گفت وگوهای کوتاه درباره سینما وتئاتر
پیرپازولینی/نی نتو داوولی
این برگردان، بخشی از گفت و گوی پیر پائولو پازولینی و نی نتو داوولی بازیگر فیلم های اوست. داوولی کار بازیگری را با نقش بدون گفتاری درفیلم « انجیل به روایت متی » (1964) آغازکرد. سپس در فیلم های دیگر پازولینی چون « پرندگان بزرگ، پرندگان کوچک » (1966) - همراه با توتو، بازیگر کمدی ایتالیایی - ، و در « هزار و یک شب » (1974) بازی کرد. داوولی بیش تر نقش افراد ساده لوح را بازی می کرد. او پس از مرگ پازولینی در1976، به نقش های تلویزیونی رو آورد.
محسن قادری
من در « اتنا » هستم. باران می بارد، برف می بارد، مه کنار می رود، آفتاب می تابد. دوباره باران می بارد، دوباره برف می بارد، دوباره مه کنارمی رود و آفتاب می تابد. من با سه شخصیت فیلمی که باید ساختن آن را آغاز کنم گفت و گوهای کوتاهی که به دنبال می آید را انجام می دهم.
من: سینما چیه، نینه؟
نی نتو داوولی: سینما سینماست.
من: گدار هم همین را می گه، می دونستی؟
نی نتو: گدار آدم باهوشیه.
من: فقط باهوش؟
نی نتو: و آدمی که من ازش خوشم میاد.
من: چرا؟
نی نتو: چون آدمیه که می تونه یکی از رفقام باشه... آدمی که می تونه یکی ازاقوامم باشه... یه آدم ساده...
من: منظورت از آدم ساده چیه؟
نی نتو: یه کارگر که هر روز میره سرِ کار...
من: گدار، کارگر؟
نی نتو: آره، چون من ازش خوشم میاد.
من:فیلم هاش چی؟ از اونها هم خوشت میاد؟
نی نتو: آره، وقتی نگاهشون می کنم خوشم میاد... وقتی تماشاشون می کنم... این فیلم ها... اما اگر منظور این باشه که کاملا درک شون می کنم باید بگم نه. دوست دارم این فیلم ها رونگاه کنم، چون وقتی این فیلم ها رو می بینم انگارخودش رو می بینم.
من: بسیارخوب، سینما سینماست. تئاتر چی؟ تئاتر چیه؟
نی نتو: تئاتر، تئاتره. از نظر من همه چیز ساده است.
من: یک آدم واقعی چه تفاوتی با آدم نشون داده شده در سینما یا تئاتر داره؟
نی نتو: هیچی، هیچ تفاوتی.
من: پس واقعیتِ سینما وتئاتر یک چیزه؟
نی نتو: یک جورهایی آره... یه چیزه... فقط در واقعیت، شما این آدم رو با گوشت و استخوان می بینی ولی درسینما اون رو روی پرده و در تئاتر روی صحنه می بینی.
من: حالا خودِ تو... تو یک پسر واقعی هستی، یک بازیگر سینما و حالا هم یک بازیگر تئاتر. در کدام یک از این شکل ها خودت را واقعی تر می بینی؟
نی نتو: در تئاتر.
من: (من همیشه بهت می گفتم) خوب چرا؟
نی نتو: چون که در تئاتر مثل سینما نیست که یک عمل نمی دانم چند بار تمرین بشه. شما در تئاتر همینکه روی صحنه رفتی مسائل خودش پشت سرهم دنبال میشه.
من: خوب تو خودت رو در قهوه خانه کوچک میدان « پره نستینو » یا در خیابان « آکوا بولیکانته » بیشتر « نی نتو » حس می کنی یا روی صحنه؟
نی نتو: راستش فرق نمی کنه. بازهم صحنه است.
من: یعنی کل دنیا صحنه تئاتره؟
نی نتو: خوب چرا که نه؟ بهترینش هم هست! دنیا تئاتر نیست؟ پس چیه؟
من: بسیارخوب، درفیلمی که قراراست با تو بسازیم دوست داری پلان سکانس های طولانی بگیرم؟
نی نتو: خوب این بهتره...
من: ولی من برعکس یک اتفاق رو به چندین سکانس و در نماهای درشت، نماهای امریکایی، و نماهای گروهی تکه تکه می کنم. به این معنا که هر حالت یا حرکت را اگر بشه این طور گفت در یک نمای واحد گلچین می کنم. به نظر تو چرا من به این شکل عمل می کنم؟
نی نتو: خوب تو مطمئنا این کار رو نمی کنی که فیلم پُر بشه... تو اینکار رو می کنی تا مسائل واقعی تر بشه.
من: پس آیا اتفاق های واقعی تر همانطور که خودت هم قبلا گفتی آنهایی نیستند که پیوستگی دارند، یعنی اتفاق های واقعیت یا تئاتر؟
نی نتو: پوف! تو مسائل رو زیادی برای من پیچیده می کنی...
من: آیا ازعنوان فیلمی که قراره بسازیم، «خوکدانی»، خوشت میاد؟
نی نتو: آره، خوشم میاد چون می دونم قصه اش چیه، برای همین خوشم میاد.
من: فاشیست ها و امثال آنها خیلی به این عنوان می خندند، آنها از هر فرصتی استفاده می کنند تا درباره اش جوک بسازند، بدون کم ترین شرمی...
نی نتو: خوب چرا، آخه چرا مسخره می کنن؟ سر آخر اونها هستند که کارشون ساخته است.
من: چطور مگه؟
نی نتو: چون وقتی به خودشون میان که دیگه جایی برای خنده نمومده.
Dialogues entre Pier Paolo Pasolini et Ninetto Davoli
عنوان اصلی این مطلب
Petits Dialogues sur le cinéma et le théâtre
برگرفته از
Tempo Illustrato,23 novembre 1968. Repris in Il Caos, 1979
۱ نظر:
سلامحسن عزیز
بابا حسابی دلتنگتیم، امیدوارم خوب و خرم باشی
یادش بخیر
نیستانی
ارسال یک نظر