پيشگامان مستند
محسن قادری
محسن قادری
تقريبا بيش از پنجاه سال است كه بحث درباب ماهيت فيلم مستند و عناصر تشكيل دهنده آن ادامه دارد.برخي ديدگاه ها ،فيلمي را مستند مي دانند كه باز نمايي غير داستاني رويدادي مستمر،عيني و واقعي باشد.اما اين تعريف چندان عميق نيست.همین که فيلم ساز چشم بر چشمي دوربين مي گذارد و دوربين را به كار مي اندازدخود را با تصميمياتي ذهني روبرو مي يابد،تصميماتي در اين باره كه چه چيزي را به نما وارد و چه چيزي را ازآن خارج سازد.هيچ فيلمي تمام و كمال عيني نيست زيرا ذهنيت از همان هنگام قاب بندي تصويرپا به ميان مي گذارد و تا مرحله تدوين به حضور خود ادامه مي دهد.تدوين امكان نقل داستان را پديد مي آورد.ساماندهي و چارچوب هايي كه كارگردان به نماهاي خود مي دهد نيز برآمده ازتصميم گيري او در اين باره است كه يك رويداد را چگونه به بهترين نحو ارايه دهد تدوين فرايند نقل داستان را پرمايه تر مي كند و به آن قوام مي بخشد.نوشتن گفتار متن،و استفاده از موسيقي و طراحي صدا بخشي از مراحل رسيدن به اين هدف است.داستاني كردن(دراماتيزاسيون)نيز در فيلم هاي مستند كاربرد دارد كه نمونه هاي آن را در مستند هاي تلويزيوني مي بينيم.
آيا اگر فيلمي رويدادهاي مهم براي نقل داستان را با استفاده از افراد يا بازيگران واقعي بازسازي كرد باز هم مستند است؟ يا اگر صحنه ها براي سهولت كار دوربين طراحي شدند چه؟ آيا فيلم هاي مستند انعكاس هاي درست واقعيت اند؟نه، اما مردم،مكان ها و رويدادهاي روزمره مواد و عناصري هستند كه فيلم مستند بر روي آنها بنا نهاده مي شود.مردم و رخداد هاي عادي جهان عواملي هستند كه فيلم ساز براي نقل داستان خود به كار مي گيرد. پرسش هاي بسياري درباره شيوه هاي عملكرد فيلم مستند وجود دارد.اما آنچه كه لازم به يادآوري است اين است كه فيلم مستند معرف ديدگاه افراد يا گروهي است كه آن را ساخته اند.ما از نگاه و فرايند انديشه فيلم ساز است كه جهان را تجربه مي كنيم مستند به يك شكل ارتباط توانمندي در نيمه نخست سده بيستم تبديل شد.افراد بسياري پيشگام اين رسانه بودند اما شايد بتوان بيش از همه از نه تن ياد كرد كه به خاطر نقش خود در گسترش اين گونه فيلم براي هميشه در تاريخ فيلم مستند ماندگار مي مانند.هر نه تن بر مرزهاي فيلم مستند پافشاري و تاكيد داشتند.برخي مستند ساختن دقيق و موبه موي واقعيت با دوربين را دنبال كردند.برخي نيز واقعيت را همچون بنياني براي خلق تعابير جديد درباره زمان و مكان به كار گرفتند.در زيراشاره اي گذرا به زندگي و فعاليت اين نه تن مي شود.
كلارك در آغاز قصد داشت طراح رقص شود اما حركات پيچيده رقص هايش او را برآن داشت كه قابليت هاي ثبت اين حركات بر روي فيلم را مورد بررسي قرار دهد. فيلم برداري رقص او را به فعاليت كارگرداني فيلم كشاند.كلارك براي مستند خود« رابرت فراست:كشاكش عاشق با جهان»(1962)برنده جايزه اسكار شد.او آخرين فيلم خود را به صورت ويديوئي ساخت و در آن به بررسي نسل «ام آي تي وي» پرداخت.وي در دانشگاه اوكلاي امريكا به تدريس مي پرداخت.
درن از اين رو در اين تقسيم بندي مي گنجد كه به گونه اي مفهوم«واقعيت»خلاق را همچون بنيان فيلم هاي دهه پنجاه خود به كارگرفت.كارهاي او نشانگر مباحثه مهم ميان مرزهاي واقعيت و خيال(داستان)هستند.او هيچ واهمه اي از تغيير مواد اوليه فيلم خود نداشت واين كار را با تدوين و به كارگيري فنوني چون حركت آهسته انجام مي داد.درن اعتقاد داشت«ما اگر اين سخن را بپذيريم كه حتي انتخاب جاي دوربين نيزبه معناي به كارگيري خلاقيتي هوشيارو آگاه است، بنابراين چنين فيلم هايي مستند نيستند،-[مستند]در مفهوم نمايش عيني واقعيت.» درن مقاله اي دارد با نام « سينماتوگرافي:كاربرد خلاقه واقعيت»كه خواندن آن دراين زمانه كه ما به سوي هنر ديجيتالي و دستكاري واقعيت مي رويم ارزش دارد.
دانشجويان مستند با عنوان فيلم هايي چون«نانوك شمالي»،« موآنا»،«مردي از آران»،و«داستان لوييزيانا»ازساخته هاي فلاهرتي آشنايي دارند.فلاهرتی توانست روح انساني را به ثبت رساند و آن را برپرده سينما هويدا سازد.نگاشته ها و گفتارها درباره او بسيارند.تنها به يادآوري نام كتاب«رابرت فلاهرتي»نوشته پل روتا با ويراست جي رابي اشاره مي كنيم.
گريرسون پدر سينماي مستند نام گرفته شده است.او بنيان گذار جنبش مستند بريتانيا در سال هاي 1930 بود و كسي است كه نخستين بار اصطلاح «فيلم مستند»را به كار برد.او نخستين رييس اداره فيلم سازي ملي كانادا بود و در تاسيس «ان اف بي»(هیات فیلم سازی ملی) که یکی از شناخته ترین بنیادهای فیلم سازی مستند درتاریخ سینماست نقش داشت.
ايونس يكي از بزرگ ترين پيشگامان مستند است.زندگيش بخش عمده اي از تاريخ سينما را دربرمي گيرد.آثار اوليه او در سينماي مستند،آميزه اي از زيبايي شناسي آشكار وتعهد شخصي و سياسي عميق است.
همفری جنینگز
همفری جنینگز
جنينگز بيشتر به خاطر فيلم هاي بريتانياي دوره جنگ شهرت دارد.از جمله اين فيلم ها مي توان به آتش ها برافروختند ساخته شده درسال 1943 اشاره كرد به كوشش هاي آتش نشانان لندن به هنگام رویارویی با بمب هاي آتش زايي كه شهر را در بر مي گرفتند چشم می دوزد.
لورنتز يكي از پيشگامان مستند سازي امريكاست.پس از آن كه «رودخانه» ساخته او در جشنواره بين المللي ونيز سال 1938جايزه اول را به خاطر مستنداتش به دست آورد فرانكلين روزولت رييس جمهور امريكا از او دعوت كرد تا يك واحد فيلم سازي دولتي تاسيس كند و به توليد و توزيع فيلم هايي درباره موضوعات ملي بپردازد. كاربرد متحولانه لورنتز از رسانه مستند،ديگر گروه ها را در سال هاي 1930 بر آن داشت تا در فيلم هاي خود به انتقال پيام هاي اجتماعي و سياسي بپردازند.فيلم هاي او معمولا به خاطر بينش، تدوين،و استفاده از موسيقي آفريده شده براي فيلم مستند مورد تحسين قرار گرفته اند.
ميد از تصاويرمتحرك به عنوان ابزار ثبت بسياري از پژوهش هاي مردم شناسي و انسان شناسي خود بهره برد.او در 1926 عازم «ساموآ»ي امريكا شد و در مزرعه اي كه خود در كودكي نخستين بار به كارپرداخته بود،دختران نوجوان را دستمايه فيلم خود قرار دهد.او درسال هاي 1950 مشتركا با همسر خود گرگوري بتسون تعدادي فيلم ساخت. كتابخانه كنگره امريكا نگهدارنده مجموعه مارگرت ميد است كه ازميان آنها مي توان به فيلم هاي گرفته شده در مزارع كار «بالي» و «پاپوا» در گينه نو اشاره كرد كه حاصل سفرهاي او در فاصله سالهاي 1936 تا 1965 است.
وانديك پيش از آمدن به نيويورك در سال 1935 و دنبال كردن فعاليت فيلم سازي،عكاس بود.به زودي آثار او در زمينه سينماي اجتماعي در امريكا به شهرت رسيد.او اعتقاد داشت كه فيلم«مي تواند جهان را دگرگون سازد».يكي از مشهور ترين فيلم هاي او « شهر» است كه كه به بررسي قابليت هاي جديد شهرسازي مي پردازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر