۱/۲۸/۱۳۸۸

راهنمای مستندسازان


راهنمای مستند سازان
محسن قادری

کم تر بتوان پذیرفت که سینما دست کم در یک چشم انداز زیبایی شناختی و آفریینده، آموختنی باشد. کتاب ها و نوشته های بسیاری که با نام های آشنای « راهنما... کتابچه... چکیده... گزیده... روش ها... دروس » سینما یا فیلم سازی به بازار می آیند بیش از همه به نوجویان و دوست داران جوان سینما چشم دوخته اند که سودای آن دارند یک شبه فیلم ساز شوند، یا نه، با خواندن چنین کتاب هایی راهی به جهان پرگستره فیلم همچون ابزار بیان یا حرفه بگشایند. شک نیست که فن سینما نیز چون همه فنون دیگر آموختنی است و آنها که سینما را تنها در زیبایی شناسی و رازها و پیچیدگی های نهفته درفرم، ساختار، سبک و زبان آن جست و جو می کنند نیزمی توانند به انبوه کتاب ها، نوشته ها، و نگره های سینمایی ای خرسند باشند که چشم اندازهای نگره ای پهناور سینما را بر ایشان می گشاید. اما آفرینش فیلم، آفریدن زبان و اندیشه به کمک ابزار فیلم و توانمندیِ - روانی و پیکری-    برای دست وپنجه نرم کردن با سامانه و نظام تولید - که بس دیگرگون با زیبایی شناسی سینماست - نه چیزی آموختی از راه کتاب ها که فراگرفتنی به کمک تجربه های ناکام و پیروز کار فیلم سازی است.

سینما زبانی زایاست که همانند ادبیات تجربه کردن آن در جایگاه آفریننده یا بیننده می تواند درس ها و آموزه های بسیار در خود نهفته باشد. می توان با خواندن داستان، داستان نویس بلندآوازه ای شد و با نگریستن فیلم، فیلم سازی نام آشنا و از آن سو می توان هزاران کتاب داستان نویسی و آموزش فیلم سازی خواند و همیشه همان خواننده و نگرنده همیشگی به جا ماند. کار درست، خواندن و دیدن همزمان و اندیشیدن و برگرفتن آموزها از تجربه های دیگران در آنجاست که همانندی و همخوانی بسیار میان تجربه دیگران و تجربه ما نهفته است. آزمودن آزموده های دیگران، خود را در جای دیگران نهادن، کوشش بی هوده برای رونویسی از روی دست دیگران، دنباله روی ازجنبش ها و سبک های گذشته بدون درک بستر تاریخی ای که آثار هنری یک دوران در آن شکل گرفته و به سامان رسیده اند تلاشی بی سرانجام خواهد بود که بازده ای جز دلزدگی و دست کشیدن از آفرینش هنری یا به دست دادن کاری خَرد و نارسا در پی نخواهد داشت. نارسایی کتاب های آموزشی سینما در اینجا نهفته است که بسیاری از این نگاشته ها مباحث خود را در بستر فرهنگی، جغرافیایی، حرفه ای و تجاری متفاوتی گسترش می دهند که هنگام ترجمه در زبان های دیگر نه تنها از ارزش های آنها به گونه بسیار گسترده کاسته می شود که به کار زدن آن تجربه ها وآموزه ها در بستر و چارچوب فرهنگی دیگر سبب سردرگمی ها وکژاندیشی های فراوان خواهد شد. انبوه کتاب های آموزش سینما که الگوهای آموزشی خود را بیش تر از چارچوب سینمای امریکا - سینمای حرفه ای هولیوود - برمی گیرند هنگام ترجمه در پهنه های جغرافیایی دیگر چه بازده آشنایی خواهند داشت اگر خواننده نتواند برابرنهادی برای آنها درسینمای کشور خود بیابد. در سینمای مستند که بیش تر آفرینش های آن بستگی و پیوند بسیاری به کار فیلم سازان مستقل دارد چگونه می توان نمونه های روشنی از روش ها، سامانه ها، و الگوهای برجسته فیلم سازی را سراغ گرفت که بتواند - برای نمونه - هم در امریکای شمالی و هم در خاورمیانه کاربرد یکسان داشته باشد. می توان بسیاری چیزها از خود فیلم ها آموخت و از آن سو هیچ چیز از دشواری ها و فراز و فرودهای پیش روی فیلم سازی - برای نمونه امریکایی - نیاموخت که در پی یافتن سرمایه برای مستند خود در یک شبکه تلویزیونی امریکایی است. چه همپیوندی، همخوانی و همانندی میان شبکه های تلویزیونی « اچ بی او »(HBO)، نشنال جئوگرافیک یا دیسکاوری و یک شبکه تلویزیونی ایرانی از چشم اندازی تولیدی یا سرمایه گذاری نهفته است؟ بی هیچ تردیدی کوچک ترین همانندی میان این دو نیست. شاید زمان آن رسیده باشد که ما خود از آزموده ها وتجربه های خویش بگوییم و نظام فیلم سازی خود - و در اینجا فیلم سازی مستند - را به واکاوی و پژوهش بگذاریم و ازنمونه های بومی خود یاد کنیم.




دراینجا کتابی با نام « راهنمای مستند سازان » معرفی می شود که شاید یادآوری موضوع های نهفته در آن بتواند نمونه ای از مواردی به دست دهد که به گونه کلی در بالا به آنها اشاره شد. مطالبی که در پی می آید ازسوی پخش کننده کتاب فراهم آمده و برجسته سازی برخی واژه ها از اوست.










« راهنمای مستند سازان » در بردارنده بیش از 110 گفت و گو با شناخته ترین چهره های حرفه ای صنعت مستند سازی است. ما با آنها پرسش هایی را در میان گذاشته ایم که شما به پاسخ آنها نیاز دارید. در این کتاب همه جنبه های فیلم سازی مستند به بررسی گذاشته شده اند که از جمله آنهاست: موضوع یابی، بررسی گونه های ناهمگون فیلم مستند (فیلم هایی با موضوع های سیاسی، طبیعت، فیلم های قطع ایماکس)، بودجه بندی، پیدا کردن سرمایه، یافتن پخش کننده (هایی چون « اچ بی او »، ام تی وی، نشنال جئوگرافیک، و دیسکاوری)، اخلاق، شیوه های گفت و گو، تصاویر بایگانی، سانسور، سازمان ها، گروه فنی، مستند های داستانی، تولید و پس تولید، جشنواره های فیلم، و پخش (سنتی، همگانی، رسانه های نو)، زنده ماندن سینمای مستند و چشم اندازجهانی ای که مستندسازان سراسر جهان به بررسی می گیرند.


کتاب همچنین در بردارنده 24 مورد پژوهشی است که برخی از برجسته ترین و جنجالی ترین مستندها تا امروز را بررسی می کنند (فیلم هایی چون اتاق کنترل، زاده روسپی خانه ها، پیاده روی پنگوئن ها، سالن رقص پرشر وشور، قرار من با درو، داگ تاون و زد بویز، غول های سوارکاری، چرا می جنگیم...). با خواندن این کتاب پی می برید که این جویندگان بی باک امروزی هر چیزی ازمرگ و دشوارهای زندگی در شمالگان گرفته تا فیلم برداری در کشورهای « محور شرارت » چون کره شمالی و عراق در دوره جنگ با تروریسم، شکنجه و زندانی شدن در اندونزی، آدم ربایی در کلمبیا و اخراج از چین را تجربه می کنند. اما همه مستندها تیره و تار نیستند. در این کتاب به مستندهایی برمی خورید که داستان های الهام بخش کودکانی را می گویند که مهارت هایشان را بالا می برند تا جهان خود را بهبود بخشند، نوجوانانی که در تگزاس دست راستی مسیحی از آموزش جنسی هواداری می کنند، و پیدایش اسکیت سواری در دنیای امروز. در این کتاب همچنین توصیه های چهره های برجسته ای چون نیک برومفیلد (کورت و کورتنی، آلین: تک چهره یک آدم کش سریالی)، مایکل آپتد (The Up Series)، باربارا کوپل (هارلن کانتی، یو اس ای)، سن کلر بورن (Black Journal,Paul Robeson:here I stand) و آر . جی کاتلر (اتاق جنگ، American High) را خواهید یافت. افزون براین، کتاب صدها نکته سودمند، آگاهی های فنی، آگاهی درباره فرم ها، اسناد و پایگاه های اینترنتی همراه با حاشیه نویسی ها بر کناره متن اصلی را در بر دارد که سبب صرف جویی دروقت و مانع هزینه کردن پول و خستگی روحی شما خواهد شد.


عنوان انگلیسی

The Documentary Filmmakers Handbook
by Genevieve Jolliffe and Andrew Zinne


این کتاب درپایگاه آمازون

۱/۲۴/۱۳۸۸

آلفرد استیگلیتز


آلفرد استیگلیتز، عکاس نوگرای امریکایی،
1864-1946

آلفرد استیگلیتز
کشور: امریکا
زاد: یکم ژانویه 1864
مرگ: سیزدهم ژوئیه 1946
حرفه: عکاس
محسن قادری

آلفرد استیگلیتز عکاس امریکایی که دریک خانواده ثروتمند یهودی آلمانی زاده شده بود خیلی زود به عکاسی دلبستگی یافت. او در 1888 در مدرسه پلی تکنیک برلین در رشته مهندسی درس می خواند و نزد هرمان ویلهلم ووگل، مبدع فیلم اورتوکروماتیک دوره می بیند.

نخستین عکس هایش که نمودهای بسیارآشنا و متعارف دارند به تاریخ 1883 بازمی گردند.در این عکس ها می توان نفوذ جنبش تصویرگرایی را آشکاردید ( استیگلیتز در 1888 جایزه پی.اچ. امرسون را دریافت می دارد که نام استاد بزرگ تصویرگرایی را بر خود دارد). او برخلاف همتایان اش برای رسیدن به حالت نقاشی وار درعکس هایش دست نمی برد و فرایند صمغ بیکرومات (آمیزش صمغ عربی و بیکرومات پتاسیوم) را که فرایندی کهنه و جاافتاده بود به کار نمی گیرد و نگاتیوهای اش را پیرایش نمی کند اما از شرایط آب و هوایی (مه، برف،...) برای رسیدن به حالت محوی درعکس های اش کمک می گیرد.

آلفرد استیگلیتز در 1809 برای همیشه به نیویورک بازمی گردد، عضو باشگاه عکاسی نیویورک می شود و در زمینه عکاسی (بهبود فرایندهای نوردهی، ظهور،...) به تجربه می پردازد. از میان اصول کشف شده او به « عکاسی دستکاری نشده » برمی خوریم. او شرکت « هلیوگرام انگریوینگ » را می گرداند، سردبیر مجله «عکاس تازه کار امریکا » ( امریکن امیتر فتوگرافر) (1893-1896) و سپس سردبیر مجله « کامرا نوتز » (یادداشت های دوربین) (1897-1902) می شود. از درون مایه های مورد علاقه او معماری نیویورک است و از همین جاست تاثیر او بر کارشاگردش پل استراند + که همراه با چارلز شیلر نقاش فیلم منهتا را با نگاهی عکاسی وار و بیش تر در چارچوب عکاسی مدرن درباره این بخش نیویورک می سازد. منهتا نخستین فیلم آوانگارد امریکایی همراه با فیلم های آوانگارد اروپایی سال های 1920 در پیدایش جنبش فیلم های شهر نگر« سمفونی های شهری » در همین دهه نقش تعیین کننده می یابد.

آلفرد استیگلیتز و آلوین لانگدن کابرن در 1902جریان جدایی خواهی یا گسست عکاسی را پی می گیرد و به آوازه می رسد (از دیگرهوادران شناخته شده این جریان عکاسانی چون فرانک اوژن، گرترود کیزبیر و کلارنس اچ. وایت هستند). او سال بعد مجله « کامرا ورک » را آغاز می نهد که از 1902 تا 1917 پنجاه شماره آن انتشار می یابد. سپس با دوستانش نمایشگاهی در باشگاه هنرهای ملی درنیویورک برگزار می کند.

استیگلیتز از 1905 تا 1917 گالری 291 را می گرداند که نام آن برگرفته از شماره پستی این گالری در خیابان پنجم نیویورک بود. این گالری نخستین گالری از سه گالری دیگری بود که وی مدیریت اشان می کرد. او سپس خود را وقف « اینتیمیت گالری » (1925-1929) و سپس گالری « امریکن پلیس » (1929-1946) می کند. استیگلیتز به هنرمندان اروپایی بی شماری کمک می کند تا آثارشان را در امریکا به نمایش گذارند: ژرژ براک، کنستانتین برانکوزی، پل سزان، هانری ماتیس، پابلو پیکاسو، اوگوست رودن،...

آلفرد استیگلیتز در 1917 دوربینشش را رو به آسمان می گیرد و ابرها را عکاسی می کند و مجموعه ای از خیالات کوچک شاعرانه می آفریند که با نام « معادل ها » شناخته می شوند. هفت سال بعد با جورجیا اوکیفی نقاش ازدواج می کند. او در تمام سال های فعالیتش همچون عکاسی مستعد و گرد آورنده بزرگ آثار آوانگارد هنری آغاز سده بیستم شناخته می شود. او با استعدادی که داشت توانست میان هنرمندان تصویرگرا و هوارداران عکاسی محض وعکاسان و هنرمندان تجسمی آشتی ایجاد کند. وی به خاطر فعالیت هایش 150 بار جایزه گرفت... آلفرد استیگلیتز در سیزده ژوییه 1946 در لیک جورج درگذشت.

۱/۲۱/۱۳۸۸

میشل برو


میشل برو، مدیر فیلم برداری و کارگردان کانادایی
میشل برو
محسن قادری

نام میشل برو در نزدیک به دویست فیلم همچون فیلم بردار، مدیر فیلم برداری، کارگردان و تهیه کننده و همانند آنها نمایان شده است. او در جایگاه کارگردان یا مدیرفیلم برداری در چهار فیلم ازده فیلم برتر سینمای کانادا همکاری داشته است. او در سال 1956 به اداره ملی فیلم کانادا می پیوندد و نزدیک به چهل فیلم کوتاه و نیمه بلند می سازد. افزون بر کلود ژوترا دیگر کارگردانان برجسته ای که با آنها همکاری می کند ژاک ژیرالدو، فرنان دانسه رو، لویی ژرژ کاریر، کلود فورنیه و ژیل گرو هستند. وی با ژیل گرو در سال 1958 فیلم « راکت پوشان » را می سازند که تاثیر برجسته ای بر گروه فرانسوی زبان اداره ملی فیلم سازی کانادا می گذارد و این گروه به گونه مصمم گام در جنبش سینما مستقیم می گذارد که میشل برو و دیگر همکاران اش پایه گذاران آن به شمار می آیند.

میشل برو پس از اقامت در فرانسه و همکاری با ژان روش (خاطرات یک تابستان، 1961) و ماریو روسپولی (گمنامان خاک ، 1962، نگاه به دیوانگی، 1961)، فیلم های « برای بازمانده جهان » و« لاکادی لاکادی » را با همکاری پیر پرو می سازد. او در سال 1996 بار دیگر به مستند رو می آورد و فیلمی یک ساعتی درباره اوزه لدوک نقاش می سازد.

کارهای میشل برو در جایگاه فیلم بردار و مدیر عکاسی جای تامل دارد:

عموی من آنتوان (1971) و کاموراسکا (1973) از ساخته های کلود ژوترا.

مردن از ته دل (1978) ساخته آن کلر پوآریه.

زمانی برای شکار (1972) و  راحت شدیم! (1979) ساخته فرانسیس منکیه ویچ.

لویزیانا (1984) ساخته فیلیپ دوبروکا.

آستانه (1983)، نه، ممنون (1986) و مرده خاموش (1988) ساخته دیک پیرس.

خاک پهناور کوچک (1986) ساخته وویتک یانسی.

میشل برو نخستین فیلم داستانی بلند خود را در1967 ساخت: « میان دریا وآب شیرین ». سپس فیلم « فرمان ها » (1974) را ساخت؛ فیلمی بنیادی که برایش جایزه کارگردانی جشنواره کن و چهار جایزه دیگر را به همراه آورد. او پس ازاین فیلم، « ماه عسل های کاغذی » (1989) و « مونترئال ازنگاهِ » (1991) که با دیگری کارگردانی کرده، « شبات شلوم » (1992)، « دوست من مکس » (1993) و « هنگامی که راهی می شوم... شما همچنان زنده اید » (1999)
را ساخت.

میشل برو برای مجموع کارهای اش جایزه ویکتورمورن (انجمن سن ژان بابتیست مونترئال) را در 1980 و جایزه کبک -آلبرتا را در1986، جایزه آلبر تسیه (جایزه کبک) را در 1986 و جایزه نماینده پادشاه را در1996 دریافت داشت.

فیلم شناسی میشل برو در جایگاه کارگردان

2003. لا مانیک (مستند نیمه بلند).

1999. هنگامی که راهی می شوم... شما همچنان زنده اید ( داستانی بلند).

1996. اوزه لدوک... همچون زمان ومکان (مستند نیمه بلند).

1994. دوست من مکس (داستانی بلند).

1992. شبات شالوم (داستانی بلند).

1991. مونترئال ازنگاهِ (تندنگاری، داستانی، همکارگردانی).

1990. دیوژن (داستانی کوتاه).

1989. ماه عسل های کاغذی (داستانی بلند، جایزه کبک-آلبرتا، جایزه ژمینو برای بهترین کارگردانی، 1990).

1988. سلطه (داستانی نیمه بلند، جایزه خوشه طلای بهترین کارگردانی - جشنواره فیلم و ویدیوی کوتاه یورکتون، 1988).

1985. آزادی جابه جایی (مستند کوتاه فیلم برداری شده به شیوه اومنیماکس برای نمایشگاه 86 ونکوور).

1974-80. صدای فرانسویان امریکا (پیدار 27 بخشی مستند (با همکاری با آندره گلادو).

1974. فرمان ها (داستانی بلند. ایده بهترین کارگردانی. بهترین فیلم کانادا، 1975. جایزه کارگردانی جشنواره کن. جایزه دفترکاتولیک جهانی سینما. جشنواره کن 1975.)

1971. لاکادی، لاکادی (مستند بلند. با همکاری پیر پرو).

1970. مرثیه شیاک (مستند کوتاه).

1968. کودکان نیستی (مستند نیمه بلند).

1967. میان دریا و آب شیرین (داستانی بلند).

برای بازمانده جهان (مستند بلند. با همکاری پیر پرو).

1963. کودکان سکوت (مستند کوتاه).

1961. مبارزه (مستند کوتاه. با همکاری کلود فورنیه و کلود ژوترا).

1958. راکت پوشان(با همکاری ژیل گرو).


برگرفته از نانوک فیلمز


پیوندهای بیرونی

میشل برو (ویکیپدیای فرانسوی)
میشل برو (ویکیپدیای انگلیسی)
فیلم های کلاسیک میشل برو در پایگاه اداره ملی فیلم کانادا

همچنین بنگرید

خیال بس واقعی تر از واقعیت است
سینما وریته


نگارش نام میشل برو به انگلیسی
Michel Brault


۱/۲۰/۱۳۸۸

برت هانسترا


برت هانسترا، 1916-1997، مستندساز هلندی

برت هانسترا
محسن قادری


برت هانسترا (سی یکم ماه مه 1916 - بیست و سوم اکتبر1997)، کارگردان سینمای مستند و داستانی هلند و برنده جایزه اسکاربود.

هانسترا در شهر هولتن زاده و در 1974 فیلم سازحرفه ای شد. او همچون عکاس در سال 1934 به آمستردام آمد و در 1947 فیلم سازشد. هانسترا با مستند کوتاه « آینه هلند » (1) جایزه بزرگ فیلم کوتاه جشنواره کن سال 1951 را به دست آورد و به آوازه جهانی رسید. وی در سال های دهه پنجاه میلادی شش فیلم برای شرکت شل ساخت که « جهان رقیب » (1955) یکی از آنها بود. این فیلم به بیماری های مرگبار گسترش یافته از حشرات و چگونگی مبارزه با آنها می پردازد. او در سال 1958 با مستند « شیشه » (2) که فیلمی بداهه پرداز است و در یک کارخانه شیشه سازی ساخته شده جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه مستند را دریافت داشت. هانسترا چند فیلم داستانی نیز ساخته است. یکی از این فیلم ها با نام « جار و جنجال» کمدی ای است که در یک روستای کوچک هلندی می گذرد و تا امروز دومین فیلم محبوب هلندی به شمار می رود.

هانسترا در چند مستند کوتاه و بلند چون « یکی چون همگان » (3) و « آوای آب » (4) هلند و مردمان اش را ژرف نگری می کند. ساخت این فیلم ها او را به مردمی ترین فیلم ساز تاریخ سینمای هلند بدل ساخت. مستند « یکی چون همگان » را بیست درصد مردم هلند در سینما تماشا کردند. هانسترا در دهه های هفتاد و هشتاد میلادی به موضوع دیگری رو آورد: جانوران. او در مستند بلند « بوزینه و اَبَربوزینه » (5) (1973) که با همکاری فرانس دووال و جین گودال و دیگران ساخت رفتار جانوران و انسان ها را با هم مقایسه می کند.

هانسترا در سراسر دوران فیلم سازی خود نزدیک به صد جایزه دریافت داشت. او همچنین فیلم نامه نویس، تدوین گر، مدیر فیلم برداری (بیش تر فیلم های خود) و بازیگر (فیلم Amsterdamned ساخته دیک ماس) بود. برت هانسترا در شهر هیلورسوم درگذشت.

پانویس (فارسی،انگلیسی،هلندی)

1. آینه هلند (1950)

 Spiegl van Holland/Mirror of Holland

2. شیشه (1958)
Glas/Glass

3. یکی چون همگان

Alleman/The Human Dutch

4. آوای آب

Stem van het water/The Voice of water

5. بوزینه واَبَر بوزینه
Bij de beesten af/Ape and Super-Ape

پیوند های بیرونی

پایگاه برت هانسترا (هلندی/انگلیسی)
فیلم ریفرنس (انگلیسی)
برت هانسترا(هلندی)
برت هانسترا IMBD
برت هانسترا بر روی یوتیوب

درباره برت هانسترا و فیلم « شیشه » بنگرید

سینمای مستند ایران وجهان، حمید دهقان پور،
سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت)،
چاپ نخست، تابستان 1382، صص 178-182.

این نوشته برگرفته از ویکیپدیای انگلیسی و فرانسوی است.

۱/۱۳/۱۳۸۸

رابینسون های مانتسینساری


رابینسون های مانتسینساری، ویکتور آسلیوک، فنلاند، 2008

رابینسون های مانتسینساری
ویکتور آسلیوک
محسن قادری

درشمال فنلاند در مرز روسیه جزیره کوچکی 
به نام مانتسینساری جای گرفته است، جزیره ای نهفته در میان دریاچه ای که استالین در گذشته به خاک روسیه الحاق اش کرده و به جبر و گاه به اختیار مسکون اش ساخته بود. جزیره که روزگاری 1500 تن در آن می زیست اکنون رها و متروک مانده است. تنها دوتن، دو مرد، هنوز در این جزیره زندگی می کنند: یکی فنلاندی و دیگری مردی از روسیه سفید. این دو با هم حرف نمی زنند. یکی ماهی می گیرد و زندگی اش بر روی آب می گذرد و دیگری شکار می کند و بر خشکی روزگار می گذراند. تنها عامل پیوند این دو « شاپی » است: سگ مرد فنلاندی که از شکستن سکوت لذتی بازیگوشانه می برد. تصویرمرثیه وار دو بازمانده جهانی رو به زوال.

شناسه فیلم

Robinsons of Mantsinsaari

Written and Directed by Victor Asliuk
Production: Ma.Ja.De Filmproduktions Gmbh
57 min, 2008,Video

برنده جایزه جهانی « اسکم » SCAM از جشنواره سینما حقیقت، پاریس (5 تا 17 مارس 2009).
برشی کوتاه ازفیلم