۶/۰۴/۱۳۹۱

سینمای آزاد ایران



عکس از سایت سینمای آزاد



سینمای آزاد ایران
چکیده گفت وگو با محمد حقیقت 
برگردان: محسن قادری

در سال 1968 چند فیلم ساز که در زمینه تولید فیلم های خانگی در تهران فعالیت می کردند شروع به ساخت فیلم های داستانی کردند و تصمیم گرفتند که گروه « سینمای آزاد » را تشکیل دهند که ارجاعی به « سینمای آزاد » انگلستان در همین دوره بود. شهریار پارسی پور، بهنام جعفری،  همایون پایور، فیروز گوهری، ناظم زاده و شیبانی با این ایده اولیه شروع کردند که هرکسی به انتخاب خود با تشریک امکانات و اطلاعات فنی خویش با دیگر فیلم سازان می تواند راسا به ساخت و تولید فیلم بپردازد. بصیر نصیبی تنها فرد در این میان بود که فیلم نمی ساخت و پخش و نمایش 30 تا 35 فیلمی را عهده دار شد که از طریق این فیلم سازان ساخته شده بود. در سال 1969 این فیلم سازان تصمیم گرفتند که « جشنواره سینمای آزاد » را  برای نمایش فیلم هایشان پی ریزی کنند.

در اکتبر 1971 شهر شیراز به نوبه خود دارای جشنواره شد که در کنار « جشن هنر شیراز » در آن آثار فیلم سازان شرکت کننده از شهرهای دیگر ایران به نمایش در آمد.

در سپتامپر 1971 به یاری دوستان ساکن زادگاهم اصفهان (به ویژه اکبر خواجویی) تصمیم گرفتیم که گروه « سینمای سوپر 8 » تشکیل دهیم که مثل همیشه اصل اول آن همکاری جمعی میان فیلم سازان و تولید شخصی بود. بعدا زاون قوکاسیان به ما پیوست. ما برنامه های نمایش فیلم همراه با فروش بلیط داشتیم که به ما امکان خرید وسایل فیلم سازی می داد و می توانستیم آنها را به طور مشترک مورد استفاده قرار دهیم. همزمان درویش حیاتی در آبادان، کیانوش عیاری در اهواز، ناصر غلامرضایی در خرمشهر و مهرداد تدین در مشهد همین الگو را دنبال کردند. در پایان همین سال این پنج گروه با نصیبی تماس گرفته و تصمیم گرفتند که همگی همراه با گروه تهران و پنج گروه شهرستانی با نام واحد « سینمای آزاد » شناخته شوند. 

گروه ها نمایش و تبادل فیلم ها را آغاز کردند. فیلم سازها سود نمی بردند و درآمد کسب شده صرف خرید وسایل و مواد فیلم سازی می شد. من در شهر خود اصفهان این روش کار را با تاسیس باشگاه فیلم (سینه کلوب) شروع کردم و در آنجا فیلم های سوپر هشت و همچنین فیلم های کلاسیک سینما را در کنار هم نمایش می دادم. سپس فیلم ها به جشنواره تهران فرستاده می شدند. 

در سال 1972 عبدالله باکیده در همدان و سپس محمد امین در بروجرد گروه های جدیدی ایجاد کردند. 

در سال 1973 گروه تهران کتابی با نام « سینمای آزاد » منتشر کرد که موفقیت خوبی داشت و باعث شناخته شدن جنبش شد. در پایان همین سال تلویزیون ایران تصمیم گرفت با کمک کردن در زمینه تامین مواد و وسایل فیلم سازی به این گروه ها کمک کند. کم کم گروه های سوپر 8 تحت نظارت تلویزیون و در نتیجه تا حدودی تحت نظارت دولت در آمدند. 

در سال 1974 نزدیک به شانزده شهر دارای گروه « سینمای آزاد » بود که هزینه های آنها از قبیل تهیه جا و اجاره آن، مواد و فیلم خام را تلویزیون می پرداخت. 

من هر ماه در اصفهان 50 کاست سه دقیقه ای برای حدود 15 فیلم ساز دریافت می کردم. هرچند که هزینه های فیلم خام را تلویزیون می پرداخت اما تولید آزاد بود و تنها چیزی که لازم داشت یک فیلمنامه بود. اما در پایان سال 1974 برنامه پخش هفتگی فیلم های سینمای آزاد از تلویزیون و سپس نمایش های عمومی فیلم ها در شهرهای مختلف با اعمال سانسور مواجه شد. رابط میان تلویزیون ( حکومت) و گروه ها بصیر نصیبی بود. 

این سانسور سپس بر انتخاب فیلم ها برای شرکت در جشنواره های مختلف داخلی و بین المللی که سینمای آزاد تهران مسئول آن بود نیز اعمال می شد. به این طریق برخی از بهترین فیلم های سوپر 8 و حتی شاید برخی از بهترین فیلم های ایرانی هیچگاه به طور شایسته در داخل دیده نشدند و کپی آنها توسط بصیر نصیبی در اختیار ساواک تلویزیون قرار می گرفت. بعدا برای شرکت در جشنواره های خارج برخی از کپی ها (که تنها نسخه آن بود) ناپدید شد. باید یادآوری کرد که سینمای سوپر 8 با وجود این سانسور « خفیف» تنها سینمای متعهد کشور بود. در واقع فیلم های تجاری و غیره نیز که توسط دولت سرمایه گذاری می شدند می بایست از کمیسیون های مختلفی می گذشتند که مسئولیت ارزشیابی فیلم نامه ها و درنتیجه مسدود کردن پخش فیلم های خطرناک برای حاکمیت را بر عهده داشتند. 

در سال 1974 ما یک برنامه مرور فیلم های سوپر 8 در ایران و مثل همیشه در اصفهان با عنوان « چشم انداز های سینمای جنوب » برگزار کردیم. در واقع فیلم سازان زیادی در جنوب به فیلم سازی مشغول بودند. جنوب ایران دارای شهرهای بزرگ نفت خیزی است که هرچند در ثروت و آبادانی کشور سهم اساسی دارند اما ساکنان آنها تنگدست مانده اند. 

اگر تعداد فیلم های ساخته شده توسط گروه های مختلف « سینمای آزاد » را  800 تا 1000 فیلم تخمین بزنم همچنین باید به 200 فیلم دیگری نیز اشاره کنم که توسط گروه های « سینمای جوان » ساخته شدند. این گروه را منتقد معروف بیژن مهاجر راه اندازی کرد و بودجه آن را وزارت فرهنگ به منظور رقابت با تلویزیون تامین می کرد. این گروه ها که زیر نظر « مراکز هنر و فرهنگ » و نظارت وزیر در شهرهای مختلف ایران فعالیت می کردند نسبت به گروه های ما متشکل از افراد مسن تری بودند و اعضا آنها را غالبا کارمندان جز یا کارکنان رده بالای دولت تشکیل می دادند و احتمالا به فیلم سازان آماتور فرانسه شباهت داشتند. 

مراکزی چون « کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان » نیز وجود داشتند که زیر نظر همسر شاه سازمان دهی می شدند و در هر شهری دفتری داشتند. این مراکز که به کودکان زیر شانزده سال و تحت نظر معلمان اختصاص داشتند حدود 150 فیلم تولید کردند. باید یاد آوری کنم که آنها از امکانات 16 م م و یا 35 م م برخوردار بودند.

من روزی به هژیر داریوش دبیر کل جشنواره بین المللی فیلم تهران نامه ای نوشتم و از او درخواست کردم که در « جشنواره بین المللی تهران » جایی برای فیلم های خوب سوپر 8 در نظر بگیرد و او در سال 1975 بخش « سینمای آینده ایران » را به جشنواره اضافه کرد که در این بخش حدود 60 فیلم که تعدادی از آنها را همین فیلم سازان بسیار جوان تهیه کرده بودند به نمایش درآمد و همین امر به منتقدان دنیا که به جشنواره آمده بودند امکان داد تا سینمای سوپر 8 ایران را بشناسند. 

گروه چهارمی نیز وجود داشت که « کاخ جوانان » آن را تشکیل داده بود. کاخ جوانان یک جور خانه جوانان و فرهنگ بود که در هر شهری یک کارگاه سوپر 8 داشت و هر سال جشنواره های کوچکی برگزار می کرد. 

این گروه های اخیر روی هم رفته حدود صد فیلم ساختند که بیش از 50 فیلم آن را گروه پنجمی ساخت که باید آنها را گروه « نادیده گرفته شدگان » نامید، یعنی فیلم سازان صد درصد مستقلی که فیلم هایشان را در همه این جشنواره ها نشان می دادند. 

به نظر من همه این گروه ها هنوز هم فعال هستند. علاوه بر 1200  تا 1300 فیلم ساخته شده قبل از انقلاب باید هم اکنون همه فیلم های ساخته شده در طی رخدادهای انقلاب و همچنین همه فیلم هایی را محاسبه کرد که هر ساله در تمام شهرهای کشور توسط افرادی با خاستگاه های مختلف ساخته شده اند.

هرچند برخی فیلم ها توانستند از سال 1973 به بعد در سطح دنیا به نمایش در آیند و گاه حتی جوایز متعددی در جشنواره های بین المللی کسب کنند وجود این سینمای خارق العاده و ارزشمند هنوز هم چندان که باید در فرانسه شناخته نشده است. با این وجود در 24 ماه مارس 1979 من تعدادی از فیلم های بچه های اصفهان و آبادان را که گردآوری کرده بودم در پاریس در سینماتک فرانسه به نملیش گذاشتم که همزمان با مرور بر آثار آقای سهراب شهید ثالث در سینماتک فرانسه بود و وی به دیدار این فیلم ها آمد و بسیار مرا تشویق کرد.

فیلم های داستانی، مستند و فیلم های آرشیوی به سهم خود بیانگر وضعیت کشور در دوره دیکتاتوری شاه هستند. برخی از این فیلم ها حتی شاهکارهای اصیل سینمایی هستند. 

در حال حاضر در حال ندارکاتی برای تولید فیلمی بلند درباره انقلاب هستم  که امیدوارم بتوانم به زودی آن را به صورت 35 م م در کشورم فیلم برداری کنم.

این مطالب در سپتامبر 1979 در گفت و گوی ونسان تولدانو با محمد حقیقت در پاریس گردآوری شده است.

هیچ نظری موجود نیست: