۱۰/۲۴/۱۳۸۷

رسیدن قطار به ایستگاه


عکس تزیینی

رسیدن قطار به ایستگاه
محسن قادری


« رسیدن قطاربه ایستگاه » یا « رسیدن قطار به ایستگاه سیوتا* » از فیلم های شناخته شده برادران لومیر و یکی از فیلم های کلیدی تاریخ سینماست که در 1895 فیلم برداری شد و نخستین بار در ژانویه 1896 به نمایش درآمد. بسیارشنیده ایم که تصویر قطاری که در این فیلم به سوی تماشاگر می آید وی را چنان به هراس انداخته که فریاد زنان برخاسته و به ته سالن گریخته است. هلموت کاراسِک روزنامه نگارآن دوره در مجله « اشپیگل » می نویسد: « این فیلم کوتاه تاثیری آشکارا پایان ناپذیرداشت. بله، این فیلم برانگیزنده ترس و هراس و دلهره بود... ». این داستان هزاران بار در نشریه های گوناگون یا دهان به دهان بازگو شده است. با این همه، احتمال زیاد دارد که روزنامه نگاران از سراحساس یا بازگویی نامستند، آن را بزرگ نمایی کرده باشند. تماشاگران در برابر چنین جلوه ناشناخته ای بی شک اندک تکانی به خود داده و چون بینندگان فیلمی سه بعدی کمی پس رفته باشند اما تصور گریز از تالار نمایش چندان منطقی به نظر نمی رسد. برای تماشاگر آن دوره، فرارسیدن قطار سینما به ایستگاه نیز شاید چون رسیدن هر روزه قطاری دیگربوده است به ویژه که این قطار نه از رو به رو که از گوشه تصویرمی آید و گویی خطی کج از این سر تا آن سر قاب می کشد. در فیلم « مردی با دوربین فیلم برداری » (1929) قطار از رو به رو می آید و دوربینِ را زیر می گیرد. در سینما تاثیر حسی چنین نمایی به مراتب بیش از نمای جانبی است.

« رسیدن قطار به ایستگاه » قطاری را نشان می دهد که به ایستگاه سیوتا می آید. این ایستگاه راه آهن در مسیر مارسی به تولون قرار گرفته که بخشی از مسیر مارسی - وینتی میله (درجنوب شرق فرانسه) است. این مسیر از ایستگاه « مارسی سن شارل » آغاز و در شهر مرزی « وینتی میله » در ایتالیا پایان می گیرد. مسیر مارسی - وینتی میله درحقیقت بخش پایانی راه دراز پاریس - لیون -مدیترانه است. درواقع، ایستگاه راه آهن سیوتا از آن هنگام پرآوازه شد که برادران لومیر فیلم خود را بر سکوی آن فیلم برداری کردند و گرنه این ایستگاه تا پیش از آن نام چندانی در خطوط راه آهن فرانسه نداشت. دلیل آنکه لومیرها این ایستگاه را برای فیلم برداری انتخاب کردند این بود که خانواده آنها خانه ای در سیوتا داشتند. در نوشته ای بر دیوار این ایستگاه چنین می خوانیم: « در این ایستگاه در طی سال 1895 دانشمند بزرگ لویی لومیر با فیلم برداری از ورود قطاری در حرکت یکی از نخستین فیلم های آغازین سینماتوگراف اوگوست و لویی لومیر را ساخت ».


پیرنگ

سکوی ایستگاه راه آهن سیوتا. مسافران بسیاری و از جمله مادام لومیر با کلاه لبه پهن که دست دختربچه ای را گرفته و از جلو دوربین می گذرد درلباس های روز یکشنبه منتظر قطار ایستاده اند. باربری به دوربین نزدیک می شود. از دوردست لوکوموتیوی به پیش زمینه قاب می آید و در گوشه چپ تصویر می ایستد. مسافران از قطار پیاده می شوند و مسافرانی دیگر سوار می شوند.

فیلم با وجود ایده گیرای خود در برنامه نمایش پر آوازه 10 فیلم برادران لومیربه تاریخ 28 دسامبر 1895 (سالن « اندی یَن » در گراند کافه واقع در میدان اپرا در پاریس) گنجانده نشده بود. پاتریس لوکونت در فیلم اپیزودیک « لومیر و کمپانی » (1995) که چهل و یک کارگردان (و از جمله عباس کیارستمی) با دوربین سینماتوگراف و در یادبود صدسالگی سینما ساخته اند این رخ داد را به گونه ای دیگر بازسازی می کند. وی این دوربین را بار دیگر بر سکوی ایستگاه سیوتا می نهد. صد سال گذشته است و هیچ قطاری در این ایستگاه نمی ایستد. قطار « TGV » تندروترین ترین قطارامروزفرانسه از راه می رسد و پرشتاب و بی درنگ از ایستگاه می گذرد.

« رسیدن قطار به ایستگاه » در آن دوره نوشته های بسیاری به خود دید و هم اینک نیز درباره آن بازمی توان نوشت. برخی مورخان سینما معتقدند که این فیلم بسیار کوتاه 42-52 ثانیه ای که احتمالا در 1895 فیلم برداری شده به سادگی برخی عناصر زبان فیلم را را درخود نهفته است: کاربرد نمای عمومی، ژرفای میدان، نمای امریکایی (اصطلاح منتقدان موج نو در توضیح نمایی که از سر تا بالای زانو را نشان می دهد) و حتی زوم، نمای درشت و نمای بسیاردرشت. سه ویژگی آخر (زوم، نمای درشت و نمای بسیار درشت) تنها در مفهوم برش ذهنی تماشاگر پذیرفتنی است زیرا در این فیلم دوربین ثابت است، تغییر زاویه نمی دهد، تصویر برش نمی خورد و به کارگیری عدسی زوم در دوربین فیلم برداری سینماتوگراف نیز جای شک دارد. جان گریرسون در نوشته ای در اشاره به تجربه دیدن فیلمی از لومیرها که او آن را دومین اثر تاریخ سینما می نامد (پسر لومیر در حال خوردن سیب) به همین توهم نمای درشت دچار می شود گو آن که در آن فیلم شاید چنین توهمی دور از انتظارنبوده باشد. گریرسون می نویسد: « سوگند می خورم که صورت درشتی در آن فیلم بود که سال ها بعد قرار بود د. و. گریفیث ابداع اش کند1 ». دراینجا مسافران از قطارپیاده می شوند، از دیدن این ابزارعجیب کنجکاوند، از جلو عدسی می گذرند و در واقع جا به جایی آنهاست که قاب های گوناگون به این صحنه و حسی از ترکیب نماهای ریز و درشت به تصویر می بخشد. جای دوربین و کاربرد سکوی انتظارمسافران که تماشایی ترین بخش ایستگاه است (و نه زاویه رو به رو آن گونه که در مردی با دوربین فیلم برداری می بینیم) به درستی انتخاب شده و آمدن قطار به ایستگاه را طبیعی نشان می دهد. در واقع، برادران لومیر دید طبیعی چشم انسانی را برمی گزینند و برادران کوفمن (دنیس و میخاییل) دید غیرطبیعی و نامعمول را.

دردهه های آغازین پیدایش سینما بسیاری از دگرگونی های فنی و زیباشناختی فیلم در حقیقت از دل کوشش ها برای آزمایش با این زبان نو و دوری گرفتن از نگاه واقع گرای لومیرها به بارنشست. اگرچه سینما بسته به دوره های تاریخی و رویکردهای ذهنی پدیدآورندگان خود گاه در مسیر لومیر و گاه در مسیر ملیس (و یا به تعبیری تجربی و سنت شکن در مسیر ورتوف) درافتاده است، در دوره های نیز میزان وازدگی تماشاگر سینما و فرومردگی زبان فیلم چنان بوده که برخی از « مرگ سینما » سخن گفته اند. اما در این باره می توان از خود پرسید « مرگ کدام سینما؟ » آیا سینما مفهوم ثابتی است که بتوان به سادگی ازمرگ یا نوزایی آن گفت؟ می توان ازمرگ رویکردها ونگرش ها به سینما گفت اما سینما نیزهمچون همه زبان های بشری نوبه نو می شود و روبه پختگی می نهد.شاید تماشاگرانی که برسکوی سینما ایستاده و آیند و روند همه گونه قطاری را به چشم دیده اند بر آن امیدند که بازآمدن قطار بی پیرایه لومیرها را بینند اما همچنان که فیلم پاتریس لوکونت نشان می دهد به نظرمی رسد سال های درازی است که قطارهای مجلل TGV با شتاب سرسام آور بدون هیچ درنگی تماشاگر را بر سکو جا می نهد. شاید همچنان می بایست به بازآمدن چنین قطاری خوش بین بود و گرایش ها به رویکردهای ناداستانی در سینما را نوید بازگشت این قطار دانست.
گریرسون درهمان نوشته تناقضِ دوری گرفتن زبان سینما از خاستگاه های خود را چنین توضیح می دهد: « هنگامی که لومیر نخستین بار دسته دوربین اش را چرخاند و اولین تکه فیلم تاریخی اش را گرفت این کار را با همان شور زیبا و بی پروایی انجام داد که در کار آماتورهای امروزی دیده می شود. آن دوربین جدید ضبط تصویرهای متحرک هنوز از دید او صرفا دوربین بود، ابزاری بود برای نگریستن به زندگی اطراف اش. از صف کارگران خودش در حال خروج از کارخانه فیلم برداری کرد واین نخستین فیلم، « مستند » بود. و همان قدر طبیعی، از همسر و فرزندش فیلم گرفت. لحظه ای به نظر رسید که سینما دارد تقدیر طبیعی خود را که همانا کشف انسان است عملی می کند وبرای این کار همه چیز هم در اختیار داشت. می توانست روی پای خود بایستد، می توانست واقعیت را خودمانی تر بنگرد و چه چیزی طبیعی تر از اینکه ضبط جهان واقعی باید مایه الهام اصلی اش باشد » 2.



عکس تزیینی

شناسه فیلم

کارگردانی: اوگوست ولویی لومیر
قالب: 35 م م
فیلم سیاه وسفید
مدت: 40-52 ثانیه
سال نمایش: در1896
* سیوتا در 37 کیلومتری ایستگاه راه آهن مارسی - سن شارل و در30 کیلومتری ایستگاه تولون است.

1« پژوهش هایی در سینمای مستند»، جیم هیلر - آلن لاول، وازریک درساهاکیان، چاپ اول، مردادماه 1364، نشر فاریاب.

2. همان جا.

L'Arrivée d'un train en gare à la Ciotat

Frères Lumière,1895

رسیدن قطار به ایستگاه راه آهن سیوتا، برادران لومیر، 1895
مدت زمان: 42 ثانیه



Arrivée d'un train en gare à la Ciota

رسیدن قطار به ایستگاه راه آهن سیوتا، برادران لومیر،1895
مدت زمان:53 ثانیه




La Ciotat from"Lumière et Compagnie",1995
Patrice Leconte

سیوتا، از فیلم گروهی « لومیر و کمپانی »، پاتریس لوکونت،1995
مدت زمان:49 ثانیه



نام های شناخته شده این فیلم به فارسی:
ورود قطار به ایستگاه
ورود قطار به ایستگاه ترن سیوتا
ورود قطار به ایستگاه راه آهن سیوتا

هیچ نظری موجود نیست: