فردريك وايزمن
زاده يكم ژانويه 1930،بوستون،ماساچوست،امريكا
مستندساز
ملك محسن قادري
زاده يكم ژانويه 1930،بوستون،ماساچوست،امريكا
مستندساز
ملك محسن قادري
فردريك وايزمن پس از تحصيل در رشته حقوق به فيلم سازي مستند رو آورد.اين امر تا امروز بر سبك و گزينش موضوع هايش تاثير نهاده است.او به گونه اي ژرف به مقوله عدالت يا دادگري مي پردازد اما به جاي آن كه آن را در چارچوب قانون يا علم حقوق بجويد مي كوشد ريشه هاي آن را درهم پيوندي مردم و نهادها بيابد. وايزمن فيلم ساز افشاگر نيست،يعني كسي كه دستورمشخصي براي كار برپايه نابرابري خاص داشته باشد و بخواهد آن را برملا سازد.در سينماي او هيچگاه نمي دانيد در صحنه بعد چه روي مي دهد يا چه گفته خواهد شد.وايزمن با موضوع هايش گفت و گو نمي كند و ازگفتار يا تفسيرآنچه روي مي دهد مي پرهيزد. اين بستگي به شما دارد كه به شناختي از آنچه در فيلم ديده يا شنيده ايد دست يابيد.اين فلسفه فيلم سازي اغلب «سينماي مستقيم» خوانده شده است.وايزمن درك و شناخت فيلم را به عهده خود ما مي گذارد و بدين سان ديد وبينش توانمندي از نابرابري اجتماعي را با روش فيلم سازي خود به دست مي دهد.دنياي فيلم سازي وايزمن دنياي تاثير گذاري بر روي موضوع ها براي دست يافتن به تحليل يا ايده تصويري خاص نيست.موضوع هاي او در برابر دوربين چنان اند كه در زندگي واقعي اند،اما روشن است كه اين به منزله دستيابي كامل وايزمن به واقعيت زندگي آدم هايش نيست و او خود نيز مي كوشد اين برداشت را از ذهن تماشاگر بزدايد.كار او نمودار سازي واقعيت به گونه مستقيم و بي واسطه است،واقعيتي كه داستاني نيست اما مي تواند داستاني از واقعيت باشد و اين اصطلاحي كه وايزمن درباره فيلم هايش به كار مي برد.
از ديد او زندگي واقعي بس پيچيده تر،دردناك تر و گاه خنده دار تر از آن است كه فيلم سازان و به ويژه مستندسازان يا نويسندگان پاورقي هاي مجلات مي كوشند توصيفش كنند.اين زندگي براستي چنان نيست كه مستند بازنمايي اش مي كند زيرا فيلم نيز چون ديگر رسانه ها با دشواري هاي «مداخله» و آنگاه «تاويل» روبروست ونمي تواند واقعيت يا حقيقت را به درستي به تصوير كشد زيرا اين مفهومي با لايه هاي چندگانه فكري و اجتماعي است.سرانجام آنكه هر كس برداشتي از واقعيت دارد كه با ديگري متفاوت است و از اين رو همواره برداشت ها و بازنمايي هاي گوناگوني ازحقيقت وجود دارداما مستند به مثابه يك بيان انساني همواره نيروي باور بي مانند خود را زنده نگه مي دارد.
آنچه به كار وايزمن اعتبار مي بخشد نشان دادن پيوند ميان فرد و جامعه و به تعبيري فرد و نهادهاي اجتماعي است.اين نهاد ها(چناچه درفيلم«دبيرستان»يا آسايشگاه رواني درفيلم «ديوانگي هاي تيتيكات»مي بينيم)فرد را بر پايه برداشت هاي روانشناختي،اجتماعي،و رفتاري خود ارزيابي و زير نظر مي گيرنددر حالي كه مي توان ديد كه آنچه به مثابه ملاك هاي ثابت و پذيرفته شده علمي يا كارشناسي بر ساز و كار اين نهاد ها حاكم است،هميشه ملاك هاي ارزشمند يا توجيه معتبري براي اين نظارت نهادينه نيست.فيلم ديوانگي هاي تيتيكات چه بسا مي خواهد به ما اين نكته را يادآورشود كه تنها آدم هاي دربند زندان بيماري هاي رواني ماساچوست بزهكار نيستند بلكه چه بسا در پس اين ديوارها يعني در جامعه سالم نيز بتوان چنين نمونه هاي اختلال را بازجست.وايزمن با نماياندن اين ديوانگان يا بزهكاران دست به تابو شكني مي زند و جامعه را با بخش كوچك پنهاني از پيكره خود رويارو مي سازد كه تصويرش چندان دلربا و شيرين نيست.او برخلاف لني ريفنشتال كه در فيلم المپيا(1938)،فيلمي درباره بازي هاي المپيك 1936 برلين،به نمايش اندام بي نقص و تنديس وار ورزشكاران مي پردازد و نمونه هاي از پيكرهاي آرماني انساني را به ما نشان مي دهد،همه جا در فيلم ديوانگي هاي تيتيكات بدن هاي از ريخت افتاده و نازيبا را نشان مان مي دهد كه گويي چون روحي كه در آنها مي زيد به بيماري و رنج درافتاده اند.اما او با نمايش اين پيكرها تحليل را به عهده خود ما مي گذارد و حتي از دخالت يا گفت و گوي مستقيم با موضوعات خود مي پرهيزد تا شايد ما خود تصوير خويش و نهادهاي اجتماعي مان را در آينه اين فيلم به تماشا نشينيم.
چكيده فيلم شناسي
ديوانگي هاي تيتيكات،1967
دبيرستان،1969
موشك،1987
باغ وحش،1993
بار،1997
باغ،2005
براي فيلم شناسي كامل تر،يادداشت هاي پاسيفيك فيلم آرشيو،دانشگاه كاليفرنيا،بركلي را ببينيد.
۱ نظر:
آقای قادری عزیز سلام
توسط خانم مینا کشاورز با وبلاگ شما آشنا شدم و خوشحالم که می بینم کسانی هستند که نوشتن را درباره سینما را به شکل تخصصی دنبال می کنند. موفق باشید. لینک شما را در وبلاگم قرار دادم. اگر دوست داشتید سری به من بزنید خوشحال می شوم.
بااحترام امیر عزتی
ارسال یک نظر