۶/۱۱/۱۳۹۱

ترکسیب



تصویر روی جلد دی وی دی منتشر شده توسط کانون فیلم بریتانیا
درباره تاثیر سینمای شوروی بر سینمای بریتانیا


ترکسیب (1929)، ساخته ویکتور تورین
رابرت دانبار
ترجمه و تالیف : محسن قادری

ترکسیب مستند شناخته شده ای است که ساخت راه آهن ترکمنستان به سیبری را به تصویر می کشد، راه آهنی برای حمل پنبه ترکمستان به سیبری و غلات و سبزیجات سیبری به ترکمستان. این یکی از نخستین طرح های عمرانی بزرگ اتحاد جماهیر شوروی بود. ویکتور تورین کارگردان این فیلم از هفده سالگی یعنی از سال 1912 در امریکا زندگی می کرد. او در سال 1922 در سن 28 سالگی به کشورش بازگشت. تورین در انستیتوی فن آوری ماساچوست درس خوانده بود و در ویتاگراف استودیوز در هولیوود به عنوان بازیگر و فیلم نامه نویس کار کرده بود. تورین در نتیجه زندگی در امریکا از جنگ حهانی نخست و همچنین از انقلاب روسیه دور ماند. مساله دوری از انقلاب و دگرگونی های آن و همچنین خاستگاه مرفه و طبقه متوسط او تاثیرات زیان باری بر فعالیت بعدی اش داشت.

تورین پیش از ساخت ترکسیب سه فیلم در اتحاد شوروی ساخته بود که یکی از آنها فیلم بلندی درباره جدال طبقاتی در جهان سرمایه داری با نام « نبرد غول ها » (بوربا جیگانتوف) بود. این فیلم بسیار « انتزاعی » یعنی فیلمی بد تلقی شد. عجیب آنکه تورین از سبک بسیار رمانتیکی دست کشید که سپس عامه پسند و پر طرفدار شد. برخی از مولفه های این سبک فیلم سازی کاربرد نور پشت، نماهای درشت شسته و رفته و توجه وسواس گونه به فیلم برداری زیبا بود. ترکسیب برخلاف این سبک فیلم سازی بیان مستقیم، روشن و واقع گرایانه ای داشت که در عین گیرایی به طنز و جنبه های انسانی درآمیخته بود و با ذوق و اشتیاق و درکی قوی از ریتم تدوین شده بود. این فیلم را منتقدان شوروی « تغزلی » دانستند که ارزیابی مثبتی از آن بود. شاید همچنان که در تاریخ سینما سابقه داشته بودجه نسبتا پایین و جدول زمانی کوتاه تولید این فیلم موجب موفقیت آن در رسیدن به چنین وضوح، ایجاز و وحدت روایی شده و و چه بسا مانع مداخله زیاد « بالادستان » در تولید آن شده است. به هر رو این خود تورین بوده که سبک و محتوای فیلم اش را با دقت و ظرافت رقم زده است. این فیلم در خارج از اتحاد شوروی تحسین بیش تری برانگیخت و به سنت مستند کمک کرد تا در مسیر واقع گرایانه بیفتد. 

هنوز هم پس از این همه سال تماشای فیلم ترکسیب لذت بخش است و این فیلم بی شک درخور جایگاهی است که در کانون فیلم های کلاسیک سینمای شوروی در کنار آثار پودوفکین، آیزنشتین، داوژنکو و زیگا ورتوف می یابد. 

پرسشی که در اینجا مطرح است این است که چرا کارگردان این فیلم باوجود موفقیت فیلمش از ساخت شاهکارهای دیگری از این دست ناتوان ماند؟ سخت بتوان گفت که تعیین سمت اجرایی برای او درست در لحظه اوج موفقیت هنری اش پاداش او بود یا سقوطش. تا سال 1938 تورین هیچ فیلمی نساخت. او در این سال فیلم داستانی « باکینتسی » را درباره انقلاب 1905 در استودیوهای آذربایجان در باکو ساخت.

ترکسیب بی شک نشان گر توانایی های تورین به عنوان سازمان دهنده است اما جای تاسف است که استعدادهای نادر دیگرِ او فرصت بروز برای ساخت مستندهای دیگر به این سبک تازه و اندیشیده را نیافت. تاثیر این فیلم هچون دیگر آثار کلاسیک دهه 1920 شوروی بر جنبش سینمای مستند بریتانیا به رهبری جان گریرسون انکار ناپذیر است. یکی از فیلم های جنبش سال های دهه 1930 بریتانیا که از ترکسیب تاثیر شکلی زیادی پذیرفته است « پست شبانه » (1936) ساخته هری وات و بازیل رایت است که سفر ترن پستی لندن، میدلند و اسکاتلند از شهر لندن به اسکاتلند را به همراهی شعر دبلیو. اچ. اودن و موسیقی بنجامین بریتن به تصویر می کشد. موسیقی پست شبانه با ریتمی شاعرانه حرکات چرخ های ترن را که در ابتدا آرام آغاز می شوند و سپس به شتاب می گرایند تقلید می کند.

در زیر می توانید بخشی از دی وی دی کانون فیلم بریتانیا که درباره تاثیر سینمای شوروی بر جنبش مستند بریتانیاست را ببینید. این بخش، تاثیر مضمونی و شکلی فیلم تورین بر فیلم شاعرانه « پست شبانه » را به مقایسه می گذارد. 







  
شناسه فیلم

Turksib (1929)

Director: Victor Turin
Production: Vostok Film (USSR), Black & White, 35 mm, 
Running time: 85 minutes.
Released: 1929.
Filmed in Turkestan and Siberia.

Producer: Victor Turin.
Screenplay: Victor Turin with Alexander Macheret, Victor Shklovsky, and Efim Aron.
Assistant director: Efim Aron.
Photography: Yevgeni Slavinski and Boris Frantzisson.
English title (for English version): John Grierson.
Editor of English version: John Grierson.


۱۱/۱۳/۱۳۹۰

چگونه آغازشد؟


مردی با دوربین فیلم برداری، زیگا ورتوف،
۱۹۲۹، شوروی



چگونه آغازشد؟
مقاله ای از زیگا ورتوف
محسن قادری

در این مقاله که در سال ۱۹۲۴ نوشته شده ورتوف چگونگی ورودش به سینما و خاستگاه های ادبی و هنری اش را یادآور می شود و در پایان به شیوه و نظریه شناخته شده « سینما چشم» می پردازد.

خیلی زود آغاز شد. با نگارش داستان های خیالی گوناگون (« دست آهنین »، « شورش در مکزیک »)، با مقالات کوتاهبه سوی صید نهنگ »، « به سوی ماهی گیری »)، با شعرهاماشا »)، با هجویات و هزلیاتپوریشکه ویچ »، « دخترک کک مکی »).
سپس این تلاش ها به دلبستگی به هم آمیزی (مونتاژ) تند نگاری های استنوگرافیک انجامید، به ضبط اصوات برای گرامافون ها، به توجه خاص به مساله قابلیت ضبط صداهای مستند، به کوشش ها برای ثبت صداهای آبشار، صداهای کارگاه اره کشی وهمانند آنها به کمک واژه ها وحروف.
در یک روز بهاری در سال ۱۹۱۸ از ایستگاه قطار به خانه برمی گشتم. هنوز صدا ها را در گوش داشتم، آه و فغان ها، صدای دور شدن قطار... صدای تایید کردن، صدای بوسه، تعجب، خنده، سوت زدن، بانگ زدن، صدای ناقوس ایستگاه قطار، صدای خاموش شدن لوکوموتیو... زمزمه ها، صدا کردن ها، بدرود گفتن ها... و من همچنان که راهم را دنبال می کردم با خود فکر می کردم: باید دستگاهی پیدا کنم که نه فقط این اصوات را بیان کند بلکه بنگارد و عکاسی کند. وگرنه چگونه بتوان آنها سامان داد و به هم آمیخت؟ اصوات چون زمان فرار و گریزپا هستند. شاید یک دوربین. ثبت چیزهای دیده شده. سامان دهی دنیایی که دید پذیر است تا شنید پذیر. شاید راه حل همین باشد.
در این زمان بود که میخایل کولتسوف را دیدم و او پیشنهاد داد که کار فیلم انجام دهم.
و بدین سان کارم را با ساخت فیلم های کینو نه دلیا Kinonédélia (اخبارهفته سینمایی) در شماره 7 خیابان « مالی گنزدینکوفسکی » شروع کردم. این دوره جز کارآموزی چیزی نبود و با آنچه در ذهن داشتم فاصله زیادی داشت. زیرا چشم میکروسکوپ به جاهایی ره می بَرد که چشم دوربینِ من ره نمی بَرد. چرا که چشم تلسکوپ به قلمروهای دوردستی می رسد که چشم غیر مسلح مرا دست رسی نیست. با دوربینم چه باید کرد؟ نقش آن در یورش من به دنیای دید پذیر چیست؟
به « سینما چشم » می اندیشم که همچون چشمی تیز بین زاده می شود و سپس مفهوم آن گسترش می یابد:
« سینما چشم » همچون تحلیل سینمایی،
« سینما چشم » همچون « نظریه فواصل »،
« سینما چشم » همچون نظریه نسبیت بر پرده فیلم و...
من شیوه فیلم برداری رایج شانزده تصویر در ثانیه را درهم می شکنم. از این پس این شیوه همراه با فیلم برداری های تند و شتابناک، پویانمایی، فیلم برداری با دوربین متحرک و بی قرار و دیگر فرایندها به روش رایج فیلم برداری تبدیل می شود.
«سینما چشم » به مفهوم « چیزی که چشم نمی بیند »،
همچون میکروسکوپ و تلسکوپ زمان،
همچون نگاتیو زمان،
همچون قابلیت دیدن بی مرز و فاصله،
همچون به کار انداختن دوربین فیلم برداری از راه دور،
همچون چشم دورنشین،
همچون چشم پرتوفکن،
همچون ثبت « زندگی به گونه خودانگیخته » و همانند آنها.
این تعاریف گوناگون همگی در پیوند با یکدیگر تکمیل می شوند، چرا که «سینما چشم » اشاره دارد به :
« همه » امکانات و توانایی های سینمایی،
همه ابداعات سینمایی،
همه فرایندها و روش ها، هرآن چه که می تواند به خدمت کشف و نشان دادن حقیقت درآید.
« سینما چشم » نه در خدمت « سینما چشم » بلکه در خدمت حقیقت به کمک امکانات و قابلیت های « سینما چشم »، یعنی « سینما حقیقت ».
« فیلم برداری خودانگیخته » نه برای « فیلم برداری خودانگیخته » بلکه برای نشان دادن آدم ها بدون صورتک، بی پیرایه، ثبت آنها با چشم دوربین در آن هنگام که بازی نمی کنند، برای خواندن افکارشان به صورت لخت و عریان به کمک دوربین فیلم برداری.
« سینما چشم » همچون توانایی دیدنی ساختن نادیدنی، همچون تاباندن نور بر تاریکی، همچون کنار زدن صورتک ها، همچون نشاندن نابازی به جای بازی، همچون امکان برآوردن راستی و حقیقت از دروغ و ناراستی.
« سینما چشم» همچون پیوند علم و اخبار سینمایی به قصد مبارزه برای رمزگشایی کمونیستی جهان، کوششی برای نشان دادن حقیقت بر پرده به کمک سینما حقیقت.

۱۰/۲۳/۱۳۹۰