۱/۲۹/۱۳۸۷

تنها ساعت ها


تنها ساعت ها، آلبرتو کاوالکانتی، 1926، فرانسه


فیلم نوشته تنها ساعت ها
محسن قادری

این فیلم نوشته با دیدن نما به نمای فیلم « تنها ساعت ها » (1926) ساخته آلبرتوکاوالکانتی که اثری شناخته در گونه سمفونی شهر است فراهم آمده. زمان بندی بخش میان نویس های فیلم که در پرانتز یادآوری شده بر پایه نسخه ای بوده که هنگام دیدن این فیلم به کار رفته و چه بسا با نسخه هایی که خواننده در اختیار دارد اندک تفاوتی داشته باشد. این زمان بندی به این سبب بوده تا جنبه ای آموزشی به این فیلم نوشته داده شود و برای پژوهش گری که قصد بررسی این فیلم را دارد سهولتی فراهم آید.



عنوان بندی آغازین: تنها ساعت ها

میان نویس: « این فیلم داستانی در برندارد. تنها یک رشته تاملات درباره گذر زمان است و دعوی بازنمایی هیچ شهری را ندارد ». (00:26). نمای متوسط از از زیر برج ایفل. میان نویس: « همه شهرها به هم می ماندند اگر با آثار گردش گری اشان تمایز نمی یافتند ». (00:32). نمای متوسط برج ایفل از روبرو؛ سپس تصویر یک کره بلورین. نمای سربالا از پایه های برج ایفل که تصویر نقشه پاریس بر آن همگذاری می شود. نخستین نماهای عینی شهر. میدان کنکورد. گذر ماشین ها و درشکه ها. تصویر شتک زدن آب فواره میدان که گوشه قاب را پر کرده و سپس همه قاب را در خود فرو می پوشاند. میان نویس: « این [فیلم نشانگر] زندگی سطح بالا و فاخر نیست… ». (01:08). زنان اعیان از پلکانی بزرگ پایین می آیند و به پیشواز زنان دیگری می روند. تصویر آنها ساکن می شود و همچون عکسی به دست آدمی ناشناس پاره پاره می شود. نمای بعد، ریخته شدن پاره های کاغذ را بر زمین نشان می دهد. میان نویس: « ...بلکه زندگی روزانه فرودستان و بی طبقگان است ».(01:34).اتومبیل شیکی جلو خانه اعیانی. راننده ای در ماشین منتظر است. این تصویر با تصویری از یک گاری و سپس گاریچی برهم نمایی می شود که افسار الاغش را گرفته و آن را از قاب بیرون می برد. میان نویس: « نقاشانی از سراسر جهان نگرنده این شهرند…». ( 01:57). نمای درشت چشمی باز. ضرب موسیقی بالا می گیرد. تابلوهایی از شهر پاریس: چشم اندازهای رودخانه سن، پل ها، خیابان ها، کلیسا ها، طرح های تند از مناظر خیابانی و سپس نام نقاشان در یک نمای ثابت. در میان نقاشان به این نام ها برمی خوریم: هانری ماتیس، مارک شاگال، پیر بونار، آلبر مارکه، لئونار فوجیتا و… سپس پرچم های کوچک کاغذی همه کشورها در باد. نمای درشت چشم ها که سراسر قاب را پوشانده اند. میان نویس: « اما تنها یک رشته تصاویر می تواند زندگی آن را برای ما بازسازی کند ». (03:24). عقربه ساعت در گردش.از 24 به 12. آسمان و آفتاب از پس ابرها. محو تدریجی تصویر. نمای یک کوچه از بالا. زن پیری در کوچه. میان نویس: « زن پیر سرگردان ».(03:51). نماهای دیگری از همین زاویه و همین موضوع. موسیقی ضرب می گیرد. شمعی بر روی یک میز در کنار دیگر  وسایل آرایشگاه. دستی ریش تراش را از کشو بیرون می آورد. سپس شمع را خاموش می کند. محو تدریجی تصویر شمع خاموش.




اتومبیل شیکی نزدیک می شود. زنی خوش پوش در جلو تومبیل نشسته و دست می برد و در عقب را برای مردی باز می کند. مرد پیاده می شود. ما تنها کفش های چرم او را که برق انداخته می بینیم. میان نویس: « خروس خوان: واپسین مهمانان جشن…». (04:51). زن نیز پیاده می شود. در حال پیاده شدن عروسک سفیدی از دستش به جوی آب می افتد. همچنان نماهای درشت پاها و کفش ها که این بار دور می شوند. اتومیل دور می شود و آب عروسک را با خود می برد. محو تدریجی تصویر که نمای درشت چهره عروسک را نشان می دهد.

نمای درشت آسفالت خیابان که بازترمی شود و چرخ های جلو اتومبیلی در حرکت را نشان می دهد. میان نویس: « نخستین کارها ». (05:21). ادامه نمای قبل که به موشی در میان زباله ها برش می خورد. در یکی از خیابان های خلوت محله، دختر جوانی از انتهای قاب نزدیک می شود. زاویه واژگون همان نما. محو تدریجی. نمای درشت چهره او. میان نویس: « دختر ». (05: 56). نمای درشت دیگری از چهره دختر. مردی با سیما و لباس کارگری با پیپی بر لب نزدیک می شود. نمای درشت چهره دختر که لبخندزنان به سوی او می رود. نمای درشت از روی خندان او. مرد بی تفاوت می گذرد و دختر را نومید به جا می گذارد. نمای عمومی یک کوچه خلوت دیگر.

آفتاب و آسمان از زیر ابرها سر بر می آورند. محو تدریجی. کوچه ها و خیابان های خلوت محله. سگی سرگردان ته کوچه. موسیقی ضرب می گیرد. همه جا تصاویر با سیاهی و روشنی به هم برش می خورند. تصویر پیرزن سرگردان در کوی و برزن، دیده شده از بالا. میان نویس: « صبح ».  (07:42). کارمند مترو یکی از درهای مترو را باز می کند. آسمان و آفتاب درپوشیده به ابرها. محو تدریجی نما. نمای درشت و متوسط دسته های گل در خیابان. ما تنها نمای درشتی از گل ها می بینیم که یک در میان قاب را می پوشانند. نماها را محو تدریجی به هم پیوند می زنند اما از دقیقه 08:30 تصاویر گل ها یک به یک جارو می شوند. سپس تصاویر یک در میان میوه و سبزیجات به تصاویر زباله ها برش می خورند. قیاسی آشکار از مصرف انسانی. نمایی از تابش آفتاب بر پیش زمینه درختان و خانه ها. دو زن به درون محله می آیند. نماهای کوتاهی از ساختمان ها. یک کاسب چاق و درشت اندام در کارگاهش را باز می کند. نمای درشت گربه ای در حیاط که خود را می لیسد. تابلو سردر با فلشی در زیر آن :« سرایدار ». همسر مرد که باید آبستن باشد کشان کشان از خانه بیرون می آید و پا به حیاط می گذارد و در  این حال لیوانی برمی گیرد و از قاب بیرون می رود.

دودکش ها و بام خانه ها. نمای عمومی یک کارگاه ساختمانی بزرگ. میز صبحانه. زن پیر سرگردان به سختی از پلکانی در گوشه دیگری از محله پایین می رود. بالکن خانه ها. ساق زنانه ای که دستی به آن جوراب ساق بلند می پوشاند. نمای درشتی مردی سبیلو. پی می بریم که او لباس فروشی است که مانکن های درون ویترین مغازه اش را سر و سامان می دهد. نمای باز ویترین که مرد مانکن ها را گردگیری می کند. سردر یک بنا: زایشگاه. نمای درشت همین تابلو سردر که زنی را با دامن بلند و حالتی مادرانه نشان می دهد. میان نویس: «هرکس به کارخویش ». ( 12:35). زنی خدمتکار با وسایل نظافت از قاب می گذرد. دو مرد پشم های سگی را می چینند. تابلو مغازه.پی گرفت نمای پیشین و دو مرد که همچنان در کار پیرایش سگ اند. درپای رودخانه دو مرد لباس می شویند. نمای متوسط یکی از آنها که پیراهن شسته را می چلاند. نمایی داخلی از زنان رخت شو در محیط کار. میان نویس: « می خواهند بیکاری را از یاد ببرند ». (13: 34). چند خانوار کپر نشین و پرشمار. مردی ویلون می زند. زنی که باید آبستن باشد دراز کشیده و با چشمان بسته نفس می کشد. تصویری با حال و هوای صنعتی. بالکن یک خانه. مردی صبح دم در اتاقش را باز می کند و خمیازه کشان به بالکن می آید و روی نرده ها لم می دهد. میان نویس: « مرد ». (14:20). نمای درشت پیشخوان یک کافه که دستی جام شرابی را پر می کند ودستی دیگر آن را برمی گیرد. عقربه ساعت در گردش از 12 به 24. آدم هایی که در خیابان نشسته اند. میان نویس: « ناهار ». (14:51). اتومبیلی می گذرد ومرد کارگری را در پس آن می بینیم که گوشه خیابان در کنار رستورانی نشسته و ناهار می خورد. تابلو رستوران در پشت سر او. سپس نمای درشت همان. نماهای درشت بشقابی پر از گوشت و جوانی اعیان و خوش پوش که با کارد و چنگال در آرامش ناهار می خورد. تصاویری از کشتارگاه بر تصویر بشقاب غذای او برهم نمایی می شود. در این تصویر برهم نمایی شده، سلاخان را سرگرم کشتار حیوانات و پوست کندن و تکه تکه کردن آنها می بینیم.نمای درشتی ازچهره جوان در حال ناهار خوردن که پیوسته به نماهایی از بشقاب او برش می خورد که تصویر کشتارگاه را بر خود دارد.

استخرهمگانی. نماهای متوسط و باز استخرکه آدم ها را درحال شنا یا حرکات ورزشی نشان می دهد. مردی بی خانمان خوابیده در گوشه خیابان. سپس چندین بی خانمان دیگر هریک لمیده یا خفته در گوشه ای از خیابان. نمای متوسط یکی از آنها با یک بطری مشروب در کنار. زن روزنامه فروش. نمای بازی از او در میانه خیابان. میان نویس: « شب کار پایان می گیرد و اکنون زمان استراحت و تفریح است… ». (17:40). بازگشت به تصویر پیشین. بازایستادن نقاله ای از کار در کارگاه زن و مردی که پیش از این دیده ایم. همسر مرد در صندلی نشسته و گربه کوچکش را نوازش می کند. نمای درشت دست هایی که بر سر میزی ورق بازی می کنند. میان نویس: « بخت آزمایی ».(18:20). زن روزنامه فروش خسته و از پا افتاده به گوشه ای از محله می آید. یک فروشنده ورق های بخت آزمایی او را تشویق می کند که بختش را بیازماید. زن کمی با خود فکر می کند و سپس به سوی او می رود. در این بازی چیزی دستگیرش نمی شود جز کارتی که تصویر اسکلتی وارفته بر روی دو صندلی را نشان می دهد. چهره نومید زن.

ادامه تصاویر پیرزن سرگردان. این بار او را از پا افتاده در زیر پلی می بینیم. میان نویس: « بی خیال زمان که می گذرد… ». (19:35). چند نمای متوسط از او. آسمان و آفتاب درپوشیده به ابرها. دستی از بطری به درون جامی شراب می ریزد. بر سر جام قاشقی است که تکه یخ یا طعم دهنده ای در آن است که با ریخته شدن شراب آب می شود. سایه دو عاشق دست در آغوش هم بر زمین. سپس تصاویر آنها در آغوش یکدیگر. آتش ذغال. زوج عاشق بوسه های سوزان می گیرند. بوسه ای طولانی. میان نویس: « ملوان ». (20:37). از جایی که هستند دور می شوند. واپسین بوسه. هم آغوشی دیگر، پسری جوان و زنی که از او بزرگ تر می نماید. نماهایی از غذا که آماده می شود. سیب زمینی. تندیس زن و مردی در بوستانی دست در آغوش یکدیگر. ماهی های پخته. دختر ابتدای فیلم در بازوان مردی جوان در کار رد و بدل کردن بوسه. بوسه ای طولانی و سپس دور می شوند. جوان می ایستد و دختر نگاه کنان به پشت سر در انتهای خیابان گم می شود. آسمان با پیش زمینه ساختمان ها. چند مرد با دوچرخه از حیاطی بیرون می آیند. سپس در ساختمانی ورود خود را ثبت می کنند.




پیرزن سرگردان در آن سر شهر. در خرابه های یک کارگاه ساختمانی. میان نویس: « از پا افتاده به جستن سایبان ». (22:39). زن در حالی که خود را برروی زمین به سوی سایه می کشاند در گوشه ای به زمین می افتد و بی حرکت می ماند. زن روزنامه فروش سهم روزانه خود را می گیرد و دور می شود. میان نویس: « زن روزنامه فروش ». (23: 14). روزنامه فروش در خیابان. نمایی پر جنبش و پویا از او که با تصاویری از سرنام روزنامه های پاریس برهم نمایی می شود که یک یک در تصویر به چرخش درمی آیند. زن به سرعت می دود. مردی بی خانمان لای زباله ها گوشه خیابان خوابیده. یکی دیگر به دیوار ساختمانی همگانی لم داده و چرت می زند. چندین نما از بی خانمانان در گوشه و کنارخیابان.

نماهای شبانه. تابلو نئون یک سینما. میان نویس: « گرما ». (23:14). پوستر فیلمی رمانتیک. تصاویر شخصیت ها در پوستر و نام فیلم به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی. تابلو یک سالن که می توانیم برخی از کلمات آن را بخوانیم : « لخت در سالون ». میان نویس: « جشن ». (24:58).  نمای افقی شتابناک و پویای شهر از زاویه دید چرخ و فلک. سپس تصویر بازتر چرخ و فلک. نمای پرجنبش. تابلو نئونی با طرح یک حلزون. تابلو: « رقص ». والس یک زوج. دختر جوان و ملوان. دست نوازنده آکاردئون. رقاصان در سالن. نمای درشت مردی جوان. رقص ملوان و دختر. تصویر تار آن دو. رقاصان. ادامه نمای پیشین به همراهی نوازنده آکاردئون در پیش زمینه که با تصویر پیرزن سرگردان برهم نمایی می شود. زن از پا افتاده و بی رمق در کنار رودخانه و از زوایای گوناگون نشان داده می شود. تابلو هتلی کوچک. میان نویس: « شب و راز و پریشانی ». (27:19).  دختر ابتدای فیلم تنها و نومید در محله پیش می رود. مرد جوانی به درون قاب می آید. دختر که از دیدن او خوشحال است به سوی او می رود. اما مرد او را از خود می راند. هریک از گوشه ای از قاب بیرون می روند. جوان در یک سر دیگر خیابان ایستاده است. زنی می گذرد. جوان به سوی او می رود و سعی می کند کیف او را بقاپد. درگیر می شوند. دختر از دور می نگرد و نگران است. نمای درشت چهره او. نمای درشت دهان زن که فریاد می کشد. انگشت جوان را گاز می گیرد. نمای درشت دختر نگران. ملوان از ته خیابان با سیگاری بر لب نزدیک می شود و برای دختر دست تکان می دهد. دختر به سوی او می رود و دست های او را در دست می گیرد. دور می شوند. جوان جسد را به شتاب واررسی می کند و پول ها را برگرفته می گریزد. دختر و ملوان. ملوان شاید صدایی شنیده ومی خواهد به سویی که جسد افتاده برود اما دختر او را به سوی دیگر می کشد. یکدیگر را در آغوش می گیرند. گربه سیاهی از فراز دیوار آنها را می پاید. جسد زن بر خاک. دو ژاندارم سوار بر دوچرخه از راه می رسند. نگاهی می اندازند. ملوان و دختر دور می شوند. ژاندارم ها دور می شوند. نمای باز. نمای درشتی از زن پیر. نمای درشت جسد.


نمای درشت دختر که کلاه از سر برمی گیرد. به گوشه دیگر قاب می نگرد. نمای درشت ملوان که خندان به او می نگرد. سپس نماهای یک در میان آن دو. دختر دامن برمی گیرد. تخت خواب. دختر کفش ها را می کند. ملوان بی شکیب به او می نگرد. ساق های برهنه او. نمای درشت دختر از پشت شانه ها که لبخندزنان و خوشنود به ملوان لبخند می زند. نمای های یک در میان آن دو. تخت خواب. نمایی از تابلو یک مغازه. میان نویس: « آسایشگاه ». (31:56). عده ای در بیرون ساختمان آسایشگاه ایستاده و برخی یک یک به درون می روند. پنجره یک خانه. شماره خانه: 32. نمای درشت عقربه ساعت در گردش از 24 به 12. میان نویس: « ما می توانیم یک نقطه از مکان را بی حرکت ساخته و یک لحظه از زمان را ساکن سازیم…». (32:38) ماکت کره زمین به گردش درمی آید. نام پاریس را روی نقشه می بینیم. تک عکسی از طاق پیروزی در انتهای خیابان شانزه لیزه، دیده شده از بالا، که خیابان های بسیاری از همه سو به آن می رسند. نمای درشت عقربه ساعت در گردش. مادری در خانه، دختربچه اش را به هوا می اندازد و با او مشغول بازی است. نام شهر پکن برنقشه جهان. چند عکس از پکن و معماری چینی. نمای درشت عقربه ساعت. در خانه ای چند دختر و پسر جوان سر در پی هم نهاده اند. دختری از میان آنها در حال دویدن بر مبلی می نشیند و مرد جوانی بر بالای سر او می آید و با او صحبت می کند. میان نویس: « اما مکان و زمان هر دو از اختیار ما بیرون اند ». (33:42). ماکت کره زمین به شتاب می گردد و این بار به سوی پکن گرایش دارد. نمای متوسط ساعت و عقربه که به شتاب بر روی ساعت های گوناگون به گردش درمی آید. این تصویر با تصاویر گوناگونی از شهر که همچون عکس های پاره پاره دیده می شوند برهم نمایی می شود. زوجی درحال صحبت کردن، گذر اتومبیل ها در خیابان، سپس تصاویر شتابناک از شهر و آدم ها که در جنبشی پویا برهم نمایی شده اند. عنوان بندی: پایان.

هیچ نظری موجود نیست: