5/Dream Way Productions
First broadcast: Sunday, 15 July 2007
At 12:25 network and TNT
Duration: 52 min
Year: 2007

این متن برگردانی از این نوشته است.در همینجا می توانید نسخه ای از این فیلم را ببینید.

۹/۱۶/۱۳۸۶

First Run Icarus Film


ارمغان قطب، استفان ژولن، 2007



ملک محسن قادری

سایت First Run Icarus Film جایی برای خرید وفروش فیلم های مستند در قالب دی وی دی و ویدیو است. نام فیلم ها به گونه الفبایی ساماندهی شده و دسترسی به پیوندهای توضیحی آنها بسیار ساده است. درباره هر فیلم توضیح سودمند و فشرده ای همراه با شناسه سازندگان آن آمده و در پایان دیدگاه مجله ها یا نشریه های شناخته شده سینمایی درباره فیلم ها بازگویی شده است. این سایت یکی از پخش کنندگان برجسته فیلم های مستند، دی وی دی ها و فیلم های ویدیویی است. به نوشته پدید آورندگان این سایت 900 عنوان فیلم در آن به فروش گذاشته شده که بیش تر آنها تولیدات مستقل اند و « چشم اندازهای نوآورانه و آگاهی بخش درباره جهان و دگرگونی های پرشتاب آن به دست می دهند ». از عناوین تازه این گنجینه فیلم می توان به فیلم های زیر اشاره کرد:

جنگ انرژی








فهرست الفبایی فیلم ها را اینجا بیابید. برای یافتن فهرست موضوعی، اینجا را ببینید.
در بخش « منابع برای کاربران و کتاب خوانان کتابخانه ای » پیوندهای ارزشمندی به برخی وبسایت های پژوهشی داده شده است. در اینجا نیز به فیلم های زندگی نامه ای دسترسی می یابید.

۹/۱۲/۱۳۸۶

بوئنا ویستا سوسیال کلوب

بوئناویستا سوسیال کلوب، ویم وندرس، 1999،
آلمان،
امریکا، انگلستان، فرانسه، کوبا


ملک محسن قادری

بوئنا ویستا سوسیال کلوب (1999) مستندی ساخته ویم وندرس درباره موسیقی کوباست. نام فیلم برگرفته از بوئنا ویستا سوسیال کلوبِ هاواناست که در سال های 1940 پرمایه ترین کانون موسیقی کوبا بود.

فیلم، ری کودر دوست دیرین وندرس را نشان می دهد که نوازندگان شناخته شده کوبا را گرد هم می آورد تا آلبومی ضبط کنند ( که نام آن نیز بوئنا ویستا سوسیال کلوب است) و کنسرتی در ایالات متحد اجرا کنند. گرچه این نوازندگان نزدیکی جغرافیایی دارند اما مسافرت میان کوبا و امریکا با توجه به تنش های سیاسی میان دو کشور محدود و کنترل شده است. از این رو بسیاری از این هنرمندان نخستین بار به کوبا سفر می کردند. فیلم نشان دهنده واکنش های آنها به این تجربه است و نیز دربردارنده تصاویری از این کنسرت است که با استقبال بسیار گسترده روبرو شد. این فیلم همچنین دربرگیرنده گفت و گوها با تک تک این هنرمندان است.

پس از نمایش این فیلم، بسیاری از این نوازندگان که برخی از آنها پیشاپیش در دهه 90 پرآوازه شده بودند به تماشاگران گسترده تری در سطح جهان شناسانده شدند به گونه ای که برخی از آنها چند تک آلبوم مردمی نیز بیرون دادند. ابراهیم فرر، کمپانی سگوندو، روبن گونزالس و الیادس اوخوآ از این دست هنرمندان بودند.

بوئنا ویستا سوسیال کلوب نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم بلند مستند سال 2000 بود. فیلم جایزه بهترین مستند را از « جوایز فیلم اروپایی » و از بسیاری جشنواره های دیگر دریافت داشته. آلبوم بوئنا ویستا سوسیال کلوب نسخه هایی از آهنگ هایی را در خود دارد که ما آنها را در این فیلم می شنویم.


بخشی ازآغازاین فیلم را که اجرای ترانه ای از این گروه در آمستردام را نشان می دهد اینجا در یوتیوب ببینید.

برگردان تکه ای از این آواز:

از آلتو سدرو به مارکانه می روم
و از کوئتو به مایاری.

عشقی که به تو دارم
نمی توانم انکار کنم
به دهان آب می آید، نمی توانم پاکش کنم.


شناسه فیلم به انگلیسی

Buena Vista Social Club
Director:Wim Wenders
a Road movies Film Production
Production Year:1999.

۹/۰۹/۱۳۸۶

منهتا


منهتا، پل استراند، 1921، امریکا


منهتا، پل استراند
ملک محسن قادری

منهتا (1921) فیلم مستند کوتاهی است (10 دقیقه، سیاه و سفید) که می کوشد نگاه عکاسانه به شهری بندری بیاندازد. فیلم در قاب های ثابت، دود و دم کشتی ها، دودکش های شهر و چشم اندازهای آن را به تصویرمی کشد و در این میان گاه به خیابان های شهر و مردم و آیند و روند ایشان نیز چشم می دوزد. دستمایه فیلم، شهر است. منهتا دارای 65 نماست که با روایت فشرده (به کمک میان نویس ها) می کوشد از منهتن تصویری عکاسی وار به دست دهد. فیلم با نزدیک شدن کشتی مسافر بری به شهرآغاز می شود و با چشم اندازی ازغروب خورشید که از فراز آسمان خراش دیده شده پایان می یابد. هدف بنیادی این فیلم بررسی پیوند میان عکاسی و فیلم است. جنبش و جا به جایی دوربین به کم ترین میزان رسیده و گویی حرکت درنماها امری تصادفی است. نماهای فیلم، چشم اندازهایی با چیدمان های دقیق انتزاعی ازشهرند.

این فیلم کوششی برای نشان دادن عشق فیلم سازان به شهر نیویورک است. منهتا از همکاری چارلز شیلر نقاش و پل استراند عکاس پدید آمد. میان نویس های فیلم برگرفته از شعرهای والت ویتمن است. کتابخانه کنگره امریکا این فیلم را دارای « اعتبار فرهنگی » دانست و آن را برای نگهداری در بایگانی فیلم ملی برگزید. فیلم در اکتبر 2005 بازیابی شد تا در مجموعه دی وی دی های سینمای نادیده جای گیرد.

شناسه فیلم به انگلیسی

Manhatta
Release date 1921
Running time 10mins
Country USA
Language English

پل استراند

پل استراند



پل استراند
محسن قادری

دوست دارم ازمردمی عکاسی کنم که قدرت و وقاردر چهره دارند؛ آنها که زندگی هر کارکرده نتوانسته از پایشان در آورد. این مرا به سوی مردم می کشد.

پل استراند، عکس از آلفرد استیگلیتز

پل استراند در 16 اکتبر 1890 در نیویورک در یک خانواده مهاجر یهودی اهل چکسلواکی زاده شد. او یکی از پیشگامان جنبش نوگرای امریکا در عکاسی است. پدرش نخستین دوربین عکاسی را در سن دوازده سالگی به او هدیه می دهد. در 1907 دروس عکاسی لویز هاین (عکاس) را پی می گیرد که همچنین معلم علوم او دبیرستان « اتیکال کولچر » (فرهنگ اخلاقی) است.






نیکولا، 1967، پل استراند

در پی آشنایی با اوست که استراند با آلفرد استیگلیتز (عکاس) نیز هنگام دیدار دانش آموزان کلاس از گالری « جدایی طلبی عکس » آشنا می شود (این نامی است که به گالری شماره 291 خیابان پنجم نیویورک داده شده بود). او در این دیدار با این چهره شناخته شده عکاسی دوران خود دوستی می گیرد. استراند از ادوارد استایخن (عکاس) و جنبش کوبیست وچهره های شناخته شده آن چون پابلو پیکاسو، ژرژ براک و کونستانتین برانکوزی تاثیر می پذیرد.





ژرژ براک،اثر پل استراند
پس از گرفتن دیپلم در1909 پدرش به او کاری اداری در شرکت خود پیشنهاد می دهد. تا دو سال آنجا کار می کند و سپس به اروپا سفر می کند. از 1911 کارگاه هنری خود را می گشاید و نخستین تصاویر منظره پردازی خود را در « باشگاه دوربین » در نیویرک به نمایش می گذارد. از آغاز سال 1915 پل استراند با آفرینش یک سلسله طبیعت بی جان پا به دوره عکاسی نوینی می گذارد. (« کوزه و میوه »، و « پرتقال و کاسه ها » در پیوند با همین دوره اند). سپس موضوع ابزارها و دستگاه ها را به شیوه ای که ( « عکاسی محض ») یا « عینیت نو » خوانده می شود برمی گزیند.





بدنه دوربین اکلی، 1923، پل استراند
دقت و ظرافت ویژگی این گرایش نوین اوست؛ گرایشی که بر پایه آن به عنصرعکاسی شده نمودی واقع گرایانه داده می شود و این برخلاف جنبش های تصویرپردازی دوره اوستاو با تابلوهای عکاسی خود به آوازه می رسد و طبیعت بی جان، چهره پردازی و شهر را برای رفتن به سوی تجرید محض برمی گزیند.







پرچین سفید، 1916، پل استراند


اگر به آن دوره بنگریم که کلیشه های ویژه خود را برگزیده بود پی به اهمیت کار استراند می بریم. با نگریستین به عکس های او که طبیعی به دید ما می رسند او را همچون کاشفی می یابیم که دید خود از جهان را بر ما می گشاید. استیگلیتز خیلی زود پی به نبوغ او برد و نمایشگاهی به او اختصاص داد و مقالاتی در مجله « کمرا ورک » به او اختصاص داد. استراند خیلی زود به یکی از عکاسان پربیننده دوره خود تبدیل شد.



وال استریت، نیویورک، 1915، پل استراند

استراند به هنگام نخستین جنگ جهانی به عنوان متخصص پرتونگاری به کار می پردازد. پس از بازگشت به امریکا یک دوربین اکلی می خرد و تا زمانی که صنعت خبررسانی از نیویورک به ساحل غربی انتقال نیافته کار فیلم سازی مستقل را پی می گیرد. او نخستین فیلم مستند خود درباره نیویورک را با همکاری چارلز شیلر در 1921 به نام منهتا می سازد.




سر صحنه فیلم موج ها، 1933 

در 1930 به عنوان فیلم ساز و عکاس به مکزیک می رود. مجموعه عکس های این سفر در 1967 منتشر می شوند. در همین دوره است که به ارزش انسانی نهفته در عکاسی چهره پی می برد. در 1933 فیلم « موج ها » را می سازد.





مردان سانتا آنا میخواکان، پل استراند

این فیلم متهعدانه شرح دشواری های اقتصادی یک روستای ماهیگیری نزدیک وراکروز است. در 1935 به اتحاد جماهیر شوروی می رود تا با سرگئی آیزنشتاین کارگردان فیلم پرآوازه رزمناو پوتمکین دیدار کند به امید اینکه با او گروه آینده خود « فرانتیر فیلمز » (گروه فیلم سازی مرز) را پایه ریزی کند. با وجود این کوشش نافرجام به تولید فیلم های ضد فاشیستی می پردازد.







موج ها، 1933 
او هانری کارتیه برسون را به کار سینما می آورد و فیلم « خیشی که دشت ها را شخم زد » (1936)، اتحادیه های کارگری در ایلات جنوبی ، مردمان کامبرلند (1937) و زادبوم (1942) را می سازد. در 1936 به برنیس ابوت می پیوندد تا انجمن عکس را در نیویورک پایه گذاری کند. این طرح از شرایط کار کارگران پرده برمی دارد و تعهد سیاسی او را در پی دارد.





پرتره پسرجوان، پل استراند

چندی با گروهی تئاتری همکاری می کند که نمایش های اجتماعی به صحنه می برند.درپایان سال های دهه 40 مورد بازجویی قرار می گیرد و درمی یابد که متهم به داشتن ایده های کمونیستی است. نزدیک سال 1943 به فرانسه می آید ی، سینما را رها می کند و خود را تماما وقف کارعکاسی م کند. در 1953 به هنگام سفر در شمال ایتالیا، در لوتزارا، عکسی از خانوده لوتزتی می گیرد که پرآوازه است. سراسر اروپا را درمی نوردد و سپس به غنا می رود و مجموعه کتاب هایی انتشار می دهد: زمانی در انگلستان (1950)، فرانسه از نیم رخ (1952) که در آن به تک چهره نمادین پسری جوان برمی خوریم. سپس کتاب های یک کشور (1954)، نوول ایبرید ( جزایر واقع در کرانه غربی اسکاتلند در 1968) و غنا در 1976 از او به چاپ می رسند.



روی جلد کتاب « یک کشور »، 1054

نمایشگاههای بسیاری از آثار استراند در موزه هنرفیلادلفیا، موزه متروپولیتن نیویورک و موزه لس آنجلس برگزار شده است. پل استراند در خانه اش در ارژوال درفرانسه در 31 مارس 1976 درگذشت. به گفته نزدیکانش او شخصیتی آرام و خویشتن دار داشت که شور و هیجان هایش را با عکس هایش بیان می داشت.






آرکینا، اثر پل استراند


استراند در طی زندگی اش هیچگاه توجه به واقعیت اجتماعی در سینما و عکاسی را از یاد نبرد و هیچگاه در برابر آنچه که می توانست به برداشت و نگره او از دموکراسی و و قار انسانی آسیب زند کوتاه نیامد.

۹/۰۸/۱۳۸۶

جشنواره فیلم ساندانس،2008



اعلام فیلم های بخش مسابقه جشنواره فیلم ساندانس
پارک سیتی، یوتا

ملک محسن قادری

بنیاد ساندانس روز پنجشنبه 28 نوامبر 2007 فهرست فیلم های برگزیده بخش مسابقه فیلم های مستند و داستانی امریکا و جهان در جشنواره سال 2008 ساندانس را اعلام داشت. جشنواره جهانی فیلم ساندانس محلی برای نمایش آثار برگزیده فیلم سازان مستقل امریکا و جهان و فرصت ارزشمندی برای تماشاگران و مخاطبان است تا همه ساله نوآورترین فیلم های امریکایی و خارجی را به تماشا بنشینند. جشنواره افزون بر چهاربخش رقابتی، فیلم هایی را نیز در پنج بخش خارج از مسابقه به نمایش می گذارد که فهرست این دسته از فیلم ها نیز با فاصله یک روزه اعلام گردید. جشنواره فیلم 2008 ساندانس از 17 تا 27 ژانویه در پارک سیتی، سلت لیک سیتی، آگدن وساندانس در ایالت یوتا برگزار می شود. فهرست کامل فیلم ها را در اینجا می توان یافت.

گئوفرای گیلمور رییس جشنواره ساندانس می گوید: « گوناگونی فراوان بیان سینمایی در جشنواره امسال تنها بر پایه شمار درخواست های حضور در جشنواره یا گستره جغرافیایی این فیلم ها نیست بلکه در گوناگونی فیلم سازان و شمار زیاد موضوعاتی است که در این فیلم ها بررسی شده اند. امسال ما آمیزه ای از داستان گویی و هنر را در این آثار می بینیم که این در واقع نشانگر دامنه بازنمایی چیزی هایی است که در فیلم امکان پذیر است ».

جان کوپر مدیر برنامه ریزی جشنواره می گوید: « آفرینندگی، ضرورت موضوعی و شور و هیجان در میان فیلم سازان امسال آشکار است و نشان می دهد که فیلم سازی مستقل نه تنها در امریکا که در سراسر جهان زنده است. امسال میزان زیاد آثار با کیفیتی که از سوی فیلم سازان گوناگون در جشنواره شرکت کرده بودند کار ما را با دشواری روبرو ساخته بود. فیلم های پذیرفته در بخش رقابتی جشنواره، درونمایه های شاد و خنده دار، سرزنده و انسانی دارند و به خلاف معمول به جهانی که در آن به سرمی بریم نگاه خوشبینانه دارند ».

در جشنواره 2008 ساندانس 121 فیلم بلند برگزیده شده اند که از این میان87 فیلم از کشورهای گوناگون و 14 فیلم از امریکای شمالی برای نخستین بار در جشنواره ساندانس به نمایش در می آیند و 12 فیلم از امریکا نشان داده می شوند. فیلم هایی که نخستین بار به نمایش در می آیند از 25 کشور و دربرگیرنده 55 فیلم ساز جدید شرکت کننده در جشنواره اند که کارهای 32 تن از آنها در بخش مسابقه به نمایش در می آیند. این فیلم ها از میان 3624 فیلم بلند که 2021 مورد از آنها از امریکا و 1603 مورد ازدیگر کشورهای جهان بوده اند برگزیده شده اند. این تعداد فیلم نشانگر افزایش شمار فیلم ها در قیاس با سال پیش است که طی آن 1852 فیلم از امریکا و 1435 فیلم از دیگر کشورهای جهان درخواست شرکت در جشنواره داده بودند.


بخش مسابقه مستند

این بخش شمار زیادی از مستندهای جدید از فیلم سازان مستقل امریکایی را درخود دارد. این فیلم ها با بررسی نظام سیاسی امریکا و بررسی کاربرد منابع طبیعی کشور و نیز بررسی تحول فرهنگی و تصویرسازی های شخصی از هنرمندان شناخته شده، نشان دهنده گوناگونی مضمونی و هنری هستند. 16 فیلم مستند امسال از میان 953 فیلم درخواستی برگزیده شده اند و همه آنها نخستین بار در جشنواره ساندانس به نمایش درمی آیند.





فیلم های بخش مسابقه مستند

سرباز امریکایی.
( کارگردان و فیلم نامه نویس: ادت بلزبرگ)

عموسام واقعا به شما نیاز دارد! 
بررسی جذابی درباره سربازگیری در ارتش امریکا.

نوجوان امریکایی.
(کارگردان و فیلم نامه نویس: نان نت برستاین).


این فیلم که به شیوه سینما حقیقت ساخته شده تصویری بی پرده از چهار دانش آموز سال بالا در دبیرستان ایندیانا و تک عکس شگفتی آوری از زندگی در غرب میانه است.

بزرگ تر، قوی تر، سریع تر

(کارگردان: کریستوفر بل. فیلم نامه نویس: کریستوفر بل، الکساند بوئونو و تامسین راوادی.)

یک فیلم ساز، فرهنگ « برنده شدن به هر بهایی » را با آزمایش کاربرد استروئید برروی خود و دو برادرش به بررسی می گذارد.

میدان های نفتی
(کارگردان و فیلم نامه نویس: جاش تیکل.)


امریکا به نفت معتاد است و اکنون زمان مداخله است. مردی با نقشه و یک ماشین سوخت گیاهی در پی یافتن راه حل در نقاطی است که کمتر کسی به آنجا پا نهاده.

رودخانه: به عشق آب.
(کارگردان:ایره نا سالینا)


آب گوهر زندگی است و هرموجودی بر روی زمین نیازمند آن. رودخانه با این واقعیت آزاردهنده رویارو می شود که منابع حیاتی ما رو به کاهش است و چه بسا عامل آن زیاده خواهی باشد.

گونزو: زندگی و کاردکتر هانترز تامسون.
(کارگردان الکس گیبنی)


این فیلم نگاهی به دوران اوج شهرت دکتر تامسون « روزنامه نگار مستقل » و آفریننده رمان « ترس و وحشت در لاس وگاس » در میانه 1965 تا 1975دارد و بریده های از فیلم هایی هم پیوند با او را در خود دارد که نخستین بار به نمایش در می آیند. فیلم های خانگی، نوارهای صدا و بریده هایی از دست نوشته های منتشر نشده او نیز در این فیلم به کار گرفته می شوند.

سنگین ترین سکوت : تجاوز در کنگو.
(کارگردان و فیلم نامه نویس: لیزا اف.جکسون).


جکسون به روستای دورافتاده ای در منطقه جنگی کنگو می رود تا با تجاوز دیدگان دیدار کند و بدینسان نگاهی تیز بین و عمیق به کشاکش آنها برای زندگی بیاندازد.

I.O.U.S.A
(کارگردان: پاتریک گریدن).


کمتر کسی می داند که چه بسا امریکا در آستانه یک فروپاشی اقتصادی است. آی. او. یو. اس. ای به بررسی شرایط مالی شوک آور امریکا و راه های دوری از یک فاجعه دراقتصاد ملی امریکا می پردازد.

نراخون (خیانت)
(کارگردان: الن کوراس. کارگردان همکار: تاویسوک فراساوات. فیلم نامه نویس ها: آلن کوراس، تاویسوک فراساوات).


سرگذشت دلاورانه خانواده ای که پس از هرج و مرج های پیش آمده در پی جنگ هوایی مخفیانه امریکا در دوره جنگ ویتنام ناگزیر به مهاجرت از لائوس شدند. کوراس، کارگردان این فیلم 23 سال گذشته را صرف وقایع نگاری سفر خارق العاده این خانواده در این فیلم کاملا شخصی، شاعرانه و احساسی می کند.

فرمان اسطوره ها
(کارگردان مارگارت براون).


فیلمی درباره برگزاری مراسم مذهبی « ماردی گرا » در آلاباما.

پتی اسمیت: رویای زندگی
(کارگردان و فیلم نامه نویس: استون سبرینگ).


فیلم درباره پتی اسمیت، آهنگساز شناخته شده راک.

رومن پولانسکی: تحت تعقیب و دلخواه.
(کارگردان: مارینا زنوویچ. فیلم نامه نویسان: مارینا زنوویچ، جو بینی، پی. جی. مورگان).


فیلم به بررسی رسوایی عمومی و تراژدی شخصی ای می پردازد که سبب خروج ناگهانی رومن پولانسکی از امریکا شد.

پنهان کاری. 
(کارگردان پتر گالیسون، راب موس).


در هنگامه نیاز فزاینده امریکا به اخبار فوری و« حقایق » تازه، این فیلم جسورانه در پی نشان دادن دنیای گسترده و نادیدنی پنهان کاری دولتی امریکاست.

هیپ هوپ تیرکمانی.
(کارگردان: جکی ریم سالوم).


فیلمی درباره نسل جدیدی از رپ خوان های فلسطینی که صداهای دیگری از مقاومت در بستر ستیزهای اسرائیل و فلسطین ارائه می دهند.

ردپاهای تجارت: داستانی ازقلب شمال.
(کارگردان: کاترینا براون، همکاران کارگردان: آلا کاوگان، جود ری. فیلم نامه نویسان: کاترینا براون، آلا کاوگان).


هنگامی که نوادگان بزرگ ترین خانواده فروش برده در روزهای نخست پیدایش امریکای امروزی با گذشته و اکنون خود رویارو می شوند و مرده ریگ خشونت بار خود را در آن سوی اقیانوس ها و قاره ها به بررسی می نشینند تاریخ سرانجام بازنویسی می شود.

دردسر آب.
(کارگردان ها: تیا لسین. کارل دیل).


یک هنرمند رپ خوان جویای نام و همسرش که آشنا به چم و خم های زندگی است با یک دوربین ویدیو دردست نشان می دهند که انسان هنگامی که به دام طوفان مرگ بار نیواورلئان می افتد تازه درمی یابد که زنده ماندن تا چه میزان مهم است و آن دو بار دیگر فرصتی برای شروع زندگی دوباره می یابند.

بخش رقابت داستانی

یکی از معروف ترین بخش های جشنواره، فیلم های بخش داستانی امسال است که طیفی از نوآوری های زیبایی شناختی و نوآوری در گونه های سینمایی را در خود نهفته دارند. بررسی شاد و خنده دار گوشه های تاریک طبیعت و روابط انسانی و نیز موضوعات جدی تری چون طبقه و نژاد از جمله درون مایه های طرح شده در فیلم های این بخش اند. بخش مسابقه داستانی جشنواره سال 2008 ساندانس نشانگر طیفی از صداهای متمایز و داستان گویی های منحصر به فرد است. امسال 16 فیلم از میان 1068 اثر ارائه شده در این بخش به نمایش درمی آیند و همگی نخستین بار نشان داده می شوند.

بخش مسابقه مستند سینمای جهان

در این بخش 16 فیلم از میان 620 فیلم از 8 کشور جهان چون پاکستان، اردن، فرانسه، آلمان،  ژاپن، زلاند نو، انگلستان و کانادا برگزیده شده اند. مجموعه ای از تجربه های انسانی در موضوعات این فیلم ها به نمایش گذاشته شده اند. فرایند هنری، هزینه های جنگ، دین و ایمان، ملی گرایی و پیروزی روح انسانی برخی از این موضوعات اند.

فیلم های شرکت کننده در این بخش

تنها در چاردیوار
آلمان.
(کارگردان و فیلم نامه نویس: الکساندرا وست میر).

کوشش پسران نوجوانی که در کانون بازپروری بزهکاران جوان در بخش روستایی نشین روسیه نگهداری می شوند و چه بسا برای آنها زندگی در پشت میله ها بسیار بهتر از بیرون آمدن از آنجا و آزادی باشد.

ستاره هنری و دوقلوهای سودانی.
زلاند نو.

( کارگردان و فیلم نامه نویس: پیترا برتکلی).


ونسا بیکرافت سخت می کوشد که دوقلوهای یتیم سودانی را به فرزندی بپذیرد. این اشتیاق شدید او ازدواجش را به نقطه جدایی سوق می دهد و به هنر جنجالی اش بیش از پیش دامن می زند و برای او پرسش های دشواری درباره بهره کشی، فروپاشی فرهنگی و فشار غرب بر افریقا به میان می آید.

