۹/۱۳/۱۳۸۷

مردی با دوربین فیلم برداری

مردی با دوربین فیلم برداری،
زیگا ورتوف، 1928، شوروی.


پیرنگ مستند تجربی مردی با دوربین فیلم برداری
فردریک دووُ
محسن قادری

از دید پایین به بالا مردی رو به ما بر بام سینما بر دوربین غول آسایی برپا خاسته است. سایه ای بر پرده می افتد: مردی ره به درون تماشاخانه می برد. تماشاگران در تالار جا می گیرند. ارکستری خاموش و بی جنبش و سپس درون یک اتاق نمایش به چشم می رسد. ارکستر به آرامی جان می گیرد. سئانس سینما آغازمی شود: برای این نخستین تماشاگران و برای ما.

نماهای ثابت شهر خفته و ساکنانش که به آرامی به آغازِ روزی دیگر از خواب برمی خیزند. مردی با اتومبیل به سراغ یکی دیگرمی آید که سه پایه و دوربینی با خود دارد. « گروه » به نزدیک راه آهن می آید تا گذر قطاری را به فیلم درآورد. قطار چیزی نمانده که یکی از این دو را زیر بگیرد. آن دو به جستن رخ دادهای دیگر می روند. بی خانمانان خفته بر نیمکت های شهر. تصویر چشمی و آنگاه مردی برعدسی دوربینی روشن افتاده است. زنی رو می شوید. نماهای سرزیر از جنبش و آیند روندِ شهر بزرگ و ترامواهایی که از پهلوی هم می گذرند.

درایستگاه، قطاری به سوی ما می آید. اکنون بر درشکه ای سواریم نه چنان دور از فیلم بردار که مسافرانِ چتر به دست را به فیلم درمی آورد.

اتاق مونتاژ: قاب ها به جنبش درمی آیند، از جنبش بازمی ایستند و باز در زیر انگشتان دست کش پوش زن تدوین گر بازمی جنبند. مسافران ایستگاه قطار پس از این « میان پرده » کوتاه که آنها را بر روی موویلا منجمد می سازد به مقصد می رسند.

در یک دفترکوچک، زوج ها برای ازدواج و درخواست جدایی صف کشیده اند. زنی سالخورده بر گوری می گرید. خاک سپاری. ازدواج. زایمان.

آیند روندهای ترامواها تصویری هرچه به هم تنیده تر نقش می زنند. آیند روند در جاهای همگانی. بالابرها.

اکنون در اوج راه بندان به شتابی رو به گسترش درگذریم. چشمی نگاه مان می کند. نماهای شتاب یافته، نامشخص، تندگذر و برش هایی بس شتابناک میان چشم و چشم نگریسته ها.

اتومبیل های امدادرسان از آشیان ها بیرون می آیند. آمبولانسی در جایی دیگر و در مسیری دیگر رهسپار می شود. مردی زخمی بر زمین.

زنی خدمتکار. زنی در آرایشگاه. دست های زنانه که پارچه را چنگ می زنند و می چلانند. حرکات سلمانی. مانیکوریست. تدوین گر فیلم را پاک می کند و تکه های سلولوییدی را به هم می چسپاند. خیاط در پشت چرخ. تدوین گر قاب های تصویر را در زیر انگشتان به گردش درمی آورد.

کارخانه ریسندگی. انواع کارها در خط تولید (که برخی از آنها شتابناک نمایانده می شوند). سمفونی چرخ دنده ها، دستگاه ها. تدوین گر راش ها را با احتیاط مرتب می کند. مردی با دوربین فیلم برداری در کارخانه پولاد، سپس سوار بر یک دستگاه جا به جایی بار (یک گونه جرثقیل فیلم برداری آغازین) بر فراز آب های جوشان. در کارخانه ها دستگاه ها به آرامی از جنبش بازمی ایستند.

کارگری و زنانی که رو می شویند. ساحلی پر از آدم. زنان شنا می آموزند.

تردستی کودکان را به بازی گل و پوچ سرگرم می سازد.
اسب های چوبین.

همه گونه ورزش که در نماهای تندگذر دیده می شوند.
زنان در کافه ها ورق بازی می کنند و مردان شطرنج.

مردی با دوربین فیلم برداری از درون یک لیوان آبجو در میانه بزم اشراف بالا می آید. او در سکانس های بعد با یک سخت پوست مقایسه شده که بر هرمی از جان داران دریایی چنگ انداخته است.

به هنگام جشن، بی چیزان ارکستری را با قاشق و لیوان بداهه نوازی می کنند و بر پا می کوبند یا با نغمه آکاردئون خوشند.

به تالارسینما در آغاز فیلم برمی گردیم. بر روی پرده دوربینی بر روی سه پایه جان می گیرد و با دسته فیلم برداری اش ادای احترام می کند.

اینجا پیانو نواخته می شود و دخترکان باله می رقصند.

پس از آنتراکت در سالن سینما (این آنتراکت به موازات آنچه بر پرده و با شتاب در گذر است به ما نشان داده می شود) فیلم بردار لختی در کانون نگاه می افتد: او را می بینیم که سوار بر موتورسیکلت فیلم برداری می کند، هواپیماها را زیر نظر دارد و...

نگاهی از رو به رو در نمای درشت. تدوین گر کارش را بر روی قاب های تصویر ادامه می دهد. سلسله ای از تصاویر که پیش تر دیده ایم به شتاب بر پرده می گذرند. دو فیلم بردار بر سر جمعیت سایه انداخته اند. دیافراگم دوربین و چشم برهم نمایی شده بر کانون عدسی رو در روی ما بسته می شوند.

شناسه کتاب به فرانسه و انگلیسی

L'homme à la caméra de Dziga Vertov.
Par Frédérique Devaux.
éditions Yellow Now, 1990.
Langue: Français.ISBN: 2-87340-075-7.

Man with a movie camera by Dziga Vertov.
by
Frédérique Devaux.
Publisher:
Yellow Now,1990.
Language: French.
ISBN: 2-87340-075-7

هیچ نظری موجود نیست: