مرگ یک مستندساز
کلود ماسو مستندساز و کارگردان فیلم « کابلوناک » که درباره ساخت مستند « نانوک شمالی » اثر رابرت فلاهرتی در سال های دهه بیست در شمالگان کانادا است به گفته نزدیکانش جمعه شب در پاریس خودکشی کرده است. کلود ماسو که به هنگام مرگ پنجاه سال داشت فعالیت فیلم سازی خود را در تلویزیون در سال های دهه هفتاد آغاز کرده بود. او چندین مستند و گزارش های تلویزیونی ارزشمند ارائه داده و جوایزچندی در جشنواره های مستند به دست آورده بود. « کابلوناک » نخستین فیلم داستانی او در یازده ژانویه 1995 در فرانسه با شرکت چارلز دنس بازیگر انگلیسی در نقش رابرت فلاهرتی به نمایش درآمده بود. فیلم که در ستایش مردمان اسکیمو و بزرگداشت پیشگامان هنر هفتم ساخته شده رخ دادها و پیشامدهای فیلم برداری و ساخت « نانوک شمالی » نخستین مستند بلند تاریخ سینما را بازمی گوید. این فیلم که به طنز درآمیخته، زندگی شخصی فلاهرتی و نکاتی از ساخت فیلم او را آشکار می سازد: ایگلویی که بزرگ تر از اندازه واقعی ساخته می شود تا دوربین به آسانی توان فیلم برداری داشته باشد و یا صحنه بازسازی شده به دام انداختن فوک در یخ.
کلود ماسو از 1983 نگارش فیلم نامه « کابلوناک » را آغاز کرد و برای آن در 1990 جایزه بزرگ بهترین فیلم نامه نویس را دریافت داشت. فیلم در 1994 جوایز چندی دریافت داشت که از جمله آنها جایزه بهترین فیلم برداری هنری از جشنواره جهانی فیلم های مونترئال، بهترین فیلم و بهترین کارگردان ازجشنواره جهانی سینمای « خیخون » در اسپانیا و جایزه بزرگ جشنواره فیلم های ماجراجویانه « اوترانس » در « ایزر » در فرانسه بود.
اومانیته، 28 فوریه 1995
گفت وگوی تلویزیونی با کلود ماسودرباره کابلوناک
کلود ماسو مستندساز و کارگردان فیلم « کابلوناک » که درباره ساخت مستند « نانوک شمالی » اثر رابرت فلاهرتی در سال های دهه بیست در شمالگان کانادا است به گفته نزدیکانش جمعه شب در پاریس خودکشی کرده است. کلود ماسو که به هنگام مرگ پنجاه سال داشت فعالیت فیلم سازی خود را در تلویزیون در سال های دهه هفتاد آغاز کرده بود. او چندین مستند و گزارش های تلویزیونی ارزشمند ارائه داده و جوایزچندی در جشنواره های مستند به دست آورده بود. « کابلوناک » نخستین فیلم داستانی او در یازده ژانویه 1995 در فرانسه با شرکت چارلز دنس بازیگر انگلیسی در نقش رابرت فلاهرتی به نمایش درآمده بود. فیلم که در ستایش مردمان اسکیمو و بزرگداشت پیشگامان هنر هفتم ساخته شده رخ دادها و پیشامدهای فیلم برداری و ساخت « نانوک شمالی » نخستین مستند بلند تاریخ سینما را بازمی گوید. این فیلم که به طنز درآمیخته، زندگی شخصی فلاهرتی و نکاتی از ساخت فیلم او را آشکار می سازد: ایگلویی که بزرگ تر از اندازه واقعی ساخته می شود تا دوربین به آسانی توان فیلم برداری داشته باشد و یا صحنه بازسازی شده به دام انداختن فوک در یخ.
کلود ماسو از 1983 نگارش فیلم نامه « کابلوناک » را آغاز کرد و برای آن در 1990 جایزه بزرگ بهترین فیلم نامه نویس را دریافت داشت. فیلم در 1994 جوایز چندی دریافت داشت که از جمله آنها جایزه بهترین فیلم برداری هنری از جشنواره جهانی فیلم های مونترئال، بهترین فیلم و بهترین کارگردان ازجشنواره جهانی سینمای « خیخون » در اسپانیا و جایزه بزرگ جشنواره فیلم های ماجراجویانه « اوترانس » در « ایزر » در فرانسه بود.
اومانیته، 28 فوریه 1995
گفت وگوی تلویزیونی با کلود ماسودرباره کابلوناک
آنچه در پی می آید برگردان یک گفت و گوی تلویزیونی با کلود ماسو است که در برنامه « هیچ جای دیگر » پیش از نمایش فیلم « کابلوناک » در 11 ژانویه 1995 انجام شده است. این برنامه به مناسبت نمایش این فیلم صورت گرفته است. مجریان برنامه: فیلیپ ژیلداس و آنتوان دکون.
آنتوان دوکون: آیا می توانیم بگوییم که شما به نوعی ادامه دهنده کار فلاهرتی بوده اید چرا که فلاهرتی مستندی به شیوه داستانی می سازد و شما فیلمی داستانی با کاربرد شیوه های مستند می سازید؟
کلود ماسو: درست است. دوست داشتم شیوه های داستانی را در نقل این داستان به کار ببرم. با خود فکر می کردم که این داستان فوق العاده ای است. یادداشت های روزانه فلاهرتی را خواندم و متوجه شدم که بعدی داستانی در رابطه او و نانوک نهفته است...
فیلیپ ژیداس: منظورتان یک ماجراجویی تمام عیار است؟
کلود ماسو: بله یک ماجراجویی زیبا. ماجراجویی واقعا زیبا که از یک سو عینی است چرا که هر دو شخصیت با قلمرویی سخت و جانکاه رو به رو بوده اند؛ یا بهتر بگویم تنها با یکی از این قلمروها؛یکی از طبیعت های بسیار دشمن خوی ِ کره زمین. از سوی دیگر ماجرای دوستی فلاهرتی و نانوک مطرح است، دوستی دو انسان که به دو دنیای کاملا متفاوت وابسته اند... و رفته رفته به شناخت یک دیگر رو می آورند و... و به یک... (فکر می کند).
آنتوان دوکون: فیلم شما این را خیلی خوب نشان می دهد. به خوبی می بینیم که این دوستی چقدر درست است به طوری که کل این ماجرا و رویای فلاهرتی را در خود حفظ می کند. اگر دوستی با نانوک رخ نمی داد، اگراین دوستی پیش نمی آمد فلاهرتی به موفقیتی دست نمی یافت.
کلود ماسو: درست است. به گمانم قدرت فیلم فلاهرتی دقیقا برخاسته از همین پیوندی است که فلاهرتی با نانوک برقرار می کند و سبب شده که این فیلم تا این حد ملموس و تاثیرگذار باشد.
فیلیپ ژیلداس: به نظر من آنونس فیلم این را خیلی خوب نشان می دهد.
آنتوان دوکون: نقش فلاهرتی را یک بازیگر امریکایی بازی می کند؟ جورج دنس؟
کلود ماسو: چارلز دنس.
آنتوات دوکون: چارلز دنس.
کلود ماسو: انگلیسی است.
فیلیپ ژیلداس: انگلیسی.
آنتوان دوکون: اما نقش اسکیمو را یک اسکیمو بازی می کند؟
کلود ماسو: بله، من دقیقا هدفم این بود که با اسکیموهای واقعی کار کنم.
آنتوان دوکون: پیدا کردن بازیگر برای کدام نقش دشوارتر بود؟
کلود ماسو: هردو. پیدا کردن چارلز دنس خیلی وقت گرفت. برای پیدا کردن چارلز دنس وقت زیادی صرف کردم. می خواستم کسی باشد که حضوری این گونه عینی داشته باشد، حضوری که برجسته باشد و بتواند... کسی که بتوان باورش کرد... منظورم این است.
فیلیپ ژیلداس: آیا او را در فیلم « بیگانه » دیده بودید یا...؟
کلود ماسو: نه، پس از دیدن او در فیلم « صبح به خیر بابل » ساخته برادران تاویانی بود. در این فیلم هم او نقش یک کارگردان سینما را بازی می کند، نقش گریفیث را؛ فیلمی نیز در انگلستان کارکرده به نام « مک گافین » که من حضور او را در آن فیلم خیلی دوست دارم، یک شخصیت بسیار بی واسطه، بسیار...
آنتوان دوکون: برای بازی نانوک چه؟
کلود ماسو: قضیه نانوک بسیار طولانی است چون که با خودم می گفتم نانوک شخصیتی اسطوره ای است، غیر ممکن است که... باید شخصیتی قابل قبول پیدا کنم. برای بازیگریابی به تلاشی طولانی مدت در سراسرشمالگان کانادا برخاستیم. در آغاز کمی نومید شده بودم چون شخصیتی پیدا نمی کردیم که بتوان باورش کرد.
فیلیپ ژیلداس: و خواستید اسکیموهای کانادایی را به سیبری ببرید؟
کلود ماسو: نه، نه. در آغاز قرار بود فیلم در کانادا ساخته شود.
فیلیپ ژیلداس: و سرانجام رسیدید به روس ها، به اسکیوهای سیبری.
کلود ماسو: نه، نه. به هیچ وجه. ما در کانادا بازیگریابی کردیم و شخصیت های بسیار فوق العاده ای پیدا کردیم.... برای نمونه، نیلای جوان.
آنتوان دوکون: اما آنها بازیگر نبودند؟
کلود ماسو: آنها بازیگر نبودند، نه. من واقعا می خواستم...
آنتوان دوکون: رفتید و یک اسکیمو را دیدید و به او پیشنهاد ایفای نقش نخست در یک فیلم بلند را دادید؟
کلود ماسو: بله، زمانی که نانوک را دیدیم.
آنتوان دوکون: چطور با او کار کردید؟
کلود ماسو: خوب نسبتا ساده است. به این معنا که برای او داستان را تعریف کردیم. در آغاز تا به نانوک بربخوریم وقت زیادی برد. در روستایی به نام « اینوک جوک » دقیقا در همان جا که فلاهرتی فیلم ساخته بود به ما گفته بودند که همزاد نانوک در آنجا زندگی می کند. کمی شک داشتیم، این مرد به شکار رفته بود، آنجا نبود، مدت ها منتظر ماندیم....
فیلیپ ژیلداس: و تازه شکار که می روند چهل روز برنمی گردند...
فیلیپ ژیلداس: آیا او را در فیلم « بیگانه » دیده بودید یا...؟
کلود ماسو: نه، پس از دیدن او در فیلم « صبح به خیر بابل » ساخته برادران تاویانی بود. در این فیلم هم او نقش یک کارگردان سینما را بازی می کند، نقش گریفیث را؛ فیلمی نیز در انگلستان کارکرده به نام « مک گافین » که من حضور او را در آن فیلم خیلی دوست دارم، یک شخصیت بسیار بی واسطه، بسیار...
آنتوان دوکون: برای بازی نانوک چه؟
کلود ماسو: قضیه نانوک بسیار طولانی است چون که با خودم می گفتم نانوک شخصیتی اسطوره ای است، غیر ممکن است که... باید شخصیتی قابل قبول پیدا کنم. برای بازیگریابی به تلاشی طولانی مدت در سراسرشمالگان کانادا برخاستیم. در آغاز کمی نومید شده بودم چون شخصیتی پیدا نمی کردیم که بتوان باورش کرد.
فیلیپ ژیلداس: و خواستید اسکیموهای کانادایی را به سیبری ببرید؟
کلود ماسو: نه، نه. در آغاز قرار بود فیلم در کانادا ساخته شود.
فیلیپ ژیلداس: و سرانجام رسیدید به روس ها، به اسکیوهای سیبری.
کلود ماسو: نه، نه. به هیچ وجه. ما در کانادا بازیگریابی کردیم و شخصیت های بسیار فوق العاده ای پیدا کردیم.... برای نمونه، نیلای جوان.
آنتوان دوکون: اما آنها بازیگر نبودند؟
کلود ماسو: آنها بازیگر نبودند، نه. من واقعا می خواستم...
آنتوان دوکون: رفتید و یک اسکیمو را دیدید و به او پیشنهاد ایفای نقش نخست در یک فیلم بلند را دادید؟
کلود ماسو: بله، زمانی که نانوک را دیدیم.
آنتوان دوکون: چطور با او کار کردید؟
کلود ماسو: خوب نسبتا ساده است. به این معنا که برای او داستان را تعریف کردیم. در آغاز تا به نانوک بربخوریم وقت زیادی برد. در روستایی به نام « اینوک جوک » دقیقا در همان جا که فلاهرتی فیلم ساخته بود به ما گفته بودند که همزاد نانوک در آنجا زندگی می کند. کمی شک داشتیم، این مرد به شکار رفته بود، آنجا نبود، مدت ها منتظر ماندیم....
فیلیپ ژیلداس: و تازه شکار که می روند چهل روز برنمی گردند...
کلود ماسو:در این مورد یک هفته تاخیر وجود داشت و همین به تنهایی برای عصبی شدن ما کافی بود چون باید همان روزی که برمی گشت با او راه می افتادیم. وقتی او را دیدیم واقعا یکه خوردیم، خودش بود. واقعا احساس می کردیم نانوک روبه روی ماست.
فیلیپ ژیلداس: اما پیش از این که آنونس فیلم را ببینیم می خواستم یک نکته دیگربپرسم. اگر اشتباه نکنم شما در هرحال اسکیموهای شمالگان کانادا را برداشته و سوار بر هواپیما به سیبری بردید؟
کلود ماسو: نه، چرا، چرا. دقیقا همین طور است. ما همه بازیگریابی را در شمالگان کانادا انجام دادیم و به دلایل اقتصادی تصمیم گرفتیم فیلم را در سیبری بسازیم، در...
فیلیپ ژیلداس: خوب، بنابراین آنها را با خود همراه بردید و سوار هواپیما کردید در حالی که آنها هرگز تا آن زمان سوار هواپیما یا...
کلود ماسو: بله آنها سوار هواپیماهایی کوچکی با موتورهای کوچک شدند...
فیلیپ ژیلداس: ولی این بار آنها را از آسمان چه شهرهایی گذراندید؟
کلود ماسو: ازمونترئال، پاریس، مسکو،...
فیلیپ ژیلداس: این موضوع از آغاز تا پایان یک ماجراجویی بوده به ویژه برای آنها. اینطور نیست؟
کلود ماسو: بله، این طوری شروع شد. شبیه یک جور ماجراجویی بزرگ...
فیلیپ ژیلداس: آیا به آنها توضیح دادید که سیبری چه جور جایی است و اوضاع در آنجا چه گونه است؟
کلود ماسو: نه، نه زیاد. اما آنها آنجا پسرعموهایشان یا « یوپیک ها » را پیدا کردند، اسکیموهای روس، اینوویت های روس که ظرف 80 سال آنها را ندیده بودند.
فیلیپ ژیلداس: اما پیش از این که آنونس فیلم را ببینیم می خواستم یک نکته دیگربپرسم. اگر اشتباه نکنم شما در هرحال اسکیموهای شمالگان کانادا را برداشته و سوار بر هواپیما به سیبری بردید؟
کلود ماسو: نه، چرا، چرا. دقیقا همین طور است. ما همه بازیگریابی را در شمالگان کانادا انجام دادیم و به دلایل اقتصادی تصمیم گرفتیم فیلم را در سیبری بسازیم، در...
فیلیپ ژیلداس: خوب، بنابراین آنها را با خود همراه بردید و سوار هواپیما کردید در حالی که آنها هرگز تا آن زمان سوار هواپیما یا...
کلود ماسو: بله آنها سوار هواپیماهایی کوچکی با موتورهای کوچک شدند...
فیلیپ ژیلداس: ولی این بار آنها را از آسمان چه شهرهایی گذراندید؟
کلود ماسو: ازمونترئال، پاریس، مسکو،...
فیلیپ ژیلداس: این موضوع از آغاز تا پایان یک ماجراجویی بوده به ویژه برای آنها. اینطور نیست؟
کلود ماسو: بله، این طوری شروع شد. شبیه یک جور ماجراجویی بزرگ...
فیلیپ ژیلداس: آیا به آنها توضیح دادید که سیبری چه جور جایی است و اوضاع در آنجا چه گونه است؟
کلود ماسو: نه، نه زیاد. اما آنها آنجا پسرعموهایشان یا « یوپیک ها » را پیدا کردند، اسکیموهای روس، اینوویت های روس که ظرف 80 سال آنها را ندیده بودند.
فیلیپ ژیلداس: (لبخند زنان) کلود، چرا با سورتمه از قطب شمال به آنجا نرفتید؟ خیلی نزدیک تر بود...
کلود ماسو: (لبخند می زند).
کلود ماسو: (لبخند می زند).
آنتوان دوکون: در آن صورت فیلم دیگری می شد!
کلود ماسو: بله.
فیلیپ ژیلداس: دردسرهای ویژه خودش را هم می داشت!
فیلیپ ژیلداس: آنونس « کابلوناک » را با هم می بینیم.
دراین لحظه آنونس فیلم که زمان پخش آن درسینماهای فرانسه 11 ژانویه 1995 بوده در این برنامه تلویزیونی پخش می شود. در پایان، تماشاگران دست می زنند.
فیلیپ ژیلداس: کابلوناک به چه معناست؟
کلود ماسو: بیگانه.
فیلیپ ژیلداس: آه، درست است، بیگانه! برای همین است که او در فیلم می گوید: « برای نشان دادن به کابلوناک های دیگر »...
کلود ماسو:بله، داشتیم درباره بازیگران اسکیمو صحبت می کردیم. آنها واقعا نابازیگرند اما عالی بودند. من شخصا وقتی به سیبری رسیدیم خیلی نگران بودم. وقتی که در یخ شکن منتظرشان بودیم، تنها بودیم، منتظرشان بودیم و من به خود می گفتم چه اتقاقی خواهد افتاد. گروه پرشماری بودیم، پنجاه نفر. با خودم می گفتم وقتی شروع به گرفتن اولین نما می کنیم چه جور عمل خواهند کرد؟صحنه های پیچیده ای وجود داشت... ازآنها کار واقعی یک بازیگر را می خواستیم و از همان روز اول... باورمان نمی شد، این همه استعداد، قدرت بداهه پردازی و خودجوش بودنشان را باور نداشتیم. به یاد دارم یکی از نخستین چیزهایی که چارلز دنس آن شب به من گفت این بود که « تا الان شنیده بودم کار فیلم سازی با بچه ها سخت است... و در واقع برای یک بازیگر سخت است که با بچه ها و حیوانات در فیلمی کارکند اما من امروز به اینها اسکیموها را هم اضافه می کنم ».
فیلیپ ژیلداس: (می خندد)
کلود ماسو: ولی آنها واقعا عالی بودند. باورمان نمی شد. با شعف نگاهشان می کردیم...
فیلیپ ژیلداس: شما دست از این ماجراجویی که ده سال به درازا کشید برنداشتید.
کلود ماسو: بله، از زمان آغاز پروه تاکنون. ماجراجویی گاه بی نظیر وهمچنین بسیار بسیار کمر شکن.
پیاده شده از روی برنامه
Nulle part ailleurs
Canal+ 1994-1995
Submitted by Mimi
Persian Translation by Mohsen Ghaderi
شناسه فیلم به فرانسه
Kabloonak
Un film Canadien/Français
de Claude Massot
avec
Charles Dance, Georges Claisse,
Adamie Inukpuk,
Sephorah Q. Ungalaq,
Natar Ungalaq
Gnere: adevntureDurée:1h50
Année de production: 1994
Sortie en salles le 11 janvier 1995
Persian Translation by Mohsen Ghaderi
شناسه فیلم به فرانسه
Kabloonak
Un film Canadien/Français
de Claude Massot
avec
Charles Dance, Georges Claisse,
Adamie Inukpuk,
Sephorah Q. Ungalaq,
Natar Ungalaq
Gnere: adevntureDurée:1h50
Année de production: 1994
Sortie en salles le 11 janvier 1995
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر