۱۲/۰۱/۱۳۸۷

اوا براون: در خلوت هیتلر



اوا براون: درخلوت هیتلر، ایزابل کلارک
و دانیل کوستل، 2007
شبکه تی اف 1، فرانسه


اوا براون: در خلوت هیتلر
فیلمی از ایزابل کلارک و دانیل کوستل
محسن قادری
آنچه در پی می آید گفتار متن بخش آغازین مستد تلویزیونی « اوا براون: در خلوت هیتلر » است. برگردان این گفتار که تا دقیقه 25 فیلم صورت گرفته تنها جنبه آموزشی دارد و به منزله ارزش و برجستگی بی چون و چرای این فیلم همچون مستندی تاریخی نیست. سازندگان این فیلم همچنان که در این گفتار نیز اشاره می شود کوشیده اند با پژوهش فراوان در اسناد و فیلم های بایگانی و به ویژه با بهره گیری از فیلم های شخصی هیتلر که اوا براون با دوربین 16 میلی متری و فیلم رنگی آگفا کالر از حریم خصوصی او گرفته به حقیقت شخصیت وی نزدیک شوند. گاه فیلمسازان کوشیده اند آنچه که در فیلم های اوا براون بر زبان هیتلر و اطرافیان اش جاری می شود را لب خوانی کنند. با این همه، به نظر می رسد ارزش این فیلم تنها در ارائه حجم زیادی از فیلم های استثنایی رنگی از هیتلر و دوران او نهفته است و فیلم سازان در بیش تر زمان در بررسی شخصیت او بیش از اندازه مبالغه می کنند و اتهاماتی چون هم جنس خواهی، کودک آزاری، تمایل به زنا با محارم و همانند آنها را بر وی وارد می سازند که همگی فاقد سندیت تاریخی دست کم همچون عنصربنیادی آشکاری در خود این فیلم است. با وجود بهره گیری از تصاویر بایگانی اصیل و انکار ناپذیر، فیلم نتوانسته است از برداشت های شخصی نسبت موضوع خود برکنار ماند.

اوا براون سیزده سال معشوقه هیتلر بود. هیتلر در مغازه عکاسی هاینریش هوفمن در شهر مونیخ با او آشنا شد. او بسیاری از ویژگی هایی را داشت که می توانست وی را به معشوقه پیشوای آلمان در دوره حکومتش از 1937 تا 1944 بدل سازد: دختری بلوند، جوان و زیبا، رها از دلبستگی ها یا مخالفت های سیاسی، برخوردار از شور و شوق کودکانه و از یک خاستگاه خانوادگی ساده و ناشناخته. تنها دلبستگی اوا براون آن بود که روزی هنرپیشه هولیوود شود، زنی که در دنیای ساده کودکانه خویش به سر می برد و از سیاست یا چالش های پیچیده روزگار خویش هیچ نمی دانست و چه بسا همین بود که هیتلر را هرچه بیش تر به وی مجذوب می ساخت. او فیلم های رنگی بسیار زیادی از زندگی هیتلر گرفته که امروزه ارزش های انکار ناپذیر تاریخی دارند. بیش تر این فیلم ها در برگوف ویلای شخصی هیتلر در صحنه های زندگی خانوادگی، درتعطیلات، یا در برخی دیدارها یا رخ دادهای مهم زندگی سیاسی هیتلر گرفته شده اند.این فیلم،نخستین بار این تصاویر را به نمایش می گذارد و بدینسان با مستندهای بسیاری تفاوت می یابد که برمحور همین موضوع ساخته شده اند. اوا براون این تصاویر را به حالتی شیفته وار وستایش آمیز از هیتلر گرفته وامید داشته که هولیوود روزی آنها را برای ساخت فیلمی درباره پیشوا به کار گیرد. تضاد تصاویر رنگی خصوصی با تصاویر سیاه و سفید بایگانی، تضاد چهره نهان و پیدای هیتلربعد جدیدی به شخصیت او می بخشند.

اوا براون از1932 تا زمان خودکشی مشترک شان در 1945 معشوقه هیتلربود. فیلم های آماتوری او بیش تر در برگوف در میانه سال های 1937 تا 1944 فیلم برداری شده اند. این تصاویر هیتلر و سران عالی رتبه نازی، مهمانان و دیگر اطرافیان او را در قرارگاه برگوف و گاه خود اوا براون را به تصویر می کشند که همچون ستاره هولیوودی ناکامی برای دوربین ژست می گیرد (ما همین شخصیت ها را گاه به مناسبت های گوناگون در فیلم های سیاه و سفید بایگانی که فیلم سازان آنها را به کارمی گیرند نیزمی بینیم). سازندگان این مستند کوشیده اند از میان چهار ساعت فیلم های آماتوری اوا براون جذاب ترین و کاربردی ترین آنها را بر پایه نیازهای فیلم خود جدا سازند تا تصویر نوینی از شناخته ترین چهره سیاسی سده بیستم ارائه دهند. درواقع، افزون بر این فیلم های پخش نشده، نخستین بار برخی ازعکس های هاینریش هوفمن عکاس رسمی حزب نازی نیز در این فیلم به نمایش درمی آیند. افزون بر کار پژوهشی بر روی تصاویر اوا براون، کیفیت تصویری فیلم های او نیز بالا برده شده اند. این فیلم ها و دیگر اسناد تصویری حزب نازی از سال 1945 که به دست نیروهای ارتش امریکا افتادند جز برای محکومیت سران حزب نازی در دادگاه های پس از جنگ به کار گرفته نشده بودند. ایزابل کلارک یکی از کارگردانان فیلم درباره اجتمال همذات پنداری و همدلی بیننده این فیلم با شخصیت هیتلر پس از دیدن تصاویر انسانی از او می گوید: « خطر این تصاویر رنگی این است که این تصاویر ممکن است در بییندگان تلویزیونی همدلی پدید آورند... اما ما زندگی خصوصی پیشوا را در بستر هولناک این دوره به نمایش درآوردیم ». بدین سان، سازندگان این مستند کوشیده اند تصاویر رنگی چشم نواز و زیبای فیلم های اوا بروان را در پایان به تصاویر سیاه و سفیدی از فروپاشی حزب نازی و ویرانی و غارت برگوف و ورود سربازان امریکایی برش زنند. پدید آوردن این تضاد برای کارگردانان فیلم چندان ساده نبوده چرا که به گفته ایزابل کلارک « دنیای هیتلر سیاه و سفید است در حالی که دنیای اوا بروان رنگی است ».

اوا براون در خلوت هیتلردرباره تنها زنی نیست که آماده انجام هر کاری برای معشوق خویش است بلکه حال و هوای آلمان در دورانی را نشان می دهد که هیتلراین کشور را واله و شیدای خود ساخته بود. به نظر می رسد فیلم در پی پاسخ به این پرسش باشد که چگونه مردی با سیمای معمولی توانسته است این همه انسان را با خود همراه و یکدل سازد؟
گفتار متن مستند تلویزیونی« اوا براون: در خلوت هیتلر »، 2007

نامش اوا براون است. معشوقه هیتلر است. بر ساحل دریاچه ای کوهستانی سرگرم ژیمناستیک است. در همین زمان ده ملیون قربانیان عاشق او در سراسر اروپا با مرگ دست به گریبان اند. اوا براون از 1937 تا 1944 فیلم های آماتوری استثنایی می گیرد. این فیلم ها ما را به پشت پرده رایش سوم می برند، به برگوف، به ویلای کوهستانی هیتلر، به مرکز اصلی تصمیم گیری رژیم نازی. این اسناد بی مانند، غنائم جنگی سرویس مخفی متحدین در سال 1945 و اسناد محکومیت در دادگاه های مهم عالی ترین سران این رژیم اند.

ما همه این فیلم ها را نخستین بار یک جا گرد آورده و آنها را پس از کار دازمدت تشخیص هویت که تا امروز هیچگاه انجام نشده به شما نشان می دهیم. اوا براون: شاهد اصلی زندگی خصوصی هیتلر.

[دراینجا عنوان فیلم نمودار می شود.]


اوا براون: در خلوت هیتلر.

هنوز دوران صلح یا بهترگفته شود دوران پیش از جنگ است. برشتوزگدن ایستگاه کوهستانی نزدیک مونیخ در جنوب آلمان در کوه های آلپ باواریا. برگوف در چند کیلومتری اینجاست. هیتلر آن را به این شکل بنا نهاده بود: پناهگاهی کوهستانی. مکان فیلم اوا بروان بالکنی است که هیتلر در آنجا مراجعان را می پذیرد و گاه به استراحت می پردازد.

1937

چهارسالی است که او حاکم مطلق آلمان است. اوا براون که تصویرش درسمت راست قاب در شیشه پنجره افتاده از او بی وقفه فیلم می گیرد. او براین گمان است که هولیوود روزی این تصاویر را به کار خواهد برد تا محصولی خیره کننده درباره پیشوا بسازد. وی در جایگاه مشاهده بی مانندی ایستاده است. اما او از چه کسی فیلم می گیرد؟ آدم های درون بالکن چه کسانی هستند؟ دوست نزدیک هیتلرماکس هامن. تنها کسی که هیتلر را تو خطاب می کند. او در جنگ جهانی اول همسنگر هیتلر بوده و اکنون به هیتلر یاری می دهد تا جهان را به خاک و خون کشد... شخصی که هیچ گاه از هیتلر دورنمی شود: پزشک شخصی او دکترمورلِ رازآمیز... منشی ویژه هیتلر: مارتین بورمن، جاسوس نوکر صفتِ اطرافیان... عکاس شخصی هیتلر: هاینریش هوفمن. او نقشی اساسی دوشادوش هیتلرایفا می کند. سال هاست هیتلر را می شناسد. آنها با یکدیگر پس از جنگ جهانی نخست آشنا شدند. هوفمن پای ثابت تمامی موقعیت های مهم است. در آن حال که اوا براون مشغول فیلم برداری است، او با دوربین عکاسی اش این سو و آن سو می رود. هوفمن پنج ملیون عکس از هیتلر می گیرد که آنها نیز در سال 1945 به دست نیروهای متحدین می افتند و در دادگاه و کتاب های تاریخی به کار گرفته می شوند.

این چنین نزدیکی به پیشوا افتخار بزرگی است. همه آماده فرمان برداری و توضیح دادن به او هستند. مشاوردیپلماتیک او والتر ریول به وی و به آرنو برِکِر مجسمه ساز آخرین مدل یک دوربین فیلم برداری امریکایی را نشان می دهد: هدیه ای برای اوا براون. اما فیلم خام آلمانی است: آگفاکلر 16 م م. و چه بهتر از این.

همه به فیلم درمی آیند، همه این پرسناژهای تاریخی و از جمله توشپر معمار که در اینجا در مرکزنخستین حلقه نزدیکان به چشم می خورد. به همه آنها توصیه شده که هرگز از اوا براون حرف نزنند. او معشوقه پیشواست اما در خفا. هیتلر بر دست او همچون تمامی زنان دیگری که برمی خورد بوسه رسمی می زند. هیچ کس نباید در این باره حرفی بزند، پرسنل می بایست تودار بمانند و مردم نباید پی به این موضوع ببرند. او رسما منشی ای چون منشیان دیگر است اما با بهترین حقوق: هزار مارک، چیزی نزدیک به چهارهزار یورو در ماه. اگر او فیلم های آماتوری اش را می گیرد این برای توجیه حضورش در کنارپیشواست. سال 1937 است. هیتلر خیلی وقت است که در برگوف به سر می برد. اوا براون با حالتی تجلیل آمیز از او فیلم می گیرد بدون آن که دغدغه ای در این باره داشته باشد که او چه می کند یا به چه کاری آماده می شود. برای او هیتلرمردی رئوف و باملاحظه است که چون او به حیوانات عشق می ورزد. هیتلر به ماده سگ او « بلوندی » که از نژاد سگ های چوپان آلزاسی است علاقه شدیدی نشان می دهد. این همان سگی است که هیتلر آن را سال 1945 می کشد تا کارایی کپسول سیانوری را بیازماید که با آن خودکشی خواهد کرد.

سگ ها همه جا هستند، سگ هایی که انبوه خدمتکاران خانه تیمارشان می کنند. اوا براون و هیتلر اتاق های جداگانه دارند. او نباید به اتاق شماره 600 زنگ بزند. این اتاق پیشواست. این هیتلر است که زنگ می زند، این اوست که تصمیم می گیرد چرا که دغدغه سلطه جویی هیتلرپیش از همه بر روی زنان به آزمون گذاشته می شود. اوا براون می بایست از او اطاعت کند. هیتلر گفته است: « هیچ چیززیباتر از شکل دادن به دختری جوان نیست. در هژده سالگی، در بیست سالگی، زنان چون موم حالت پذیرند. مرد می تواند مهر خود را بر او زند. در این سنین زن هیچ چیز دیگرنمی خواهد ». هیتلر قصد ازدواج ندارد بلکه ابراز می دارد که می خواهد به شیوه آلمانی ازدواج کند.

او نیزهمراه با همه زنان آلمان، همراه با همه زنانی که در هنگام گذر او ازهوش می روند بانگ برمی دارد: هایل هیتلر، بانگی در نهفته به شعف درونی و بی اعتنا به فضای نفرتی که می پراکند. با وجود این همه زن آلمانی، هیتلر مجرد است اما آیا پیش از اوا براون زنان دیگری در زندگی اش بوده اند؟ زنان همیشه جایگاهی ثانوی در زندگی او داشته و وی آنها را به ویژه برای جاه طلبی های سیاسی اش به خدمت گرفته است.

1923

زنان به بالاترین جایگاه بورژوازی، تجارت و صنعت راه می یابند. از سال 1923 هیتلر زبان به تملق وینی فِرِد، نادختری واگنر آهنگساز محبوبش می گشاید. وینی فرد واگنر زنی بانفوذ، ضد یهود و ستایشگر هیتلر است. در جمع های خصوصی هیتلر را وولفی (گرگک من) صدا می زند. هیتلر فواصل را حفظ می کند اما روابط را با او ادامه می دهد. او به هیتلر پس از شکست پوتچ در 1923 و یک سالی که به زندان می افتد کمک می کند. وینی فرد واگنر در سلولش کاغذی به دست او می رساند که رویش نوشته شده: « ماین کامف »، نبرد من؛ [کتابی درباره] پایه گذاری نازیسم، نفرت نامه، نفرت از فرانسه که به او پیمان ورسای را تحمیل می کند، نفرت از مارکسیسم و به ویژه نفرت از یهودیان. برای هیتلر دو دسته انسان وجود دارد: نژاد برتر: ژرمن ها، و نژاد پست: سیاهان، زرد پوستان و اسلاوها. یهودیان اما در نژاد های بشری جایی ندارند. آنها باسیل هایی هستند که می بایست پاکسازی شوند، درست همچون همه میکرب ها. و این است ماموریت هولناک او.

هیتلر از صف سربازان خارج می شود. او در تمامی سال های دهه بیست نیروهای جنایت پیشه « اس. آ » و« اس. اس » را پدید می سازد و در جنون خویش همراه می سازد تا ایدئولوژی متعصبانه و نژادپرستانه خویش را تحمیل نماید. او خود را سراسر وقف ایشان می سازد. هیتلر با هیچ کس ازدواج نمی کند، حتی با وینیفرد واگنر که از پشتیبانی او دست برنمی دارد.

1929

هیتلر در 1929 در اوج فضای سیاسی به مونیخ می آید و با برادرزاده اش گِیلی که قیم اوست لختی به آسودگی می گذراند. گیلی بیست وسه سال دارد و او چهل سال. او فریفته عمویی شده که شگفت و مبهم می یابدش. هیتلر به او تمایل دارد و به نظر می رسد به سهم خویش گام در این انحراف می نهد. تشنگی او به قدرت بس قوی است و همین او را به هدفش که پیروزی آلمان است رهنمون می سازد. در اینجاست که عکاس هاینریش هوفمن جایگاهی تعیین کننده در زندگی او می یابد. او به نوعی به مسئول ارتباطات وی بدل می شود؛ فکری نو در دنیای سیاست.

هوفمن در همه گردهمایی های نازی حضور دارد. اوست که جذبه هیتلر را بر بستر موسیقی واگنر تکامل می بخشد. هوفمن مغازه ای در مرکز شهر مونیخ دارد. در 1929 در پی یافتن منشی است و در این باره آگهی می دهد. دختری جوان پیدا می شود: اوا براون، 17 ساله. او از یک مدرسه مذهبی بیرون آمده و درهیچ باره نظری ندارد جز بازیگر شدن و رفتن به هولیوود. هیتلر در یکی از دیدارها با عکاسش با او آشنا می شود.

(تصویرنوشته): اول سپتامبر 1929.

و به او اشاره می کند که وی به برادرزاده اش گِیلی شبیه است، هموکه همیشه فکرش را به خود مشغول داشته. اوا براون مجذوب ویژگی خشن و برتری جوی او شده است. مردی که تازیانه به دست راه می رود. می گوید: خلق و زن و توده دوست دارند مثل زنی بر آنها فرمان رانده شود.

هیتلر طلسم کردن توده را می دانست. او آلمان را هینپنوتیزم می کند. او لنی ریفنشتال ستاره سینمای آلمان در این دوره را هیپنوتیزم می کند. هیتلر وی را در فیلمش « پرتگاه بزرگ » دیده و مجذوب اروتیسم جوانانه او شده است. ریفنشتال می گوید از سخنرانی هایش شور و هیجانی چنان نافذ و پرتوان می گرفتم که سر به آسمان برمی داشت. هیتلر به او نیز درس می دهد اما رویایی جز قدرت در سر ندارد. او هرگونه پیوند جدی را رد می کند. و با این حال به آزاردادن و حبس غیرقانونی برادرزاده اش گیلی ادامه می دهد. گیلی هفده سپتامبر 1932 خودکشی می کند. بی هیچ احساس ترحمی، هیتلر اوا براون را معشوق خویش می سازد، همو که [در این عکس] برکاناپه دفترش نشسته است. اندک ناملایماتی وجود دارد که از میان برداشته می شوند: او بکارتش را که در آن زمان مساله ای حیاتی بود از دست داده و ناپدید گشته بود. یک بار در 1932 می کوشد خودکشی کند. هیتلر سگی به او هدیه می دهد.

1932

هیتلر به شتاب به سراسر آلمان می رود، در نخستین ستاد تبلیغاتی مدرن، در هواپیمای خصوصی. اوا براون کسی را که همیشه حتی در خلوت « پیشوای من » می نامید دیگر نخواهد دید. او در واقع از این پس به « پیشوا » تبدیل می شود، رهبر، و صدراعظم آلمان، در 30 ژانویه 1933. چند روز بعد، دوازده فوریه، اوا براون به سن بلوغ می رسد. هیتلرمی تواند با وی ازدواج کند اما راهش را در پیش می گیرد. او از مونیخ عازم برلین می شود. در طی چند ما، دیکتاتوری اش را تحمیل می کند و نخستین اردوگاه مرگ را بنا می نهد و از اینجا رنج وشکنجه یهودیان آغاز می گیرد. با او صلیب شکسته به نماد مرگ و به پرچم آلمان بدل می شود. او لنی ریفنشتال را به فیلم ساز رایش سوم بدل می سازد و از شور و استعداد او بهره می گیرد. ریفنشتال به او شاهکار تبلیغات سیاسی را ارائه می دهد، « پیروزی اراده ». این فیلم نازیسم را درآلمان ریشه دار می کند و برای او پیروان بی شماری گرد می آورد. همه جا زمزمه می کنند که لنی ریفنشتال معشوقه هیتلر است. او به نیویورک دعوت شده است. در ورودش خبرنگاری به صراحت از او می پرسد: « آیا شما معشوقه هیتلر هستید؟ » و اوعشوه کنان پاسخ می دهد: [انگلیسی با لهجه آلمانی. زیرنویس فرانسه نمودار می شود:] « این تنها حرف های مطبوعات است. حقیقت ندارد. اینها نوشته های روزنامه هاست ». خبرنگار [از بیرون تصویر به انگلیسی]: « هیتلر را از کجا می شناسید؟ ». ریفنشتال: « من هیتلر را از سال 1932 می شناسم. قبل از آنکه صدر اعظم شود... ».

[ادامه گفتارفیلم] در 28 نوامبر1935، اوا براون یک شیشه قرص خواب آورمی خورد. تازه از مرگ بازرسته و هیتلر برای آرامش او خانه ای در مونیخ به وی هدیه می دهد. [فیلم رنگی می شود. اینها، همان فیلم هایی است که از بایگانی فیلم های اوا براون به دست آمده است. برش کوتاهی از یک قطعه موسیقی آلمانی شاد زنانه درآمیخته به قهقهه خواننده]. او از سال 1936 با سگش در اینجا زندگی می کند. در اینجا خانواده اش را پذیرا می شود که درآغاز روابطش را ازآنها پنهان می دارد. پدرش فریتس براون معلم نجاری، پروتستانی معتقد و مادرش، فرانسیس کارل زن خانه دار واقعی و کاتولیکی است که روابط خارج از چارچوب ازدواج را نکوهش می کند. این زوج آلمانی میانه حال، نازیسم متعصبانه ای از خود نشان نمی دهند. اوا براون دو خواهر دارد: ایلزون خواهر بزرگ تر او دستیار و به گونه مخفیانه منشی یک پزشک یهودی است که موفق به فرار می شود. گرتل خواهر کوچک تر به اوا براون نزدیک تر و به او بسیار شبیه است. اوا براون شیفته خواهران خویش است و می خواهد به آنها ثابت کند که می تواند تقدیر زنانه خویش را به تحقق رساند: داشتن معشوق، ازدواج کردن. به همین دلیل است که می گذارد هیتلربه دامش درافکند. برای هیتلر، اوا براون همان زن نژاد آریاست: تندرست، موطلایی و از نژاد خالص. او یهودی نیست و برای اطمینان ازاین موضوع درباره همه نیاکانش دست به تحقیق می زند. او حتی مظنون به هیچ گونه مخالفت سیاسی نیست. او که بسیار نابالغ مانده و به تنها چیزی که می اندیشد تفریح و سرگرمی است.

1937

در 1937، اوا براون هرچه بیش تر وقتش را در برگوف می گذراند. او موفق شده خود را همچون سوگلی هیتلرجا بیاندازد. وی اندک اندک خانواده جدیدی برای خود تشکیل می دهد. خود را به همسر دکتر مورل نزدیک می سازد که حکم مادر دومش را می یابد. اوا براون در فضای برگوف به آرامش می گذراند. « اوبا ما بسیار خودمانی و مهربان است »، این را یکی از نیروهای اس اس محافظ هیتلر در خاطراتش می نویسد. هیتلر از تنهایی می هراسد. او نیاز دارد که دور و برش آدم باشد. او برگوف را تبدیل به جایی کرده که در آن بی وقفه مهمان می پذیرد و اوا براون در آنجا میزبانی خنده روست. به نظر می رسد هیتلر در اوا براون شریک آرمانی خویش را یافته است. هیتلر به او اعتماد دارد. این زن به هنگام خواب سر او را نخواهد برید. اما براستی ماهیت واقعی روابط آنها کدام است؟

زندگی جنسی هیتلر ازنقائص جسمانی ای تاثیر پذیرفته که از پدرش به او رسیده است، از عشق اغراق شده ای که به مادرش داشته، از شر و شورهای ناممکن جوانی تنگدستانه و نومیدانه اش. نشانه های گوناگون در او شک برانگیزند: او لمس شدن را تحمل نمی کند اما دوست دارد مدت مدید، مدت بس مدید بازوهای کودکان را نوازش کند، همچنان که در اینجا بازوهای پسر دوست اش اشپر را مدت ها نوازش می کند، اما خود اشپر، مناسباتش با هیتلر مبهم است. آیا آنها روابط هم جنس خواهانه داشته اند؟ از دید برخی ازمورخان، هیتلر کودک آزار است و از دید برخی دیگر خودیگرآزار (= سادومازوخیست) با گرایشی کاتولوژیک است. و با این همه، اوا براون او را همچون فردی عادی به فیلم درمی آورد. و نسبت به بی میلی جنسی، اوا براون هیچ گاه گله ندارد. او بیش تر احساس خرسندی را منتقل می سازد. او از دستگاهای جلوگیری درون رحمی و نخستین قرص های ضد بارداری استفاده می کند. همیشه مجذوب، فرمان بردار و خوش روست و همیشه مراقب است که جنایاتی را که هیتلر در حال ارتکاب است نادیده گیرد. اوا براون از آن اوست. برای او، همچنان که برای همه مردم آلمان، هیتلرموجودی استثنایی است. چشمان همیشه بی جنبش اش او را جادو کرده اند. در واقع، او از نور هراسان است. حملات گاز دوره جنگ از دلایل آن هستند. عینک می زند، اما تنها در خلوت. اغلب از یک ذره بین بزرگ کمک می گیرد. اوا براون از صدای هیتلر مکدراست؛ صدایی نه چون صدایی که شعارهایش را با آن بیان می دارد [نخستین بار صدای هیتلر را در حال صحبت درلباس اس اس می شنویم که شمرده سخن می گوید].

