۱۲/۰۲/۱۳۸۷

پل روتا

یادداشت های مستند، تاریخ غیر رسمی سینمای
مستند بریتانیا، 1928-1939، پل روتا،
انتشارات سِکر و وربورگ،1973، لندن

پل روتا
محسن قدری

پل روتا در سوم ژوئن 1907 زاده شد. در 17 سالگی به مدرسه هنرهای زیبای « سلید » رفت تا طراحی و گرافیک بخواند و سپس یک سال بعد برنده جایزه طراحی لباس در نمایشگاه تئاتر جهانی پاریس شد. وی که در اصل پل تامسون نامیده می شد نام خود را به پل روتا تغییر داد چرا که معلم اش به او گفته بود با این نام هیچ آوازه ای نخواهد یافت. روتا در 1928 مصمم شد پا به عرصه فیلم سازی بگذارد و به این منظور نمونه ای از مجموعه طرح های خود را به « بریتیش اینترنشنال پیکچرز » در « الستری استودیوز » ارائه داد. به او در گروه صحنه آرایی کار پیشنهاد شد و از اینجا دستیار طراحی صحنه گردید و سپس به نوشتن رو آورد و مقاله ای در انتقاد از نبود طراحی صحنه خلاقه در فیلم های بریتانیایی نوشت. روتا چند ماه پس از ترک BIP نوشتن کتابی را سفارش گرفت. کتاب او « فیلم تاکنون »، انتشار یافته در 1930، نخستین تاریخ انگلیسی زبان سینمای خاموش و گویا شد و روتا را همچون روشنفکرسینما بازشناساند.

روتا یک سال پس از این با جان گریرسون و بازیل رایت آشنا شد و ساخت فیلم های تبلیغی برای واحد مستند هیات بازاریابی امپراتوری را آغاز نهاد. با این همه، روحیه مستقل و تک رو او که نقش اش در جنبش مستند را برجسته می ساخت سبب اختلاف او با گریرسون شد و دیگر بار از کار کناره گرفت.

روتا اندک زمانی به صنعت فیلم داستانی بازگشت تا همچون طراح هنری به کار پردازد و در نگارش چندین فیلم نامه چون نسخه بازسازی شده فیلم « اجاره نشین » (1932) ساخته موریس ال وی همکاری کند. هنگامی که جک بدینگتون رییس تبلیغات شرکت های « شل - مکس » و « بی پی » (= بریتیش پترولیوم) به وی در1932 ساخت نخستین فیلم برجسته اش « تماس » (1933) را سفارش داد بار دیگر به سینمای مستند بازگشت. این فیلم که برای هواپیمایی سلطنتی ساخته شده ساخت و ساز یک هواپیما و این موضوع را نشان می دهد که مسافرت هوایی تا چه میزان جهان را دسترس پذیر ساخته است. این فیلم که بسیاری آن را پیشگام فیلم های دارای پشتیبان مالی در جنبش نوپای مستند می دانند به دلیل نمایش روشن و آشکار و تدوین شاعرانه خود ستوده شد. روتا ساخت فیلم های دارای پشتیبان مالی را ادامه داد اما واپسین طرح برجسته او فیلم « کارگاه کشتی سازی » (1935) درباره ساخت یک کشتی مسافربری در Barrow-in-Furness بود. این فیلم که یکی از نخستین مستندهای برخوردار از خودآگاهی ژرف اجتماعی است تاثیر اجتماعی صنعت کشتی سازی بر اقتصاد رکود زده محلی را نشان می دهد. این فیلم همچنین نشان گر اختلاف سنت مستند واقع گرای گریرسون و فیلم سازی سیاسی اجتماعی تر روتاست؛ موضوعی که در فیلم بعدی اش « چهره بریتانیا » (1935) که به شرایط اسفبار کار و زندگی طبقه کارگر می پردازد نیز نمود دارد.

روتا در 1935 مدیر تولیدات واحد مستند مستقل « استراند فیلمز » شد. دیدگاه سوسیالیستی او در بسیاری از فیلم هایی که تولید کرده چون « امروز زندگی می کنیم » (کارگردان: رالف باند/رابی گریرسون، 1937) و « زمین اینجاست » (کارگردان: استنلی هیوز،1937) نمود دارد. روتا همچنین « صلح بریتانیا » (1936) فیلم سه دقیقه ای کوتاهی را تدوین کرده که فراهم آمده از تصاویربایگانی، عکس ها و گفت و گوهایی است که افراد در آن خواهان صلح جهانی و مخالف مخارج دولتی برای افزایش توان تسلیحاتی هستند. پس از آن که هیات سانسور سینمای بریتانیا تصمیم به دادن مجوز به این فیلم را پیوسته به تاخیر می انداخت فیلم از سوی سازندگان آن پخش رایگان شد. روتا در1938 به کارگردانی فیلم بازگشت و در « مرکز فیلم گریرسون » که حلقه پیوند واحدهای مستند و پشتیبانان مالی بالقوه بود سفارش گرفت. « جهان های نو به جای کهنه » (1938) فیلمی که وی برای شورای گاز بریتانیا ساخت یک کمدی شاد و سرزنده درباره نقاط ضعف و قوت گاز و برق بود.

روتا پس از آغاز جنگ جهانی دوم به وزارت اطلاعات بریتانیا پیشنهاد بهره گیری از فیلم های تبلیغاتی داد و در سال 1941 شرکت « تولیدات پل روتا » را پایه نهاد که فیلم هایی با نام مجله سینمایی « کارگر و جبهه جنگ » و همچنین شمار زیادی فیلم با موضوع جنگ داخلی و بازسازی بریتانیای پس از جنگ از ساخته های آن بود.

دو فیلم بسیار شناخته شده ای که در این دوره ساخته شدند « دنیای وفور نعمت » (1943) و « سرزمین موعود » (1945) بودند. دنیای وفورنعمت که به مشکل گرسنگی جهان می پردازد وضعیت پیش و به هنگام جنگ را رو در روی هم می نهد و نیاز به برنامه خوار و بار جهانی پس از جنگ برای کاهش گرسنگی در جهان را به میان می کشد. سرزمین موعود که در « شرکت تولید فیلم های واقعیت » روتا ساخته شده به خانه های فقیرانه پیش از جنگ می نگرد و به این موضوع اشاره می کند که بازسازی های پس از جنگ در لوای اقتصاد برنامه ریزی شده زندگی تنگدستان را چگونه بهبود خواهد بخشد. فیلم تالیفی او « جهان توانگر است » (947) بیانیه دیگری پیرامون وضعیت گرسنگی جهانی بود و « جهان بی پایان » (1953) نیز تلاش های سازمان ملل در کشورهای روبه توسعه را برجسته می داشت. هر دو فیلم جایزه آکادمی فیلم بریتانیا را به دست آوردند.

روتا درمیانه سال های 1953 تا 1955 رییس گروه مستند بی بی سی شد و در اینجا یک مجموعه فیلم با نام « جهان از آن ماست » (19654-1956) را درباره مشکلات جهانی سفارش داد. او همچنین به تولید فیلم داستانی رو آورد و سه فیلم کارگردانی کرد: « آرامشگاهی وجود ندارد » (1951) و « یورش خاموش » (1963) پس زمینه های فیلم سازی مستند روتا را درخود نهفته دارند و « موش وگربه » (1958) نیز یک فیلم پلیسی پرهیجان تجاری است. او در سال های دهه 1970 بار دیگر به نوشتن رو آورد و در چندین نگاشته آغازین خود بازنگری کرد.

روتا که درسراسر زندگی اش هنرمندی سوسیالیت مانده بود با فیلم ها و نگاشته های خود تاثیری بنیادی بر جنبش مستند بریتانیا و برفرهنگ فیلم بریتانیا به گونه کلی گذاشت. پل روتا در 7 مارس 1984 دروالینگفورد در آکسفورشیر در گذشت.


کتاب شناسی پل روتا(انگلیسی فارسی)

Aitken, Ian (ed), The Documentary Film Movement: An Anthology (Edinburgh: Edinburgh University Press, 1998)اتکین، یان (ویراستار)، جنبش فیلم مستند: گزینه (ادینبورگ: انتشارات دانشگاه ادینبورگ، 1998)
Haggith, Toby, Castles in the Air: British Films and the Reconstruction of the Built Environment 1939- 1951 (London: I B Tauris, forthcoming 2003)هاگیت، توبی، دژهایی درآسمان: فیلم های بریتانیایی و بازسازی محیط ساخته شده از 1939-1951، (لندن: آی بی توریس، فورتکامینگ، 2003)

Low, Rachael, Documentary and Educational Films of the 1930s (London: Allen and Unwin, 1979)
لا، راشل، مستند و فیلم های آموزشی سال های دهه 1930(لندن: آلن و آنوین، 1979)
Marris, Paul (ed), BFI Dossier Number 16: Paul Rotha (London: British Film Institute, 1982)ماریس، پل (ویراستار)، پرونده بی اف آی شماره 16: پل روتا (لندن: کانون فیلم بریتانیا، 1982)
Petrie, Duncan and Robert Kruger (eds), A Paul Rotha Reader (Exeter: University of Exeter Press, 1999)پتری، دانکن و رابرت کروگر ( ویراستاران)، خوانش پل روتا، (اکزه تر: انتشارات دانشگاه اکزه تر، 1999)
Rotha, Paul, Documentary Diary, an Informal History of the British Documentary Filmروتا، پل، یادداشت های مستند، تاریخ غیررسمی فیلم مستند بریتانیا از 1928 تا 1939، (نیویورک: هیل اند وانگ، 1973)
Rotha, Paul, Documentary Film (3rd edition), (London: Faber and Faber, 1952)روتا، پل، فیلم مستند (چاپ سوم)، (لندن: فیبر اند فیبر، 1952)
Rotha, Paul, The Film Till Now (Revised edition), (London: Spring Books, 1967)روتا، پل، فیلم تاکنون، (چاپ بازنگریسته)، (لندن: اسپرینگ بوکز، 1967)
Sussex, Elizabeth, The Rise and Fall of British Documentary (Los Angeles, Berkeley, London: University of California Press, 1975)ساسِکس، الیزابت، ظهور و سقوط مستند بریتانیا، (لس آنجلس، برکلی، لندن: انتشارات دانشگاه کالیفرنیا، 1975)
Swann, Paul, The British Documentary Film Movement 1926-1946 (New York: Cambridge University Press, 1989 1928-1939 (New York: Hill and Wang, 1973)

سوآن، پل، جنبش فیلم مستند بریتانیا، 1926-1946، (نیویورک: انتشارات دانشگاه کمبریج، 1989

برگرفته ازپایگاه کانون فیلم بریتانیا

۱۲/۰۱/۱۳۸۷

اوا براون: در خلوت هیتلر



اوا براون: درخلوت هیتلر، ایزابل کلارک
و دانیل کوستل، 2007
شبکه تی اف 1، فرانسه


اوا براون: در خلوت هیتلر
فیلمی از ایزابل کلارک و دانیل کوستل
محسن قادری
آنچه در پی می آید گفتار متن بخش آغازین مستد تلویزیونی « اوا براون: در خلوت هیتلر » است. برگردان این گفتار که تا دقیقه 25 فیلم صورت گرفته تنها جنبه آموزشی دارد و به منزله ارزش و برجستگی بی چون و چرای این فیلم همچون مستندی تاریخی نیست. سازندگان این فیلم همچنان که در این گفتار نیز اشاره می شود کوشیده اند با پژوهش فراوان در اسناد و فیلم های بایگانی و به ویژه با بهره گیری از فیلم های شخصی هیتلر که اوا براون با دوربین 16 میلی متری و فیلم رنگی آگفا کالر از حریم خصوصی او گرفته به حقیقت شخصیت وی نزدیک شوند. گاه فیلمسازان کوشیده اند آنچه که در فیلم های اوا براون بر زبان هیتلر و اطرافیان اش جاری می شود را لب خوانی کنند. با این همه، به نظر می رسد ارزش این فیلم تنها در ارائه حجم زیادی از فیلم های استثنایی رنگی از هیتلر و دوران او نهفته است و فیلم سازان در بیش تر زمان در بررسی شخصیت او بیش از اندازه مبالغه می کنند و اتهاماتی چون هم جنس خواهی، کودک آزاری، تمایل به زنا با محارم و همانند آنها را بر وی وارد می سازند که همگی فاقد سندیت تاریخی دست کم همچون عنصربنیادی آشکاری در خود این فیلم است. با وجود بهره گیری از تصاویر بایگانی اصیل و انکار ناپذیر، فیلم نتوانسته است از برداشت های شخصی نسبت موضوع خود برکنار ماند.

اوا براون سیزده سال معشوقه هیتلر بود. هیتلر در مغازه عکاسی هاینریش هوفمن در شهر مونیخ با او آشنا شد. او بسیاری از ویژگی هایی را داشت که می توانست وی را به معشوقه پیشوای آلمان در دوره حکومتش از 1937 تا 1944 بدل سازد: دختری بلوند، جوان و زیبا، رها از دلبستگی ها یا مخالفت های سیاسی، برخوردار از شور و شوق کودکانه و از یک خاستگاه خانوادگی ساده و ناشناخته. تنها دلبستگی اوا براون آن بود که روزی هنرپیشه هولیوود شود، زنی که در دنیای ساده کودکانه خویش به سر می برد و از سیاست یا چالش های پیچیده روزگار خویش هیچ نمی دانست و چه بسا همین بود که هیتلر را هرچه بیش تر به وی مجذوب می ساخت. او فیلم های رنگی بسیار زیادی از زندگی هیتلر گرفته که امروزه ارزش های انکار ناپذیر تاریخی دارند. بیش تر این فیلم ها در برگوف ویلای شخصی هیتلر در صحنه های زندگی خانوادگی، درتعطیلات، یا در برخی دیدارها یا رخ دادهای مهم زندگی سیاسی هیتلر گرفته شده اند.این فیلم،نخستین بار این تصاویر را به نمایش می گذارد و بدینسان با مستندهای بسیاری تفاوت می یابد که برمحور همین موضوع ساخته شده اند. اوا براون این تصاویر را به حالتی شیفته وار وستایش آمیز از هیتلر گرفته وامید داشته که هولیوود روزی آنها را برای ساخت فیلمی درباره پیشوا به کار گیرد. تضاد تصاویر رنگی خصوصی با تصاویر سیاه و سفید بایگانی، تضاد چهره نهان و پیدای هیتلربعد جدیدی به شخصیت او می بخشند.

اوا براون از1932 تا زمان خودکشی مشترک شان در 1945 معشوقه هیتلربود. فیلم های آماتوری او بیش تر در برگوف در میانه سال های 1937 تا 1944 فیلم برداری شده اند. این تصاویر هیتلر و سران عالی رتبه نازی، مهمانان و دیگر اطرافیان او را در قرارگاه برگوف و گاه خود اوا براون را به تصویر می کشند که همچون ستاره هولیوودی ناکامی برای دوربین ژست می گیرد (ما همین شخصیت ها را گاه به مناسبت های گوناگون در فیلم های سیاه و سفید بایگانی که فیلم سازان آنها را به کارمی گیرند نیزمی بینیم). سازندگان این مستند کوشیده اند از میان چهار ساعت فیلم های آماتوری اوا براون جذاب ترین و کاربردی ترین آنها را بر پایه نیازهای فیلم خود جدا سازند تا تصویر نوینی از شناخته ترین چهره سیاسی سده بیستم ارائه دهند. درواقع، افزون بر این فیلم های پخش نشده، نخستین بار برخی ازعکس های هاینریش هوفمن عکاس رسمی حزب نازی نیز در این فیلم به نمایش درمی آیند. افزون بر کار پژوهشی بر روی تصاویر اوا براون، کیفیت تصویری فیلم های او نیز بالا برده شده اند. این فیلم ها و دیگر اسناد تصویری حزب نازی از سال 1945 که به دست نیروهای ارتش امریکا افتادند جز برای محکومیت سران حزب نازی در دادگاه های پس از جنگ به کار گرفته نشده بودند. ایزابل کلارک یکی از کارگردانان فیلم درباره اجتمال همذات پنداری و همدلی بیننده این فیلم با شخصیت هیتلر پس از دیدن تصاویر انسانی از او می گوید: « خطر این تصاویر رنگی این است که این تصاویر ممکن است در بییندگان تلویزیونی همدلی پدید آورند... اما ما زندگی خصوصی پیشوا را در بستر هولناک این دوره به نمایش درآوردیم ». بدین سان، سازندگان این مستند کوشیده اند تصاویر رنگی چشم نواز و زیبای فیلم های اوا بروان را در پایان به تصاویر سیاه و سفیدی از فروپاشی حزب نازی و ویرانی و غارت برگوف و ورود سربازان امریکایی برش زنند. پدید آوردن این تضاد برای کارگردانان فیلم چندان ساده نبوده چرا که به گفته ایزابل کلارک « دنیای هیتلر سیاه و سفید است در حالی که دنیای اوا بروان رنگی است ».

اوا براون در خلوت هیتلردرباره تنها زنی نیست که آماده انجام هر کاری برای معشوق خویش است بلکه حال و هوای آلمان در دورانی را نشان می دهد که هیتلراین کشور را واله و شیدای خود ساخته بود. به نظر می رسد فیلم در پی پاسخ به این پرسش باشد که چگونه مردی با سیمای معمولی توانسته است این همه انسان را با خود همراه و یکدل سازد؟
گفتار متن مستند تلویزیونی« اوا براون: در خلوت هیتلر »، 2007

نامش اوا براون است. معشوقه هیتلر است. بر ساحل دریاچه ای کوهستانی سرگرم ژیمناستیک است. در همین زمان ده ملیون قربانیان عاشق او در سراسر اروپا با مرگ دست به گریبان اند. اوا براون از 1937 تا 1944 فیلم های آماتوری استثنایی می گیرد. این فیلم ها ما را به پشت پرده رایش سوم می برند، به برگوف، به ویلای کوهستانی هیتلر، به مرکز اصلی تصمیم گیری رژیم نازی. این اسناد بی مانند، غنائم جنگی سرویس مخفی متحدین در سال 1945 و اسناد محکومیت در دادگاه های مهم عالی ترین سران این رژیم اند.

ما همه این فیلم ها را نخستین بار یک جا گرد آورده و آنها را پس از کار دازمدت تشخیص هویت که تا امروز هیچگاه انجام نشده به شما نشان می دهیم. اوا براون: شاهد اصلی زندگی خصوصی هیتلر.

[دراینجا عنوان فیلم نمودار می شود.]


اوا براون: در خلوت هیتلر.

هنوز دوران صلح یا بهترگفته شود دوران پیش از جنگ است. برشتوزگدن ایستگاه کوهستانی نزدیک مونیخ در جنوب آلمان در کوه های آلپ باواریا. برگوف در چند کیلومتری اینجاست. هیتلر آن را به این شکل بنا نهاده بود: پناهگاهی کوهستانی. مکان فیلم اوا بروان بالکنی است که هیتلر در آنجا مراجعان را می پذیرد و گاه به استراحت می پردازد.

1937

چهارسالی است که او حاکم مطلق آلمان است. اوا براون که تصویرش درسمت راست قاب در شیشه پنجره افتاده از او بی وقفه فیلم می گیرد. او براین گمان است که هولیوود روزی این تصاویر را به کار خواهد برد تا محصولی خیره کننده درباره پیشوا بسازد. وی در جایگاه مشاهده بی مانندی ایستاده است. اما او از چه کسی فیلم می گیرد؟ آدم های درون بالکن چه کسانی هستند؟ دوست نزدیک هیتلرماکس هامن. تنها کسی که هیتلر را تو خطاب می کند. او در جنگ جهانی اول همسنگر هیتلر بوده و اکنون به هیتلر یاری می دهد تا جهان را به خاک و خون کشد... شخصی که هیچ گاه از هیتلر دورنمی شود: پزشک شخصی او دکترمورلِ رازآمیز... منشی ویژه هیتلر: مارتین بورمن، جاسوس نوکر صفتِ اطرافیان... عکاس شخصی هیتلر: هاینریش هوفمن. او نقشی اساسی دوشادوش هیتلرایفا می کند. سال هاست هیتلر را می شناسد. آنها با یکدیگر پس از جنگ جهانی نخست آشنا شدند. هوفمن پای ثابت تمامی موقعیت های مهم است. در آن حال که اوا براون مشغول فیلم برداری است، او با دوربین عکاسی اش این سو و آن سو می رود. هوفمن پنج ملیون عکس از هیتلر می گیرد که آنها نیز در سال 1945 به دست نیروهای متحدین می افتند و در دادگاه و کتاب های تاریخی به کار گرفته می شوند.

این چنین نزدیکی به پیشوا افتخار بزرگی است. همه آماده فرمان برداری و توضیح دادن به او هستند. مشاوردیپلماتیک او والتر ریول به وی و به آرنو برِکِر مجسمه ساز آخرین مدل یک دوربین فیلم برداری امریکایی را نشان می دهد: هدیه ای برای اوا براون. اما فیلم خام آلمانی است: آگفاکلر 16 م م. و چه بهتر از این.

همه به فیلم درمی آیند، همه این پرسناژهای تاریخی و از جمله توشپر معمار که در اینجا در مرکزنخستین حلقه نزدیکان به چشم می خورد. به همه آنها توصیه شده که هرگز از اوا براون حرف نزنند. او معشوقه پیشواست اما در خفا. هیتلر بر دست او همچون تمامی زنان دیگری که برمی خورد بوسه رسمی می زند. هیچ کس نباید در این باره حرفی بزند، پرسنل می بایست تودار بمانند و مردم نباید پی به این موضوع ببرند. او رسما منشی ای چون منشیان دیگر است اما با بهترین حقوق: هزار مارک، چیزی نزدیک به چهارهزار یورو در ماه. اگر او فیلم های آماتوری اش را می گیرد این برای توجیه حضورش در کنارپیشواست. سال 1937 است. هیتلر خیلی وقت است که در برگوف به سر می برد. اوا براون با حالتی تجلیل آمیز از او فیلم می گیرد بدون آن که دغدغه ای در این باره داشته باشد که او چه می کند یا به چه کاری آماده می شود. برای او هیتلرمردی رئوف و باملاحظه است که چون او به حیوانات عشق می ورزد. هیتلر به ماده سگ او « بلوندی » که از نژاد سگ های چوپان آلزاسی است علاقه شدیدی نشان می دهد. این همان سگی است که هیتلر آن را سال 1945 می کشد تا کارایی کپسول سیانوری را بیازماید که با آن خودکشی خواهد کرد.

سگ ها همه جا هستند، سگ هایی که انبوه خدمتکاران خانه تیمارشان می کنند. اوا براون و هیتلر اتاق های جداگانه دارند. او نباید به اتاق شماره 600 زنگ بزند. این اتاق پیشواست. این هیتلر است که زنگ می زند، این اوست که تصمیم می گیرد چرا که دغدغه سلطه جویی هیتلرپیش از همه بر روی زنان به آزمون گذاشته می شود. اوا براون می بایست از او اطاعت کند. هیتلر گفته است: « هیچ چیززیباتر از شکل دادن به دختری جوان نیست. در هژده سالگی، در بیست سالگی، زنان چون موم حالت پذیرند. مرد می تواند مهر خود را بر او زند. در این سنین زن هیچ چیز دیگرنمی خواهد ». هیتلر قصد ازدواج ندارد بلکه ابراز می دارد که می خواهد به شیوه آلمانی ازدواج کند.

او نیزهمراه با همه زنان آلمان، همراه با همه زنانی که در هنگام گذر او ازهوش می روند بانگ برمی دارد: هایل هیتلر، بانگی در نهفته به شعف درونی و بی اعتنا به فضای نفرتی که می پراکند. با وجود این همه زن آلمانی، هیتلر مجرد است اما آیا پیش از اوا براون زنان دیگری در زندگی اش بوده اند؟ زنان همیشه جایگاهی ثانوی در زندگی او داشته و وی آنها را به ویژه برای جاه طلبی های سیاسی اش به خدمت گرفته است.

1923

زنان به بالاترین جایگاه بورژوازی، تجارت و صنعت راه می یابند. از سال 1923 هیتلر زبان به تملق وینی فِرِد، نادختری واگنر آهنگساز محبوبش می گشاید. وینی فرد واگنر زنی بانفوذ، ضد یهود و ستایشگر هیتلر است. در جمع های خصوصی هیتلر را وولفی (گرگک من) صدا می زند. هیتلر فواصل را حفظ می کند اما روابط را با او ادامه می دهد. او به هیتلر پس از شکست پوتچ در 1923 و یک سالی که به زندان می افتد کمک می کند. وینی فرد واگنر در سلولش کاغذی به دست او می رساند که رویش نوشته شده: « ماین کامف »، نبرد من؛ [کتابی درباره] پایه گذاری نازیسم، نفرت نامه، نفرت از فرانسه که به او پیمان ورسای را تحمیل می کند، نفرت از مارکسیسم و به ویژه نفرت از یهودیان. برای هیتلر دو دسته انسان وجود دارد: نژاد برتر: ژرمن ها، و نژاد پست: سیاهان، زرد پوستان و اسلاوها. یهودیان اما در نژاد های بشری جایی ندارند. آنها باسیل هایی هستند که می بایست پاکسازی شوند، درست همچون همه میکرب ها. و این است ماموریت هولناک او.

هیتلر از صف سربازان خارج می شود. او در تمامی سال های دهه بیست نیروهای جنایت پیشه « اس. آ » و« اس. اس » را پدید می سازد و در جنون خویش همراه می سازد تا ایدئولوژی متعصبانه و نژادپرستانه خویش را تحمیل نماید. او خود را سراسر وقف ایشان می سازد. هیتلر با هیچ کس ازدواج نمی کند، حتی با وینیفرد واگنر که از پشتیبانی او دست برنمی دارد.

1929

هیتلر در 1929 در اوج فضای سیاسی به مونیخ می آید و با برادرزاده اش گِیلی که قیم اوست لختی به آسودگی می گذراند. گیلی بیست وسه سال دارد و او چهل سال. او فریفته عمویی شده که شگفت و مبهم می یابدش. هیتلر به او تمایل دارد و به نظر می رسد به سهم خویش گام در این انحراف می نهد. تشنگی او به قدرت بس قوی است و همین او را به هدفش که پیروزی آلمان است رهنمون می سازد. در اینجاست که عکاس هاینریش هوفمن جایگاهی تعیین کننده در زندگی او می یابد. او به نوعی به مسئول ارتباطات وی بدل می شود؛ فکری نو در دنیای سیاست.

هوفمن در همه گردهمایی های نازی حضور دارد. اوست که جذبه هیتلر را بر بستر موسیقی واگنر تکامل می بخشد. هوفمن مغازه ای در مرکز شهر مونیخ دارد. در 1929 در پی یافتن منشی است و در این باره آگهی می دهد. دختری جوان پیدا می شود: اوا براون، 17 ساله. او از یک مدرسه مذهبی بیرون آمده و درهیچ باره نظری ندارد جز بازیگر شدن و رفتن به هولیوود. هیتلر در یکی از دیدارها با عکاسش با او آشنا می شود.

(تصویرنوشته): اول سپتامبر 1929.

و به او اشاره می کند که وی به برادرزاده اش گِیلی شبیه است، هموکه همیشه فکرش را به خود مشغول داشته. اوا براون مجذوب ویژگی خشن و برتری جوی او شده است. مردی که تازیانه به دست راه می رود. می گوید: خلق و زن و توده دوست دارند مثل زنی بر آنها فرمان رانده شود.

هیتلر طلسم کردن توده را می دانست. او آلمان را هینپنوتیزم می کند. او لنی ریفنشتال ستاره سینمای آلمان در این دوره را هیپنوتیزم می کند. هیتلر وی را در فیلمش « پرتگاه بزرگ » دیده و مجذوب اروتیسم جوانانه او شده است. ریفنشتال می گوید از سخنرانی هایش شور و هیجانی چنان نافذ و پرتوان می گرفتم که سر به آسمان برمی داشت. هیتلر به او نیز درس می دهد اما رویایی جز قدرت در سر ندارد. او هرگونه پیوند جدی را رد می کند. و با این حال به آزاردادن و حبس غیرقانونی برادرزاده اش گیلی ادامه می دهد. گیلی هفده سپتامبر 1932 خودکشی می کند. بی هیچ احساس ترحمی، هیتلر اوا براون را معشوق خویش می سازد، همو که [در این عکس] برکاناپه دفترش نشسته است. اندک ناملایماتی وجود دارد که از میان برداشته می شوند: او بکارتش را که در آن زمان مساله ای حیاتی بود از دست داده و ناپدید گشته بود. یک بار در 1932 می کوشد خودکشی کند. هیتلر سگی به او هدیه می دهد.

1932

هیتلر به شتاب به سراسر آلمان می رود، در نخستین ستاد تبلیغاتی مدرن، در هواپیمای خصوصی. اوا براون کسی را که همیشه حتی در خلوت « پیشوای من » می نامید دیگر نخواهد دید. او در واقع از این پس به « پیشوا » تبدیل می شود، رهبر، و صدراعظم آلمان، در 30 ژانویه 1933. چند روز بعد، دوازده فوریه، اوا براون به سن بلوغ می رسد. هیتلرمی تواند با وی ازدواج کند اما راهش را در پیش می گیرد. او از مونیخ عازم برلین می شود. در طی چند ما، دیکتاتوری اش را تحمیل می کند و نخستین اردوگاه مرگ را بنا می نهد و از اینجا رنج وشکنجه یهودیان آغاز می گیرد. با او صلیب شکسته به نماد مرگ و به پرچم آلمان بدل می شود. او لنی ریفنشتال را به فیلم ساز رایش سوم بدل می سازد و از شور و استعداد او بهره می گیرد. ریفنشتال به او شاهکار تبلیغات سیاسی را ارائه می دهد، « پیروزی اراده ». این فیلم نازیسم را درآلمان ریشه دار می کند و برای او پیروان بی شماری گرد می آورد. همه جا زمزمه می کنند که لنی ریفنشتال معشوقه هیتلر است. او به نیویورک دعوت شده است. در ورودش خبرنگاری به صراحت از او می پرسد: « آیا شما معشوقه هیتلر هستید؟ » و اوعشوه کنان پاسخ می دهد: [انگلیسی با لهجه آلمانی. زیرنویس فرانسه نمودار می شود:] « این تنها حرف های مطبوعات است. حقیقت ندارد. اینها نوشته های روزنامه هاست ». خبرنگار [از بیرون تصویر به انگلیسی]: « هیتلر را از کجا می شناسید؟ ». ریفنشتال: « من هیتلر را از سال 1932 می شناسم. قبل از آنکه صدر اعظم شود... ».

[ادامه گفتارفیلم] در 28 نوامبر1935، اوا براون یک شیشه قرص خواب آورمی خورد. تازه از مرگ بازرسته و هیتلر برای آرامش او خانه ای در مونیخ به وی هدیه می دهد. [فیلم رنگی می شود. اینها، همان فیلم هایی است که از بایگانی فیلم های اوا براون به دست آمده است. برش کوتاهی از یک قطعه موسیقی آلمانی شاد زنانه درآمیخته به قهقهه خواننده]. او از سال 1936 با سگش در اینجا زندگی می کند. در اینجا خانواده اش را پذیرا می شود که درآغاز روابطش را ازآنها پنهان می دارد. پدرش فریتس براون معلم نجاری، پروتستانی معتقد و مادرش، فرانسیس کارل زن خانه دار واقعی و کاتولیکی است که روابط خارج از چارچوب ازدواج را نکوهش می کند. این زوج آلمانی میانه حال، نازیسم متعصبانه ای از خود نشان نمی دهند. اوا براون دو خواهر دارد: ایلزون خواهر بزرگ تر او دستیار و به گونه مخفیانه منشی یک پزشک یهودی است که موفق به فرار می شود. گرتل خواهر کوچک تر به اوا براون نزدیک تر و به او بسیار شبیه است. اوا براون شیفته خواهران خویش است و می خواهد به آنها ثابت کند که می تواند تقدیر زنانه خویش را به تحقق رساند: داشتن معشوق، ازدواج کردن. به همین دلیل است که می گذارد هیتلربه دامش درافکند. برای هیتلر، اوا براون همان زن نژاد آریاست: تندرست، موطلایی و از نژاد خالص. او یهودی نیست و برای اطمینان ازاین موضوع درباره همه نیاکانش دست به تحقیق می زند. او حتی مظنون به هیچ گونه مخالفت سیاسی نیست. او که بسیار نابالغ مانده و به تنها چیزی که می اندیشد تفریح و سرگرمی است.

1937

در 1937، اوا براون هرچه بیش تر وقتش را در برگوف می گذراند. او موفق شده خود را همچون سوگلی هیتلرجا بیاندازد. وی اندک اندک خانواده جدیدی برای خود تشکیل می دهد. خود را به همسر دکتر مورل نزدیک می سازد که حکم مادر دومش را می یابد. اوا براون در فضای برگوف به آرامش می گذراند. « اوبا ما بسیار خودمانی و مهربان است »، این را یکی از نیروهای اس اس محافظ هیتلر در خاطراتش می نویسد. هیتلر از تنهایی می هراسد. او نیاز دارد که دور و برش آدم باشد. او برگوف را تبدیل به جایی کرده که در آن بی وقفه مهمان می پذیرد و اوا براون در آنجا میزبانی خنده روست. به نظر می رسد هیتلر در اوا براون شریک آرمانی خویش را یافته است. هیتلر به او اعتماد دارد. این زن به هنگام خواب سر او را نخواهد برید. اما براستی ماهیت واقعی روابط آنها کدام است؟

زندگی جنسی هیتلر ازنقائص جسمانی ای تاثیر پذیرفته که از پدرش به او رسیده است، از عشق اغراق شده ای که به مادرش داشته، از شر و شورهای ناممکن جوانی تنگدستانه و نومیدانه اش. نشانه های گوناگون در او شک برانگیزند: او لمس شدن را تحمل نمی کند اما دوست دارد مدت مدید، مدت بس مدید بازوهای کودکان را نوازش کند، همچنان که در اینجا بازوهای پسر دوست اش اشپر را مدت ها نوازش می کند، اما خود اشپر، مناسباتش با هیتلر مبهم است. آیا آنها روابط هم جنس خواهانه داشته اند؟ از دید برخی ازمورخان، هیتلر کودک آزار است و از دید برخی دیگر خودیگرآزار (= سادومازوخیست) با گرایشی کاتولوژیک است. و با این همه، اوا براون او را همچون فردی عادی به فیلم درمی آورد. و نسبت به بی میلی جنسی، اوا براون هیچ گاه گله ندارد. او بیش تر احساس خرسندی را منتقل می سازد. او از دستگاهای جلوگیری درون رحمی و نخستین قرص های ضد بارداری استفاده می کند. همیشه مجذوب، فرمان بردار و خوش روست و همیشه مراقب است که جنایاتی را که هیتلر در حال ارتکاب است نادیده گیرد. اوا براون از آن اوست. برای او، همچنان که برای همه مردم آلمان، هیتلرموجودی استثنایی است. چشمان همیشه بی جنبش اش او را جادو کرده اند. در واقع، او از نور هراسان است. حملات گاز دوره جنگ از دلایل آن هستند. عینک می زند، اما تنها در خلوت. اغلب از یک ذره بین بزرگ کمک می گیرد. اوا براون از صدای هیتلر مکدراست؛ صدایی نه چون صدایی که شعارهایش را با آن بیان می دارد [نخستین بار صدای هیتلر را در حال صحبت درلباس اس اس می شنویم که شمرده سخن می گوید].

1938

او اکنون به طرزی استوار درخلوت هیتلر و درناسیونال سوسالیزم جا کرده است.وازهمین رو لباس های سنتی باواریا می پوشد.وقاری روستایی،دور ازتکلفِ لنی ریفنشتال که گفته است«هیتلر؟طبیعی است که دوست دارد زن های دلربا با چشمان بره درکنار داشته باشد»،زنانی چون اوا براون.

واین دقیقا اوا براون است که هیتلر برمی گزیند واوست که شاهد ویژه رخدادهای آینده می شود.سیزده مارس 1938، هیتلر به موفقیتی می رسد که آن را لانشلوس می خواند:الحاق اتریش،زادگاهش.دموکراسی غربی واکنشی نشان نمی دهد واین او را به بدترازاین وامی دارد.او خود را شکست ناپذیرمی داند.اوا براون را دعوت به آمدن می کند وشبی استثنایی را درهتل امپریال وین می گذراند.اوا براون کارت پستالی به خانواده اش می فرستد ومی نویسد:«دیوانه ام،دیوانه شعف، دیوانه غرور.»او همدم یک کشورگشاست.

[ادامه فیلم های رنگی اوا براون]اوا بروان هنگامی که هیتلربه مدرسه کوچک اش دراتریش وارد می شود،فیلم برداری می کند.اوطعم لحظات بی مانند خویش را می چشد وراه های رفته را برانداز می کند.پسرک رنجورونقاش ناکام،اکنون درکتاب های درسی با فردریک دوم وبیسمارک مقایسه می شود.

اوازآغازتابستان 1938 به طرح های کشورگشایی خویش رو می کند.می خواهد به یکپارچه کردن همه سرزمین هایی ادامه دهد که آلمانی صحبت می کنند وچون سودِت ها،چک ها،وهمه سرزمین های نهفته درآن سوی این کوه ها هنوز دربیرون ازقلمرو رایش به سر می برند.در دفتر کاربزرگ دربرگوف،با آن پنجره شیشه ای بیرون نشسته خیره کننده، هیتلر بهترین راهبرد را همراه با گورینگ،یکی ازسران بزرگ نازی بررسی می کند.وضعیت کم تر از وضعیت اتریش ساده است:چکسلواکی از سوی فرانسه و بریتانیای کبیر محافظت می شود.ازاین رو،ادعای بخشی از قلمرو آن،خطر جنگ را دربردارد اما فرانسوی ها و انگلیسی ها،در سی ام سپتامبر 1938،موافقت نامه مونیخ را امضا می کنند که چکسلواکی را از عضویت دفاعی آنها خارج می سازد.هیتلر به موفقیت دست می یابد اما از جنگ واهمه دارد.او وصیت نامه مخفیانه ای می نویسد که نخستین و مهم ترین ماده آن به اوا براون پیوند دارد:یک مستمری مشتمل بر هزار مارک برای وی درنظر گرفته شده است.هیتلر بدینسان بر جایگاهی که وی در زندگی اش یافته صحه می گذارد.

پیوند به این فیلم در گوگل ویدیو

شناسه فیلم به فرانسه

Eva Braun:Dans l'intimité d'Hitler
Un Film de Isabelle Clarke et Daniel Costelle
Avec la voix de Richard Berry
TF1,2007

برگردان گفتار تا دقیقه 25 و25 ثانیه ازفیلم.

۱۱/۲۷/۱۳۸۷

برداشت ها درباره مستند

روی جلد کتاب « سینمای مستند، روی دیگر سینما »،
گی گوتیه، چاپ سوم
فوریه 2008

تعریف ها و برداشت ها درباره مستند
محسن قادری

به دست دادن تعریف کوتاه و فشرده ای از واژه « مستند » دشواری بسیاری دربر دارد. در اینجا تعریف ها و برداشت هایی برگرفته از منابع و کتاب های گوناگون از این واژه و از خود سینمای مستند به دست داده می شود.

« مستند بر آن است که جهان دید پذیر را بازنمایی کند و در این راه با چیزی سروکار می یابد که جان گریرسون آن را ماده خام واقعیت می خواند. مستند ساز به واقعیت گذشته و اکنون توجه دارد، به جهانِ تجربه تاریخی و اجتماعی، برای آن که توصیفی از زندگی ها و رخ دادها به دست دهد. در این شرح واقعیت عینی و در کانون همه این بازنمایی ناداستانی حکم و ادعایی نهفته است، این ادعا که توصیف مستند دنیای اجتماعی/سیاسی، عینی و قابل اعتماد است ».
کیت بیتی، پرده های مستند: فیلم و تلویزیون ناداستانی، ص 10.

« مستند پرداخت خلاقه واقعیت است ».
جان گریرسون، فصل نامه سینما، 2 .1، ص 8.

« [واژه] مستند تعریف کننده موضوع یا سبک نیست، تعریف کننده رویکرد است... اختلاف رویکرد مستند به سینما با رویکرد فیلم داستانی تنها در بی اعتنایی آن به صناعت (Craftsmanship) نیست بلکه در هدفی است که این صناعت برای آن در نظر گرفته شده است ».
پل روتا، فصل نامه سینما، 2 .2، ص 78.

« بافت ناداستانی از تصاویر خام « عینی » بهره می برد، تصاویری که می توانند در بردارنده ثبت زنده رخ دادها و مواد پژوهشی همپیوند با آنها باشند (برای نمونه، گفت و گوها، آمار و همانند آنها). چنین بافتی معمولا از دیدگاهی برخوردار است و می خواهد مقوله اجتماعی خاصی را خطاب قرار دهد که به مخاطب پیوند دارد و به گونه ای بالقوه بر او تاثیر می گذارد ».
پل ولز، « فرم مستند: « واقعیت های » فردی و اجتماعی »، درآمدی به پژوهش هی فیلم، چاپ دوم، ویراست، جیل نلمز، ص. 212.

« هرنوع تجربه فیلم که موضوع هایش افراد، رخ دادها یا موقعیت هایی باشند که در بیرون از فیلم در جهان عینی وجود داشته باشند ».
استیو بلندفورد، بری کیت گرانت، و جیم هیلیر، فرهنگ پژوهش های فیلم، ص. 73.

« فیلمی ناداستانی. مستندها معمولا در مکان واقعی فیلم برداری می شوند، به جای بازیگران افراد واقعی را به کار می گیرند و از دید مضمونی به موضوع های تاریخی، علمی، اجتماعی یا محیطی توجه دارند. هدف اصلی آنها روشن گری، اگاهی رسانی، آموزش، متقاعد ساختن و به دست دادن دیدی از جهانی است که در آن به سر می بریم ».
فرانک بی ور، فرهنگ اصطلاحات فیلم، ص 119.

«فیلمی ناداستانی درباره رخ دادها ومردم واقعی که دربیش تر زمان ازساختارهای روایی مرسوم می پرهیزد.»
تیموتی کاریگان،راهنمای فشرده نوشتن درباره فیلم،چاپ جهارم،ص 206.

« فیلمی درباره رخدادهای عینی. این رخ دادها نه به کمک بازیگران که با حضور مردم واقعی مستند می شوند ».
رالف س. سینگلتون و جیمز ا. کانراد، فرهنگ فیلم ساز، چاپ دوم، ص 49.

« فیلمی مستند که دعوی ارائه اطلاعات عینی از جهان بیرون ازفیلم دارد ».
دیوید بوردول و کریستین تامسون، هنرفیلم: مقدمه، چاپ پنجم، ص 42.

« بازنمایی فیلمی یا ویدیویی رخ دادهای عینی به کمک مردم واقعی نه بازیگران ».
جان و . کونز، سرمایه گذاری و پخش فیلم، ص 154.

« گونه ای فیلم که ویژگی آن کاربرد تفسیرگرانه موضوعات و پس زمینه های واقعی است. کاربرد گسترده این اصطلاح گاه دربرگیرنده فیلم هایی است که از فیلم های تجاری مرسوم واقعی تر به نظر می رسند. این اصطلاح گاه نیز چنان محدود به کار می رود که تنها فیلم هایی با نوار گفتار و پس زمینه زندگی واقعی را دربرمی گیرد ».
ادموند ف. پنی، حقایقی درباره فیلم بایگانی و اصطلاحات پخش تلویزیونی، ص 73.

« اصطلاحی با دامنه گسترده معنایی که در اصل برای ارجاع به هر گونه فیلم یا برنامه ای به کار می رود که ماهیت کاملا داستانی نداشته باشد ».
جیمز موناکو، فرهنگ رسانه های نو، ص 94.

همپیوند