نیویورک تایمز، سیزدهم ژوییه 2008
روزنامه ها و وبلاگ ها باردیگر پرشده از ماجرای عکسی که به شیوه دیجیتالی تغییر داده شده است. تصویر موشک های پرتاب شده از سوی ایران؛ تصویری که گفته می شود به جای سه موشک نشان داده شده در دیگرعکس های این پرتاب، چهار موشک را نشان می دهد. آیا برداشت ما این است که هیچ موشکی پرتاب نشده؟ یا [چنین برداشت می کنیم که] « تنها » سه موشک پرتاب شده؟ یا شاید هم تنها دو موشک؟ چند گام عقب نهیم. آیا فریب خورده ایم تا به این گمان درافتیم که ایران تهدیدی بزرگ تر از آن است که هست؟
شگفت آن که تاثیر این همه قیل وقال که خود این مقاله نیز بخشی ازآن است، جلب توجه بیش تر به این موشک هاست. اگر نخستین بار که این عکس ها در صفحات نخست روزنامه های امریکایی چاپ شدند خواننده نگاه سرسری شتابناکی به آنها می انداخت اکنون این موشک ها بیش از هر زمان دیگری عمیقا درذهن مردم جای کرده اند.
با خود می گفتم چگونه چنین اختلاف نظری درباره یک عکس، به خبری جهانی تبدیل می شود.آشکارا دلایل بسیاری وجود دارد. اما در کانون همه آنها این پرسش نهفته است: آیا ما در آستانه جنگ دیگری هستیم؟ به یاد دارم که جنگ در عراق با رفتارهای خصمانه و عکس ها آغاز شد. کالین پاول در سازمان ملل چندین عکس از نقاطی از عراق نشان داد که نشان گر مدارک خلل ناپذیر درباره سلاح های کشتار جمعی بودند. البته ما اکنون می دانیم که این مدارک تصویری خلل ناپذیر، دورغین بوده اند. برای گمراه ساختن، به غلط انداختن یا سردرگم ساختن نیاز نیست ابزارهای پیشرفته دیجیتالی به کار بریم. تنها چیزی که نیاز داریم خواستی است برای باور کورکورانه.
تغییرعکس ها به هدف تبلیغات سیاسی ازآغاز پیدایش خود عکاسی با ما همراه بوده و رهاورد دوران دیجیتالی نیست. اما درحالی که عکس های اصلاح شده دیجیتالی می توانند به آسانی چشم را فریب دهند، بیش تر آنها ردهای آشکاری به جا می گذارند که امکان می دهند تا این عکس ها به عنوان جعلیات برملا شوند. عکس های دست کاری شده بسیاری وجود دارند؛ از عکس ماتیو برادی که سر آبراهام لینکلن را به تنه جان کالهون پیوند داد تا عکس های دستکاری شده بی شمار از دوران اتحاد شوروی. کتاب کاملی - « کمیسر ناپدید می شود » نوشته دیوید کینگ - به دم دمی مزاجی های روس ها اختصاص یافته در این باره که چه کسانی در عکس ها باشند (و چه کسانی پاک شوند). در مجموعه عکس های نشان داده شده در بالا، استالین به همراه سه مقام دولتی، سپس با دو و آنگاه با یک تن دیده می شود چرا که این افراد که یکی پس از دیگری از چشم افتاده اند تصویرشان برش خورده و رنگی از نیستی پذیرفته است. (سرآخر، این خود اوست که در نقاشی ای بر پایه این عکس تنها به جا مانده است). ما انگیزها و مقاصد استالین از حذف رفقا را درک می کنیم اما « مقصود » از این عکس های موشک ایرانی چیست؟ آنها آشکارا تغییر داده شده اند. پرسش این است: چرا و به چه هدفی؟
دولت ایران نمی توانست بگومگویی خویش بینانه تر از این راه بیاندازد. این کار بیش از هر چیز توجه ما را به توان نظامی ایران معطوف داشته است.ما چه چیز را به یاد خواهیم سپرد-دستکاری دیجیتالی این عکس یا شلیک موشک درآسمان با آن ردهای دود؟ آیا ما هرگز درباره جزییات بنیادی موضوع به پرسش برمی آییم - درباره دامنه یا توان انفجاری این سلاح ها؟ تنها چیزی که در ذهن ما به جا مانده تهدیدی در قالب تصویر است.
این عکس ها چیز زیادی درباره تهدید « واقعی » ایران به ما نمی گویند. در اینجا خطر این نیست که به جای سه موشک چهار موشک نشان داده شده. ما مقاصد نهفته در پشت این عکس ها را خواه واقعی باشند یا دیجیتالی نمی دانیم. آیا این یک تهدید است؟ اخطار است؟ یا توپ درکردن است؟ همه آنچه درباره این عکس ها می دانیم این است که دولت ایران می خواهد توجه جهانی را جلب کند و در این راه موفق بوده است.
ارول موریس، مستند ساز شناخته شده امریکایی، نویسنده ستون « زوم » درنسخه آنلاین مجله تایم است.
۱ نظر:
سلام خسته نباشيد دوست عزيز وبلاگ پر محتواي داريد اگر مايليد با هم تبادل ليتک داشته باشيم لينک ما را با نام اخبار ايران در وبلاگ خود اضافه کنيد و لينک خود را براي ما بفرستيد
با تشکر
ارسال یک نظر