مثل دیگران باش.
انگلستان.
(کارگردان: طناز عشقیان).


نگاهی نزدیک و جسورانه به زندگی در ایران از چشم آنها که در حاشیه ان به سر می برند. مثل دیگران باش نگاهی تاثیرگذار به نسلی از جوانان ایرانی دارد که تن به جراحی تغییر جنسیت می دهند.

سرگذشت کامل شکست های جنسی من.
انگلستان.
(کارگردان کریس ویت، فیلم نامه نویسان: کریس ویت و هنری تروتر).


کریس یک دوست پسر به درد نخور است. او که در پی یافتن راز این موضوع برآمده با دوست دختر پیشین اش، متخصصان پزشکی، تهیه کننده ها و مادرش مشورت می کند تا دریابد زنها اساسا چه نگاهی به او دارند. آیا این سفراو را به دوست پسری فعال تبدیل می کند یا اوهمچنان نظاره گر زندگی تنها و بی یار و یاوری خواهد بود که در پیش رویش خود نمایی می کند؟

دریک. 
انگلستان.
(کارگردان:آیزاک جولین).


فیلمی که دو هنرمند جسور و نو آور را درخود دارد: یکی همچون موضوع و دیگری همچون فیلم ساز. فیلم، سفری سینمایی است و روشنگر کار و ارزش جاودان آثار « درک جارمن » فیلم ساز فقید بریتانیایی است.

شام با رییس جمهور.
پاکستان.
(کارگردانان و فیلم نامه نویسان: صبیحه سمر، ساچی تاناندام ساتانانتان).


فیلم با نشان دادن مصاحبه های خیابانی با مخاطبانی که رهبران مذهبی دارند و نیز نشان دادن مراسم شام با رییس جمهور پاکستان، حال و هوای فرهنگی را به نمایش می گذارد که در کشاکش با مقولات سیاسی و حقوق زنان به سر می برد.

دوراکووو: روستای دیوانگان.
فرانسه.
(کارگردان و فیلم نامه نویس: نینو کرتادزه).


ملی گرایی روسی سر از دژی در بیرون مسکو درمی آورد. در اینجا میخائیل موروزف، خودمختارانه بر نوکیشان جوان فرمان می راند و زمینه فعالیت جنبش راستگرای روسیه را که با شتاب گسترش می یابد فراهم می سازد.

همه زندگی ام در زندان.
انگلستان.
(کارگردان: مارک ایونز ، ویلیام فرانکام).


یک فیلم ساز جوان کنجکاو سعی می کند ماجرای واقعی نهفته در پس حکم مرگ روزنامه نگار سرشناس « مومیا ابو جمال » را دریابد و در این راه به حقایقی درباره تاریخ امریکا و نظام جزایی آن می رسد. با حضور: ویلیام فرانکام، نوآم چامسکی، آلیس واکر، موس دف، اسموف، اسنوپ دوگ، آنجلا دیویس.

مردی برسیم.
انگلستان.
(کارگردان و فیلم نامه نویس: جیمز مارش).


در 1974، فیلیپ پتی، جوان فرانسوی بر روی سیمی معلق میان دو برج دوقلوی نیویورک می رقصد. فیلیپ دستگیر می شود و به خاطر چیزی به زندان می افتند که همچون « جرم هنری قرن» خوانده شد.

پوجی.
ژاپن.
(کارگردان و فیلمنامه نویس: کازویا یامادا).


بر پس زمینه یک چشم انداز طبیعی باشکوه اما خشن، عکاسی ژاپنی با « پوجی » برخورد می کند، دختر جوانی که اسب های وحشی را در دشت های مغولستان رام می کند.

بازیابی.
اردن.
(کارکردان و فیلم نامه نویس: المصد).


یک مرد خانواده دار اردنی در شهر زرقاوی رهبر مسلمان زندگی می کند. او می کوشد از خانواده اش پشتیبانی کند و از هویت خود در یک محیط پرتنش سیاسی دفاع کند.

سرگردان: من از هواپیمایی می آیم که بر کوه ها سقط کرد.
فرانسه.
(کارگردان و فیلمنامه نویس: گونزالو آریجون).


برای نخستین بار بازماندگان سقوط هواپیمای آندس در سال 1974 از زبان خودشان سرگذشت دلخراش نجات و زنده ماندن شان را بیان می دارند.

اولویت پزشکی: معمای انسان دوستانه دکتر جیمز اوربینسکی.
کانادا.
(کارگردان: پاتریک رید).


دکتر اربینسکی معروف، رییس پیشین پزشکان بدون مرز به افریقا باز می گردد و با واقعیت سخت شرایط آنجا رو به رو می شود و درمی یابد که انسان دوست بودن به چه معناست.

تا یانگ تسه.
کانادا.
( کارگردان و فیلم نامه نویس: یانگ چانگ).


در کناره رودخانه یانگ تسه نه چندان دورتر از سد « سه گلو » مردان و زنان جوان روی یک کشتی تفریحی کار می کنند و شاهد صعود آب ها و منظره چین هستند که به شکلی بنیادی رو به دگرگونی می نهد.

زنان بروکمن.
کانادا.
(کارگردان و فیلم نامه نویس: ایزاک ایزیتان).


در هنگامه سقوط اقتصادی آرژانتین، کارگران، یک کارخانه تولید لباس بوینس آیرس را در دست می گیرند و تولید لباس را برپایه الگوی خودجوش ادامه می دهند. با تبدیل شدن فقرا به مدیران تجاری جدید، زندگی آنها برای همیشه دگرگونی می پذیرد.

یاسوکونی.
ژاپن.
(کارگردان و فیلم نامه نویس: لی یینگ).


احترام کارمندان ژاپنی به مردگان معبد شناخته شده یاسوکونی مشاجره انگیز می شود زیرا در اینجا بود که شمشیرهای به کار رفته برای کشتن سربازان چینی ساخته می شد. شمار اندکی از مردم از گذشته خوفناک این معبد و شمشیرهای راز آمیز نهفته در آن آگاهی دارند.

بخش های گوناگون جشنواره

جشنواره فیلم ساندانس در نه بخش برگزار می شود: مسابقه مستند، مسابقه داستانی، مسابقه مستند سینمای جهان، مسابقه داستانی سینمای جهان، اسپکتروم (طیف)، مرز نو، پارک سیتی در نیمه شب و برگزیده ساندانس. فیلم های بلند برگزیده برای بخش های شب نخست، اسپکتروم، پارک سیتی در نیمه شب و مرز نو، امروز 29 نوامبر 2007 یعنی با فاصله یک روزه اعلام گردید. برنامه فیلم کوتاه در 5 دسامبر و نمایش فیلم های بخش برگزیده ساندانس در 12 دسامبر اعلام خواهد شد.

فیلم نامه نویسان، فیلم برداران و تدوین گران بخش رقابت جهانی نیز همچون همتایان خود در بخش های مسابقه مستند و داستانی امریکا می توانند در این زمینه جایزه دریافت دارند.

فیلم های برگزیده شده برای پخش در بخش مسابقه می توانند این جوایز را دریافت کنند: جایزه بزرگ هیات داوران، جایزه فیلم برداری و کارگردانی. دیگر جایزه هیات داوران، جایزه فیلم نامه نویسی « والدو سالت » است که به فیلم نامه نویس فیلمی در بخش سینمای داستانی و جهان: مسابقات داستانی داده می شود. جایزه تدوین مستند به تدوین گر فیلمی در بخش سینمای مستند و جهان: مسابقات مستند داده می شود.

جایزه آلفرد پی. اسلوان به یک فیلم بلند داستانی برجسته به خاطر ویژگی بازنمایی مضامین علم و فن آوری داده می شود.

تازه های جشنواره 2008

بخش اسپکتروم (طیف): نور موضعی مستند


امسال زیرمجموعه ای در بخش اسپکتروم وجود دارد که هفت فیلم مستند در آن به نمایش در می آیند. این بخش کوششی در ادامه تعهد درازمدت جشنواره برای پخش فیلم در بخش روایت ناداستانی است.

جایزه جدید برای رقابت سینمای جهان

جشنواره امسال همچون کوششی برای جلب توجه فیلم نامه نویسان، فیلم برداران و تدوین گران جهانی، شمار جوایز خود برای فیلم های نمایش داده شده در بخش رقابت سینمای جهان را افزایش داده است. افزون بر جایزه هیات داوران سینمای جهان، این جوایز نیز داده می شوند: جایزه هیات داوران بخش سینمای مستند و سینمای جهان. هم اکنون فیلم های داستانی غیرامریکایی بخش مسابقه نیز می توانند جوایزکارگردانی، تدوین، فیلم نامه نویسی و فیلم برداری را به دست آورند.