1938

او اکنون به طرزی استوار درخلوت هیتلر و درناسیونال سوسالیزم جا کرده است.وازهمین رو لباس های سنتی باواریا می پوشد.وقاری روستایی،دور ازتکلفِ لنی ریفنشتال که گفته است«هیتلر؟طبیعی است که دوست دارد زن های دلربا با چشمان بره درکنار داشته باشد»،زنانی چون اوا براون.

واین دقیقا اوا براون است که هیتلر برمی گزیند واوست که شاهد ویژه رخدادهای آینده می شود.سیزده مارس 1938، هیتلر به موفقیتی می رسد که آن را لانشلوس می خواند:الحاق اتریش،زادگاهش.دموکراسی غربی واکنشی نشان نمی دهد واین او را به بدترازاین وامی دارد.او خود را شکست ناپذیرمی داند.اوا براون را دعوت به آمدن می کند وشبی استثنایی را درهتل امپریال وین می گذراند.اوا براون کارت پستالی به خانواده اش می فرستد ومی نویسد:«دیوانه ام،دیوانه شعف، دیوانه غرور.»او همدم یک کشورگشاست.

[ادامه فیلم های رنگی اوا براون]اوا بروان هنگامی که هیتلربه مدرسه کوچک اش دراتریش وارد می شود،فیلم برداری می کند.اوطعم لحظات بی مانند خویش را می چشد وراه های رفته را برانداز می کند.پسرک رنجورونقاش ناکام،اکنون درکتاب های درسی با فردریک دوم وبیسمارک مقایسه می شود.

اوازآغازتابستان 1938 به طرح های کشورگشایی خویش رو می کند.می خواهد به یکپارچه کردن همه سرزمین هایی ادامه دهد که آلمانی صحبت می کنند وچون سودِت ها،چک ها،وهمه سرزمین های نهفته درآن سوی این کوه ها هنوز دربیرون ازقلمرو رایش به سر می برند.در دفتر کاربزرگ دربرگوف،با آن پنجره شیشه ای بیرون نشسته خیره کننده، هیتلر بهترین راهبرد را همراه با گورینگ،یکی ازسران بزرگ نازی بررسی می کند.وضعیت کم تر از وضعیت اتریش ساده است:چکسلواکی از سوی فرانسه و بریتانیای کبیر محافظت می شود.ازاین رو،ادعای بخشی از قلمرو آن،خطر جنگ را دربردارد اما فرانسوی ها و انگلیسی ها،در سی ام سپتامبر 1938،موافقت نامه مونیخ را امضا می کنند که چکسلواکی را از عضویت دفاعی آنها خارج می سازد.هیتلر به موفقیت دست می یابد اما از جنگ واهمه دارد.او وصیت نامه مخفیانه ای می نویسد که نخستین و مهم ترین ماده آن به اوا براون پیوند دارد:یک مستمری مشتمل بر هزار مارک برای وی درنظر گرفته شده است.هیتلر بدینسان بر جایگاهی که وی در زندگی اش یافته صحه می گذارد.

پیوند به این فیلم در گوگل ویدیو

شناسه فیلم به فرانسه

Eva Braun:Dans l'intimité d'Hitler
Un Film de Isabelle Clarke et Daniel Costelle
Avec la voix de Richard Berry
TF1,2007

برگردان گفتار تا دقیقه 25 و25 ثانیه ازفیلم.

هیچ نظری موجود نیست: