۱/۳۰/۱۳۸۵

فیلم نوشته نانوک شمالی


فیلم نوشته نانوک شمالی

همراه با توضیح و تحلیل کوتاه درباره فیلم
ملک محسن قادری

درفاصله سال های 1922 تا 1948،رابرت فلاهرتی هشت فیلم مستند ساخت که از میان آنها نخستین فیلم او از همه شناخته شده تر است:نانوک شمالی(1922).این فیلم ازاین نظردر فعالیت فیلم سازی فلاهرتی اهمیت دارد که نشان گرشیوه فیلم سازی او ونگاهش به مفهومی به نام واقعیت است.تا پیش از ساخت نانوک و به ویژه تا پیش از ساخت موآنا(1923)دومین فیلم مهم فلاهرتی،کاربرد اصطلاح امروزین« مستند» درحوزه فیلم رایج نبود. این جان گریرسون،فیلم ساز انگلیسی و خالق مستند معروف « ماهیگیران»(1929)بود که پس از دیدن موآنا واژه « مستند»(به زبان انگلیسی)را درباره آن به کاربرد.

از دیگرجنبه های قابل ملاحظه ودرعین حال بحث انگیز فیلم نانوک در تاریخ سینمای مستند پیشگامی آن درکاربرد فنون روایی سینمای داستانی برای به تصویرکشیدن موضوعات زندگی واقعی بود.برپایه نوشته ها و یادداشت های خود فلاهرتی درباره شکل گیری و تحقق این پروژه، وی مقادیر زیادی فیلم از زندگی اسکیموها تهیه می کند اما درهنگام مونتاژ در می یابد که این تصاویر فاقد عنصری بنیادی وموثرهستند: پرسناژاصلی.شگفت نیست که همه این تصاویراولیه درپی یک حادثه(افتادن آتش سیگار بر روی فیلم ها) از میان می روند و فلاهرتی تصمیم می گیرد این بار با طرح و ساختاری نو به میان اسکیموها برود.همان گونه که ژان روش نیز اشاره دارد چه بسا فلاهرتی که از تصاویر گرفته شده ناخرسند بوده تصمیم به از میان بردن آنها می گیرد. روش برای تاکید بر فرضیه خود بیان می دارد که او خود در استودیوی مونتاژچندین بار تلاش کرده تا با انداختن ته سیگار به میان فیلم ها آنها را به آتش بکشد اما موفق نشده است.


فلاهرتی از همان آغاز نانوک سعی در بازسازی واقعیت دارد.نخستین تصاویر نانوک او را درنمای درشت و از رو برو نشان می دهند که به دوربین می نگرد.دومین نمای فیلم نیلا همسر او را نشان می دهد.بازنمایی این دو شخصیت درهمان آغاز فیلم،از پیش نشان از وجود میزانسنی مشخص دارد.کمی بعد نانوک را می بینیم که پاروزنان به ساحل می رسد.تمام اعضا خانواده او وسگش از قایق پیاده می شوند:این پلان ساکن که خروج آدم ها وحیوانات از قایق و پانهادن شان به ساحل را نشان می دهد، آشکارا لحنی طنزآمیز به این صحنه می بخشد.زیرا قایق در نگاه نخست بس کوچک است و بییننده انتظار ندارد این همه آدم از درون آن بیرون بیایند.

فلاهرتی برای گسترش داستان و روایت کردن زندگی و سرگذشت نانوک، وقایع و رخدادهای دیگری را درچارچوب فیلم می گنجاند که بیشتر وجهی داستانی دارند :بدینسان واقعیت فیلم نانوک ازهمان آغاز وجهی پیش پرداخته به خود می گیرد. به عنوان مثال زنان مختلفی که در این فیلم در کنار نانوک دیده می شوند نشان می دهند که او بیش از یک همسر دارد اما بیننده تنها نیلا راهمچون همسر قهرمان فیلم بازشناسی می کند. تماشاگر فیلم فلاهرتی با نگره مدرن خود چه بسا از دیدن دو زن در رختخواب نانوک شگفت زده شود از این رو فلاهرتی تصمیم می گیرد حضور نیلا را در فیلم برجسته تر سازد.


این نوع نگاه، فلاهرتی را به مشارکت دادن موضوع ها در روند شکل گیری فیلم واداشته است.از این رو بسیاری از صحنه ها با هماهنگی و پیش آگاهی شخصیت ها به تصویر در آمده اند.این موضوع به وضوح در سکانس شکار فیل دریایی آشکاراست.این سکانس که از سوی نانوک ودوستانش سراسر برای این فیلم بازسازی شده نشان دهنده یک شیوه شکار سنتی است که در زمان ساخت این فیلم در سال 1922 کاملا از میان رفته بود.آن گونه که ازیادداشت های مورخان و جویندگان آن دوره بر می آید اسکیموهای خلیج هودسون در این زمان از امکانات مدرن چون رادیو برخوردار بوده اند و حتی با گوش دادن به رادیو نرخ روزانه فروش خز در بازارهای کانادا را بدست می آورده اند. برخلاف سینمای نئورئالیست ایتالیا که جنبه های مستند را برای تقویت داستان به کار می گیرد فیلم فلاهرتی از داستان پردازی برای تقویت سویه مستند بهره می گیرد.


در سکانسی دیگر که به تمامی برای فیلم بازسازی شده نانوک را می بینیم که به فروش گاه تاجر سفید پوست می رود و در آنجا نخستین باراز تجربه ضبط و پخش صدای خود بر روی گرامافون به حیرت می افتد. فلاهرتی که درطی ساخت فیلم مراحل فنی کار را در سر صحنه به انجام می رساند مسلما بنابر یادداشت های خود نانوک را با دستگاه فیلم برداری و ساز و کارهای آن آشنا ساخته بود.حتی گرامافونی که در این صحنه نشان داده می شود چه بسا گرامافون خود فلاهرتی است که به دست تاجر سفید پوست سپرده تا از آن در این سکانس استفاده شود. از این روباورکردنی نیست که نانوک در این سکانس آن چنان هیجان زده شود که صفحه گرامافون را چون حیوانات گاز بزند و ناشیانه بخندد.این سکانس یکی از سکانس های مشهور نانوک است که برخی از مورخان مستند آن را خالی از ارزش های قوم نگارانه وتحریف واقعیت زندگی اسکیموها برشمرده اند.این سکانس شبیه سازی کاملی است که تنها از ذهن فلاهرتی برخاسته است.


سکانس برپاکردن ایگلو یا خانه یخین اسکیمو نیز سکانسی است که دستکاری های فلاهرتی را به خود دیده است. او در یادداشتهای خود اشاره می کند که اندازه واقعی ایگلوهای اسکیموها باعث می شد تا این سازه در فیلم او بسیار کوچک به نظر رسد.او از نانوک و خانواده اش دعوت کرد تا ایگلو دیگری دو برابر بزرگ تر از حد معمول بسازند.این کار به او همچنین امکان می داد تا از نور طبیعی محیط به هنگام فیلم برداری بهره برد. می توان گفت که فلاهرتی با این تصمیم دکوری چون دکور فیلم های داستانی در محیط قطب بنا نموده است. سکانس شکار فوک نیز که پیش از آخرین سکانس فیلم جای گرفته به خوبی نشان گر مبادله ای میان تاثیر حقیقت و عناصر داستانی است.


فیلم نوشت نانوک شمالی/1922


اشاره
این فیلم نوشته برپایه میان نویس های نانوک فراهم آمده است.پس از ترجمه هریک از این میان نویس ها توضیحات مختصری آمده که نشانگر صحنه های این فیلم است.این فیلم نوشته،متنی دانشگاهی نیست بلکه همزمان با دیدن فیلم یادداشت برداری و پیاده شده است.


دیباچه فلاهرتی بر نانوک
این دیباچه در آغاز فیلم به گونه میان نویس به نمایش در می آید.


این فیلم برآیند مجموعه کاوش های درازی است که از سوی سر ویلیام مکنزی درفاصله سالیان1910 تا 1916 درشمال انجام دادم. بسیاری از این کاوش ها درطی مسافرت هایی انجام شد که ماه ها به درازا می کشید و تنها دو یا سه اسکیمو درآنهاهمسفرم بودند.این تجربه بینشی درباره زندگی آنها ونگره ای ژرف از ایشان به من داد.



در 1913 با ساز و برگ گسترده راهی شمال شدم.زمستان را در« بافین آیلند» گذراندیم و من که چندان مشغله کار کاوش در سر نداشتم فیلمی فراهم آوردم از آن چند اسکیمویی که همراه مان بودند. تجربه فیلم سازی نداشتم و طبعا دستاورد[هرچه که بود]برایم یکسان بود.اما بعدها که کاوش دیگری را آغازیدم، نگاتیوهای بیشتری را به اندیشه تحقق این فیلم آغازین فراهم آوردم.



دیگربار در فاصله این کاوش ها کار فیلم گرفتن را ادامه دادم. پس از سختی های بسیار که نمونه ای از آنها آسیب دیدن لنچ و خرابی قایق گشت زنی مان بود، مقدار قابل توجهی فیلم گرد آوردیم.سرانجام پس یک سال زمستان گذرانی در« بلچر آیلندز»، من وناخدای لنچ که دورگه ای اهل جزیره موس فکتوری بود،همراه با یادداشتها، نقشه ها و فیلم هایم رهسپار دنیای متمدن شدیم.



تازه تدوین فیلم را در تورنتو پایان برده بودم که نگاتیوها آتش گرفت و همه چیز از دست رفت.با این همه، نسخه تدوین نسوخته بود و چندین بار به نمایش در آمد.و همه اینها بسنده بود تابه این باور برسم که فیلم خوبی نساخته ام. دیدم اگرشخصیتی واحد را برمی گزیدم و او را نمونه ای از اسکیموهایی می نمایاندم که سال ها پیش با آنها آشنا شده بودم، نتایج بس ارزشمندتر و درخور تر می شد.


باردیگر به شمال رفتم،این بار تنها برای ساخت فیلم.با خود نه تنها دوربین که دستگاه چاپ و نمایش برای دیدن نتایج بدست آمده و چند و چون آن را هم همراه بردم.به همین دلیل شخصیت من و خانواده اش می توانستند آنچه را انجام می دادم درک کرده و بفهمند.همین که به آنها برخی از این نتایج نخستین را نشان دادم نانوک و اطرافیانش کاملا ذوق زده شده بودند.



سر آخر در 1920 با خود فکر کردم که به اندازه کافی صحنه هایی گرفته ام که فیلم را بسازم و آماده بازگشت شدم. بیچاره نانوک پیربه کابینم آمد و درباره فیلم هایی حرف زد که اگر تنها یک سال دیگر می ماندم می توانستیم به کمک هم بسازیم.او هیچ نمی فهمید چرا باید این همه زحمت و دردسر را به جان بخرم و یک"آژی بزرگ"*درباره اوبسازم. کم تر از دو سال بعد اخباری شنیدم دراین باره که نانوک به امید یافتن گوزن راهی نواحی دوردست مرکزی شده و ازگرسنگی جان باخته است.اما آژی بزرگ ما« نانوک شمال» شد و به عجیب ترین گوشه های جهان رسید و آدم هایی بیش از سنگ های گرداگرد ساحل خانه نانوک نگرنده نانوک، اسکیموی مهربان، شجاع و ساده دل شدند.


رویون فرر تقدیم می کند
نانوک شمال
داستان زندگی و عشق در قطب شمال کنونی
فیلمی از رابرت ف. فلاهرتی
اف.آر.جی.اس
پاته پیکچر


معرفی قلمرو اونگاوا، نانوک و خانواده اش و دیدار آنها از محل داد و ستد مرد سفید پوست

بر زمینه ای ساکن که نمایان گر تصویر سگان است، نخستین میان نویس فیلم پدیدار می شود:[بارن لندز اسرارآمیز، رها گشته، پوشیده از سنگ های آبسود، در تازیانه باد... فضاهای کران ناپذیری که بر بام جهان جای دارند.] تصاویری از یخ های شناور بر گستره دریا.این تصاویر آشکارا از درون قایقی در حرکت گرفته شده اند. دومین میان نویس.

بر زمینه ای نمودار می شود که چون پس زمینه پیشین، تصویر سگ ها را نشان می دهد. [بدین سترونی خاک وسختی آب و هوا قوم دیگری قادر به بقا نیست، با این همه در اینجا کاملا وابستته به حیات جانوری،که تنها منبع غذایی ایشان است، شادترین مردمان جهان می زیند—اسکیموهای بی باک، دوست داشتنی، وخوش و بی غم.] و میان نویس دیگر: [این فیلم به زندگی یک نانوک(گوزن)، خانواده اش، و دسته کوچکی از مریدان او،« ایتیویمویتس »های هاپ ول ساوند در اونگاوای شمالی می پردازد، که این فیلم به واسطه مهربانی، صداقت و شکیبایی ایشان ساخته شد.] نقشه ای پویانمایی شده، مسیر حرکت فلاهرتی از خلیج هودسن تا قلمرو نانوک در اونگاوا را نشان می دهد. میان نوشته بعد درباره نانوک و همرهانش توضیح می دهد.[ شکارگاه نانوک و پیروانش قلمرو کوچکی است تقریبا به بزرگی انگلستان و با این همه تنها سی صد تن در آن می زیند.] تصویر بعدی بخشی از نقشه را هاشور می زند تا این قلمرو را مشخص سازد، سپس تصویری دیگر بر زمینه ای که تصویر مردی نیزه به دست را نشان می دهد: نانوک چون قهرمان.[ رییس ایتیویمویتس و شکارچی بزرگ و نامدار در سراسر اونگاوا—نانوک، گوزن.] نخستین تصویر نانوک به دنبال می آید.نمای مدیوم شات.(در 13 ثانیه)که نانوک راخیره به دوربین نشان می دهد. سپس میان نویسی دیگر:[ نیلا---زن خندان]همسر نانوک. این تصویر10 ثانیه به درازا می کشد. میان نویس بعدی از سفر نانوک به جست و جوی آذوقه تابستانی می گوید[نانوک آماده سفر تابستانی به آن سوی رودخانه و رفتن به محل داد و ستد مرد سفید پوست می شود-و[البته] رفتن به محل های شکار ماهی سالمون و شیر دریایی.] پس از نمای کوتاهی که نانوک را در قایقی به روی دریا نشان می دهد که پاروزنان به ساحل می آید،میان نویس نامی را نمودارمی سازد[ نانوک...] نانوک از قابق پایین می آید و تک تک اعضا خانواده اش را نیز پایین می آورد.نخست پسری که بر دماغه قایق لمیده(آلی)، سپس نیلا و کودکش، سپس کونایو و آنگاه توله سگ(کورنوک)...همگی در نهفته به قایقی کوچک، قایق خانوادگی.میان نویس ها یک در میان نام ها را به ما یادآوری می کنند. میان نویس بعد پدیدار می شود.[صحرای مرکزی،اگر شکار گوزن دست ندهد،سرزمین مرگ خواهد بود.—زیرا غذایی وجود ندارد.حتی خزه که گوزن از آن زنده است و اسکیمو برای سوخت به کارش می برد به گونه پراکنده اینجا و آنجا می روید.]صحنه بعد آماده کردن آتش را نشان می دهد.و میان نویس بعدی که می گوید:[نانوک این گونه خزه را برای سوخت به کار می گیرد.] پس از نشان دادن کوشش های نانوک برای برافروختن آتش در نمایی کوتاه، میان نویس بعدی نمودار می شود.[تخته بند نازک و شکننده قایق باید پیش از آغاز سفربا پوست فوک پوشیده شود].نمای بعدی این کوشش ها را نشان می دهد و میان نویس دیگر که توضیح می دهد[راهپیمایی دراز تا رودخانه]. دو نمای بعد خانواده نانوک را نشان می دهند که قایقی را بر دوش به سوی رودخانه می برند.میان نویس:[اومیاک، با قابی ازچوب شناور، از پوست فوک و شیر دریایی پوشیده است.]دو نمای بعد خانواده را در همین قایق می بینیم و میان نویس بعد نمودار می شود:[لت های پوست آویخته بر نوک نیزه ها در آفتاب خشک می شوند.]تصویر دیگری از خانواده در قایق. میان نویس:[رسیدن به «ایگلوی بزرگ» سفید پوست—محل داد و ستد.]همه از قایق پیاده می شوند و قایق را تا « محل کار» سفید پوست حمل می کنند.میان نویس بعدی:[شکار نانوک در طی سال، جدااز روباه، فوک، و شیر دریایی، مشتمل بر هفت خرس قطبی است که او در رویارویی های تن به تن، آنها را با چیزی کاراتر از نیزه خود شکار نکرده است.] خانواده پوست ها را به زمین می گذارند و در حالی که به سفید پوست عرضه می کنند میان نویس توضیح می دهد:[نانوک پوست روباه و خرس قطبی را با چاقوها، مهره های رنگی، و قندهای رنگی براق فروشگاه گرانبهای تاجر معاوضه می کند.]همان نما که پوست ها را نشان می دهد و میان نویس توضیح می دهد[نانوک مفتخرانه « توله سگ ها»ی کوچکش را که لطیف ترین گوشت سگ در سراسر منطقه دارند به نمایش می گذارد.]سفید پوست، نیلا و کودکش در نمایی واحد...نیلا نیز توله سگ هایش را به نمایش می گذارد[نیلا به نوبه خود، توله سگ هایش را نشان می دهد — یک رنگین کمان که کم تر از چهارماه دارد.]این نما نیلا وکودکش را نشان می دهد که کاملا برهنه میان دو توله سگ نشسته است.میان نویس بعدی:[برای خوشایند نانوک،شکارچی بزرگ،تاجرصدد ایجاد سرگرمی بر می آید و می کوشد طرز کار گرامافون را به او نشان دهد—این که سفید پوست صدایش را چگونه« در قوطی»می کند.]نانوک که از طرز کار گرامافون شگفت زده شده لبخند می زند و بی صبرانه این پا و آن پا می کند و صفحه گرامافون را به دندان گرفته و گاز می زند.میان نویس بعدی:[کودکان نانوک را تاجر به خوردن دعوت می کند-بیسکویت دریایی و روغن خوک.] کودکان بیسکویت می خورند.میان نویس:[اما آلگو زیاده روی کرده و تاجر دنبال روغن کرچک می فرستد.]الگو شکم درد دارد و مرد سفید پوست یک قاشق روغن کرچک به او می دهد،الگو آن را می خورد و لبخند می زند.



ماهی گیری

میان نویس:[یک گستره بزرگ یخ شناور در دریا پیش روی می کند و صدها مایل از ساحل را مسدود می سازد.گرچه گروه نانوک که از پیش در آستانه گرسنگی اند، ناتوان از جابه جایی اند اما نانوک، شکارچی بزرگ، فرصت را از دست نمی دهد و روز را غنیمت می شمرد.]نانوک در گستره یخ، به قایق نشسته و به جستن شکار است.میان نویس:[موفقیتش به مهارت او در گذر از یخ های شناور خطرناک بستگی دارد.] نانوک درپی شکار از روی یخ ها می گذرد. میان نویس:[محل ماهی گیری را خوب می پاید.]بی درنگ میان نویسی دیگر[طعمه ای در کار نیست جز دو تکه عاج که بر نخی ناپیدا می جنبد.]نانوک ماهی را به دندان هایش می کشد.[نانوک،بس خوشنود از دیدن دوباره غذا، ماهیان بزرگ تر را با دندان هایش می کشد.]سپس آخرین ماهی را.[صید روزانه اش.]نانوک یکی از ماهی ها را رو به دوربین می گیرد و می خندد.صید را از زمین بر می چیند و راهی می شود.نانوک دوستی ماهیگیر را با قایق تا ساحل می رساند.


شکار فیل دریایی

نانوک به سوی قایق می رود[دریا دیگربار یخ ها را وانهاده واز ماهی سالمون اثری نیست.تا روزها غذا یافت نمی شود.ناگاه یکی از شکاربانان نانوک با خبرهایی از حضور فیل دریایی بر دوردست جزیره ای سر می رسد.هیجانی در می گیرد زیرا به دید ایشان، فیل دریایی از بخت نشان دارد.]هفت قایق بر آب و نانوک که پارو زنان خود را به ایشان می رساند، سپس چند نما ازفیل های دریایی بر ساحل و دو نما از نانوک و سه شکارچی در همراهی او.[به دیدن دسته فیل های دریایی که بر ساحل خفته اند، هیجان بالا می گیرد.]نمای درشت فیل های دریایی بر کناره آب و آنگاه نانوک و همراهانش که وارد این نما می شوند.سپس شکارچی ای که خود را آرام آرام در نمای درشت به شکار می رساند.[یک« قراول»پیوسته مراقب است زیرا فیل های دریایی همان سان که در آب وحشی اند در خشکی بی دفاع اند.فیل های دریایی که به خطر پی برده اند پراکنده می شوند و شکارچی ای که نزدیک به آنهاست بر می خیزد و نیزه ای می افکند. شکارچی دیگر به کمک او می شتابد و آنها ریسمان نیزه را به ساحل می کشند تا شکار زخم خورده را به دام اندازند. [فیل دریایی که به درستی به« ببر شمال» شهره است، با وزن نزدیک به دو تن و پوستی تقریبانفوذ ناپذیر، هنگام یورش پیوسته شاخ عاج می کشد وغرش کنان کنان همآورد می جوید.]میان نویس دیگر:[درحالی که دسته فیلان دریایی خشمگین، ناخرسندی خود را فریاد می دارند،جفت فیل دریایی زخم خورده به نجات او بر می خیزد- می کوشد شاخ در شاخ هایش برد و حیوان گرفتار را رهایی بخشد.]نمای همپیوند با این نوشته را می بینیم و سپس میان نویس دیگر[غلتاندن شکار بی جان به همرهی موج بر ساحل]نانوک و همراهانش می کوشتند فیل دریایی را به ساحل بیاورند.نانوک پس از کوشش ها برای شکار حیوان آماده کندن پوست آن می شود.میان نویس:[آنها منتظر بردن شکار به اردوگاه نمی مانند زیرا تاب تحمل گرسنگی را ندارند.]نمای متوسط نانوک وهمراهانش که گوشت شکار می خورند و نمایی دیگر که نشان می دهد نانوک با هر برشی که به گوشت می زند آن را از روی تیغه کارد می بلعد.آنگاه نمای عرضی دریا که موج هایش به تندی بر ساحال می آیند.میان نویس بعد پایان بخش این سکانس و آغازگر سکانس دیگر است.[زمستان]



سه کیلومتر پیاده روی در روز

نمایی از دو کلبه امروزین رها در برف.میان نویس:[شب های دراز...—زوزه باد—روزهای سخت و تند گذر—وبرف که گستره دریا و دشت را در تیرگی فرو می برد—گوی برنجین آفتاب چون ریشخندی بر آسمان—وعطارد نه چنان نزدیک به بلندای آفتاب، روزها و روزها و روزها در مدار زیرین خورشید برجای می ماند.]چشم انداز خیره کننده چند کلبه کوچک رها گشته در برهوت شمال و باد که برف را به این و سوی و آن سو می پراکند. مردی از قاب می گذرد. میان نویس:[نانوک،که رهسپار شکار فوک شده با میدان یخی سختی در دریا رویارومی شود.]نانوک نیزه به دست از قله یخ بالا می رود.میان نویس:[میدان یخی سرگردان دریا که پیش از وزش تندبادهای زمستانی به حرکت درآمده با کناره های یخ ساکن در ساحل برخورد می کند . این توده درهم پیچیده از رانش شدید واز قطعات غول آسای یخ،عمیقا به بالا شیب می یابند.]بار دیگر تصویر نانوک و همراهانش در گستره برف.میان نویس:[سورتمه سواری فرساینده براین خاک ناهموار و بی حاصل،اغلب از یک تا دو مایل در روز فراتر نمی رود].نمای در گذشتن از برف با این میان نویس دنبال می شود:[نانوک، با دیدن روباه سفیدی که به یکی از تله هایش نزدیک می شود به خانواده علامت می دهد تا راه کج کنند].نانوک به یکی از تله ها نزدیک می شود و روباه سفیدی را به چنگ می گیرد و می رود تا آن را به خانواده نشان دهد.سپس خانواده راهش را در پیش می گیرد.میان نویس:[روز کوتاه رو به پایان می نهد و نانوک پیش افتاده تا جایی برای اردو زدن بیابد.



ساختن ایگلو و بازی کودکان


نانوک محل مناسبی برای ساخت ایگلو می یابد.میان نویس:[برف سنگین که از تازیان باد، سخت به هم فشرده شده جای مناسبی است برای ساختن ایگلو،خانه برفی اسکیمو.]نانوک برف ها را به صورت مکعب برش می زند.میان نویس:[و نانوک این سان برای برش زدن راحت تر،چاقوی عاج فیل دریایی را لیس می زند که به گونه محکم با برق صیقل یافته.] در همین حال بچه ها به بازی مشغولند.میان نویس: [هنگامی که پدر کار می کند...]نانوک را می بینیم درحال برش زدن برف و ساختن ایگلو و همزمان بچه ها را که بر روی تپه های یخی لیز می خورند.میان نویس دیگر:[برای در امان ماندن از سرمای جان سوز، نیلا و کونایو درزها و شکاف های دیوار ایگلو را با برف پر می کنند.]میان نویس:[برای بچه ها ساختن ایگلو کاری ملال آور است.]تصویر نیلا در برابر دوربین،در حالی که بچه را به پشتش نهاده و سپس تصویر دیگری از یکی از کودکان نانوک که با سورتمه ای کوچک بازی می کند.میان نویس:[ساختن ایگلو تقریبا پایان یافته است.]میان نویس:[در یک ساعت تمام است.]نانوک که کار را تمام کرده سوراخی چون روزن در دیوار ایگلو ایجاد می کند و خندان از آن سر بر می آورد.میان نویس:[اکنون تنها یک چیز نیاز است...]نانوک پنجره ای در ایگلو ایجاد می کند و آن را با یک تکه یخ شفاف می پوشاند تا بازتاب نور را به درون خانه برد.میان نویس:[برای تابش نور از طریق پنجره.]نانوک هنوز در کنار پنجره به کار مشغول است.میان نویس:[از درون ایگلو، نیلا پنجره نوساخته را تمیز می کند.]نانوک فوک خشکیده ای را به سوی در ایگلو می کشاند.میان نویس:[این فوک کوچک، تا زمان انجام شکار دیگر نانوک، تنها غذایی است که دارند.]نانوک آن را از روی برف به درون ایگلو می سراند، سپس یکی از بچه هایش را.میان نویس:[چند پوست خرس و گوزن، دیگ و پایه های سنگی، تنها اسباب خانه اشان است.]پس از گذاشتن همه چیز در ایگلو، نانوک در خانه را می گذارد.میان نویس:[زمانی برای کار و زمانی برای بازی]



مدرسه خانگی

نانوک به یکی از کودکانش آموزش کمان کشی می دهد.میان نویس:[برای آنکه مثل پدرش شکارچی بزرگی شود.]میان نویس دیگر:[ورزش برای کودک با دست های برهنه سرما به همراه دارد]. میان نویس: [نانوک با مالش این دست ها بر گونه هایش آنها را گرم می کند.]میان نویس:[اجاق سنگی اسکیمو...روغن فوک برای سوخت...خزه برای روشن کردن آتش...دیگ سنگی برای آب کردن برف. دمای درون ایگلو باید از دمای یخ زدن پایین ترباشد تا از آب شدن گنبد ودیوارهای ایگلو پیش گیری کند.]در درون ایگلو چند تکه یخ می بینیم که در دیگ سنگی بر آتش گذاشته شده اند.میان نویس [صبح...]


روز آغاز می شود

خانواده در سپیده دم از خواب بر می خیزند.نانوک دو زن در کنار دارد که یکی پیش از دیگری بر می خیزد. سپس نانوک را می بینیم که در رختخواب کش و قوس می کند و نیلا نیز به همین سان.میان نویس:[نیلا چکمه های نانوک را به دندان گرفته و نرمی می بخشد.کاری بس مهم زیرا پوست فوک در هنگام شب سفت و خشک می شود و کارایی اش را از دست می دهد.]همه خود را گرم می کنند و آماده آغاز کردن روزی دیگر می شوند.نانوک از گوشت فوک پاره ای بر گرفته و می خورد.نیلا فرزند خردسالش را تر و خشک می کند. میان نویس:[مالیدن دماغ ...بوسه اسکیمو.]تصویر نیلا و کودکش ادامه می یابد.میان نویس:[با برچیدن جایگاه، نانوک و خانواده اش که در جست و جوی همیشگی غذا هستند آماده رفتن به شگارگاه های فوک در دریا می شوند.]در بیرون ایگلو سگ ها وپرتو آفتاب را می بینیم و نانوک را که از سوراخی در دیوار ایگلو بیرون می خزد.او جهت باد را بررسی می کند.میان نویس:[اگر نانوک شباهنگام سورتمه رابر بالای ایگلو نمی نهاد،سگان نخ های ساخته شده از پوست فوک را که اجزایش را به هم می دوزند خورده بودند]نانوک مشغول آماده ساختن سورتمه می شود.میان نویس:[از آنجا که برف شمال چون سنگ سفت است زیره های سورتمه باید با یخ صیقل یابند تا به آسانی بر برف سر بخورند]نانوک،نیلا و سگ ها در جلوی ایگلو.[ایگلوی کوچکی که نانوک برای توله سگ هایش ساخته بود آنها را همه شب از آرواره های گرسنه برادران بزرگ ترشان گرم و در امان نگه داشته است].همه از ایگلو بیرون آمده اند.میان نویس:[در طول روز، توله سگ درکلاه کونایو سواری می کند.]خانواده آماده انجام جست و جوی روزانه می شوند اما:[برتری سگ اصلی نانوک به مبارزه طلبی می افتد].کشمکش نانوک و سگ ها که می کوشد آرامشان کند.زوزه یکی از سگان در نمای درشت و سپس خانواده که راهش را در پیش می گیرد.میان نویس:[بر گستره بی کران دریای یخ].



شکار فوک

نانوک«اوگجیک»—فوک بزرگ—را چگونه شکار می کند.]میان نویس دیگر:[فوک که پستان داری دریایی است ناگزیر است گاه به گاه در بیرون آب نفس تازه کند. ازاین رو به هنگامی که یخ نخستین بار در خلیج شکل می بندد تک این جانداران دست کم روزن مخروط شکلی بر سطح دریا ایجاد می کند تا بتواند هر بیست دقیقه هواگیری کنند.]نانوک به روزنی در یخ نزدیک می شود.آن را بررسی می کند.سپس نیزه را به تندی فرود می آورد و آنگاه با نخی که به آن بسته می کوشد حیوان را در دام اندازد.موسیقی هیجان این صحنه می افزاید.نانوک از به دام انداختن حیوان ناتوان است و به خانواده اش که در پس زمینه دیده می شوند علامت می دهد تا به کمکش بیایند.آنها سر می رسند و نانوک را در این کشاکش سخت یاری می دهند.آشکار است که فلاهرتی می خواهد موقعیتی تقریبا خنده دار را نشان دهد زیرا نانوک با هر تقلای حیوان بر یخ فرومی افتد. سرانجام حیوان به دام می افتد و از آب بیرون کشیده می شود.میان نویس:[از بوی گوشت و خون حرص خون خواهی گرگ -نیای او- سربرمی دارد.]این میان نویس اشاره به سگ های گرسنه نانوک دارد که با دیدن گوشت فوک بی قرار شده و زوزه می کشند.نانوک حیوان را پوست می کند و همه مشغول خوردن می شوند. در این حال سگ ها زوزه می کشند ودر آستانه یورش اند.میان نویس:[پر طرفدارترین گوشت، گوشت فوک است که گرماو قدرتی حداکثر می بخشد.«اسکیموی پیه خور»برداشت نادرستی است.آنها پیه را آن سان می خورند که ما کره را.]میان نویس دیگر:[آله گو و دوستش با لقمه ای بازمانده از این ضیافت یعنی با باله فوک،کشاکشی شاد دارند]فیلم اله گو و دوستش را نشان می دهد که دو سوی باله را به دندان گرفته و از هم می قاپند.میان نویس:[«ایکی! ایکی»(خیلی سرده!خیلی سرده!)]آنها با مالش دست ها خود را گرم می کنند.پس از غذاخوردن آدم ها اکنون نوبت سگ ها رسیده است.نانوک به آنها غذا می دهد:[اکنون هوا رو به تیرگی می نهد و خانواده راه درازی تا رسیدن به سرپناه دارد اما سگ ها این رفتن را بد جور به عقب می اندازند.]سگ هاهمچنان در کشاکش با یکدیگرند اما سرانجام خانواده آنها را آرام کرده و راهی می شوند.میان نویس:[درحالی که گروه هنوز راه درازی در پیش دارد،بادی تهدید کننده از شمال وزیدن می گیرد.]آنها از خانه بسیار دورند از این رو تصمیم می گیرند در ایگلویی رها شده شب را به صبح رسانند.



بازگشت به خانه

خانواده کم شمار نانوک که تقریبا در آسیب ویران گرتوفان یخ قرار گرفته واز رسیدن به خانه برفی ناتوان است،برآن می شود تا در ایگلوی متروکه ای آشیان کند.]تازیانه باد و خانواده که به ایگلویی می رسند و مشغول غذاخوردن می شوند.در همین حال سگان تیره روز بر در خانه می مانند و از بیداد و سرمای باد رنج می برند. نانوک چند لحظه دیرتر و پس از آزاد کردن سگ ها پا به ایگلو می گذارد.او جایی برای توله سگ هایش درست می کند تا از گزند سرما و باد درامان مانند.میان نویس:[تازیانه بی رحم باد،وزش و زوزه باد و زوزه های پرسوز سگ گرگی که سردسته سگ های نانوک است،روح غم انگیز و سودازده شمال را باز می نمایاند.]ما سگ ها را در بیرون ایگلو می بینیم که از گرسنگی و سرما زوزه می کشند.در نمای کوتاهی خانواده را درون ایگلو می بینیم و سپس خانه برفی را که در تازیانه باد و سرماست.خانواده لباس می کنند و آماده خوابیدن می شوند. نمایی که ایگلو و سگ ها را پوشیده در زیر برف و باد نشان می دهد.سپس خانواده را خوابیده درون ایگلو می بینیم. دوربین آنها را درنمای متوسط و درشت نشان می دهد.میان نویس پایانی:[« تیا ماک»] پایان.

آژی واژه ای بومی است که نانوک به جای فیلم به کار می برد.

۴ نظر:

ناشناس گفت...

تقریباً یک هفته طول کشید اما بالاخره تونستم تا آخر بخونم . :) آقا رحم کن ;) ... مینا هم قبلاً مطلب خوبی در موردش نوشته بود . حالا بیشتر با فیلم و فلاهرتی آشنا شدم . دستتون درد نکنه .

ناشناس گفت...

آقا اولاً وبلاگ شمارو خارج از هر تعارفی خیلی دوست دارم ..اصلاً هم خسته نمی شم از خوندن مطالبش چون به کار من یکی حداقل میاد ... منتظر مطالب بعدی هم همیشه هستم .

ناشناس گفت...

salam,Ali bod mohsen jan

lale گفت...

salam, khaili khaili ali bud. man memari mikhunam, va mikhastam vase projam ghotbe shomal ro entekhab konam va alan ye masire koli az zendegie ruz marre ye eskimo dastam omad. vaghan mamnun