۱۱/۲۵/۱۳۸۶

نزدیک مرگ


نزدیک مرگ، فردریک وایزمن، 1989، امریکا

نزدیک مرگ
فردریک وایزمن
محسن قادری

نمای بسته آب. قایق پارویی دراز پیکر چون تابوتی با نُه سرنشین پارو زنان از پهنه قاب می گذرد. این نوشته برتصویر نمایان می شود:

رسیده به « نزدیک مرگ »: بازرهیده از مرگ پیش گفته.
همان قایق که این بار از بالا نگریسته شده به دورن قاب می آید.
نوشته دیگر:
« ت ب ن (توان بخشی نشود) »: کم ترین توان بخشی.

قایق پارویی دورنمای لنگرگاه را در پیش رو دارد. دوربین از حرکت بازمی ایستد. دونما از خیابان و ماشین ها. تابلو یک بیمارستان. بیمارستان بت ایزراییل. پیرزنی را بر صندلی چرخ دار از ماشینی پیاده می کنند و به درون بیمارستان می برند. در جلو در بیمارستان چند بیمار سالخورده دیگر بر صندلی چرخدار منتظرند. درون بیمارستان. بخش پذیرش.
زنی در این بخش گوشی را می گیرد.
زن: بیمارستان بت ایزراییل، بفرمایید؟
مردی میانه سال درنمای بسته فرد دیگری را که نمی بینیم راهنمایی می کند: اتاق 588. آسانسور آبی رنگ را سوارشوید و طبقه پنجم پیاده شوید. بیرون آمدید دست راست.
تابلویی بر دیوار: بخش توان بخشی ریوی. (آی سی یو ریه). ورود تنها برای کارکنان بیمارستان مجاز است.
نمای عمومی بخش. مردی در حال نظافت. سپس نمایی از پنجره شیشه ای بزرگ یکی از اتاق ها و آنگاه درون اتاق و بیمار ریوی سالخورده ای با دستگاه اکسیژن و سرم در خواب. نمای درشت چهره او نفس زنان به کمک لوله های هوا. نمودار تنفسی او بر صفحه دستگاه تنفس. تصویر بطری سرم و دستگاهی که چشمک می زند. نمای بسته دستگاه توان بخشی ریه. آهنگ « برای الیزه » بتهوون بر روی تصویر، صدای صحنه. درآمیخته به صدای محیط  و بانگ های بیمارستانی. نمای بسته لوله های هوا و باردیگر چهره بیمار سالخورده. نماهایی از وسایل بیمارستانی و بیماری ریوی با دستگاه اکسیژن و سرم درخواب. صدای محیط و آوای موسیقی که ظاهرا در فضا پخش می شود. موسیقی همخوان زنانه.
پزشکان و متخصصان دیگر در بخش .
پزشک یک: برای متناسب کردن و اصلاح دستگاه، برای اینکه جریان هوای تنفسی این این قدر شدید نباشه. این موضوع برای خانواده بیمار نگران کننده است که ببینند بیمار این طور با بیماری مبارزه می کند. این تنها یک ایده است.
پزشک دوم: باید سعی کرد و دید آیا بیمار تحمل می کند که ما لوله را دربیاوریم. من به خانواده اش زنگ می زنم که این را به آنها بگویم. در مورد این وضعیت من قبلا با آنها صحبت کرده ام. آنها در جریانند. باید به آنها بگویم که به نظر می رسد بیمار می تواند خودش به تنهایی تنفس کند. بطوری که شاید تلاش کنیم لوله را دربیاوریم. ببینیم چه می شود...
پزشک سوم: بسیار خوب. ولی برای این کار من نمی دانم. نبضش به 140 می رسد. قرچ قرچ کردن، ناله کشیدن. نتیجه نامشخص است. بنابراین باید برای شما محرز شود که خانواده اش در این باره مطمئن اند. آیا این اقدام... آیا باید دستگاه تنفس را کلا قطع کنیم یا باید منتظربمانیم. ولی پیش از هرچیز باید از کاری که می خواهید انجام دهید مطمئن باشید.
در بخش پذیرش یکی از کارکنان تلفنی صحبت می کند.
مرد: شما باید وضعیت و چیزی را که دارد رخ می دهد درک کنید. به نظرمن عاقلانه ترین کار در این لحظه که مغرش دیگر بیدار نخواهد شد این است که... این وضع ادامه پیدا نکند. ما می توانیم تلاش کنیم دستگاه تنفس را قطع کنیم. اگر بیمار خودش به تنفس ادامه داد چه بهتر اگر نه که باید به خدا سپرد. اما اگر ما نظرتان را ندانیم.... چند وقتی بود می خواستم به شما تلفن کنم... (گوش می دهد)... بله... خودش می تواند به تنهایی تنفس کند. می شود اما سخت بتوان مطمئن بود... ما لوله را درمی آوریم تا ببینیم چه می شود، اگر نشد در این صورت... اگر بیمار آدمی بود که خوب می توانست تحمل کند دوباره لوله را می گذاشتیم. اما با توجه به این وضعیت... عاقلانه نیست چون مغز از کار افتاده... (گوش می دهد)... می دانم که برای شما موضوع حساسی است.
اتاق یکی از بیماران. پزشکی روی او خم شده و سوال می کند.
پزشک: امروز چه روزی است؟
مرد چیزهایی نامفهومی زیر لب می گوید.
پزشک:چه ماهی هستیم؟ الان زمستان است؟
نمای باز. پرستاران می کوشند بیماری را از برانکار بر روی تخت بگذارند.
یکی از پرستاران: می خواهیم شما را جا به جا کنیم.
بیمار را از روی برانکار به روی تخت می لغزانند.
یکی از پزشکان: امروز حالتان چه طور است؟
بیمار هوشیار است و زیر لب چیزهایی می گوید.
پزشک: چی؟... به انگشت های من نگاه کنید... انگشت های من را می بینید؟
بیماری دیگر در احاطه پرستاران.
پرستار: برایتان جا بازمی کنم... می خواهیم وزنتان کنیم آقای تومی.
در همین حال ارتفاع وزنه کش را که شبیه یک سطح معلق است بالا می برند.
پرستار: شما را ازجایتان بالاتر می بریم.
نمای بسته از نمودار اعداد وزنه کش.
پرستار:40 کیلو.
بیماری را در راهرو بخش روی برانکار می برند.
پزشکان در حال گفت و گو.
یکی از پزشکان: باید درباره کاری که انجام می دهیم با هم توافق داشته باشیم. من شخصا فکر می کنم که آنتی بیوتیک ها، مثل ... مثل فوت فوتک در برابر بمب اتم اند... بیمار... اگر مورد بررسی شود و به شرح حال طبیعی اش نگریسته شود، چیزی که ما در مورد سرطان در مرحله نهایی می دانیم، کار زیادی نمی توانیم بکنیم. آنتی بیوتیک به او دادن یا ندادن، این بیش تر مساله ای فردی است. چیزی که مهم است این است که ما برای توقف درمان ها با هم به توافق برسیم. من موافقم. فکر می کنم مهم است که به خانواده اش این احساس داده شود که ما داریم حداکثرتلاش خود را انجام می دهیم. آنها باید به این باور برسند. هنوزنکات مبهم زیادی هست. هنوز مشکل دختر کوچک اش حل نشده. آن کدورت دو طرفه. آنها سی و چهار سال است که ازدواج کرده اند اما هنوز نتوانسته اند به هم خداحافظ بگویند واین آنها را آزرده. آنها می دانستند که او از این بیماری رهایی پیدا نمی کند. از نظر عاطفی آمادگی پذیرش او را نداشتند اما الان تغییرعقیده داده اند. آنها دیگر از این نظرحضور ندارند. باید آنها را به حساب آورد. اما در این شرایط همیشه چار پنج آدم دیگر هم هست. پرستارانی که می دانستند بیمار از چه زمانی به بیمارستان آورده شده و از اینجا به سلامت بیرون نخواهد رفت. خانواده او از این نارحت شده اند که پرستارها چنین چیزی گفته اند. خوب من هم می دانستم اما با چنین لحنی با آنها صحبت نکردم. من گفتم: « ما هر کاری بتوانیم انجام می دهیم...». ما باید از شیوه کار خودمان اطمینان داشته باشیم. هیچ کس دوست ندارد بمیرد. اگر کسی موافق نیست همین الان بگوید چون من باید همین امروز با خانواده او درباره عمل برداشتن لوله هوا صحبت کنم. آیا امروز می میرد یا ظرف سه روز آینده؟
پرستار: وخامت حال شدید او در روز شنبه نظر خانواده را تغییر داد. آنها در احساسات و امیدشان متحول شده اند.
پزشک: من این مساله را برای خودمان مطرح کردم.
پزشک دیگر: من در برابر وخامت حال او در روز شنبه فکر می کردم که اگر خونریزی مدت زیادی قطع می شد این تهوع او را برمی گرداند. ما می تونیم لوله را برداریم و پرتو درمانی کنیم و اگر دوباره خونریزی نکرد چند ماه زنده خواهد ماند اما او دوباره در حال خونریزی است و ما در همان جای اول هستیم. هیچ شانسی وجود ندارد که دوباره برگردد.
پزشک اول: برای من به عنوان متخصص سرطان ریه هیچ چیز خوش بینی رادیونگاری های روز جمعه را ثابت نمی کند.
پرستار: آنت می گوید می تواند سه روز پرتو درمانی شود و اینکه خیلی دیر است.این هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد. روز شنبه هم خونریزی کرده، پس...
برش به بخش رادیوگرافی. بیماری را بر برانکار از بخش بیرون می برند. حرف های یک پزشک را بر روی تصویر راهرو و آیند روند کارکنان بخش می شنویم.
- آقای گوین از دردهای سینه گلایه نکرده. « سی پی کی » روزهای قبلش برطرف شده. « وی ای ای» در حالت پایینه. دیروز زیر عمل بوده . داروی « دوبوتامین » اش قطع شده. مشتق افزایش یافته نیتراتی را کاملا تحمل کرده. فشار زیر 80 بوده .
در یکی از اتاق ها بر روی یکی از بیماران عملیات تنفسی انجام می شود. پرستاری در پیش زمینه مشغول آماده سازی دستگاه شوک الکتریکی است.
پرستار: پر شد.
پرستار دیگر: دستگاه شوک را دربیاورید.
رخت بیمار را درمی آورند و همان پرستار دستگاه شوک دهنده را بر سینه او می گذارد.
پرستار: بسیارخوب.سریع!
پرستار: فاقد نبض.
پرستاری دیگر: دستمال.
پرستار شوک دهنده دستمالی به زن همکارش می دهد. آنها با دست بر روی قفسه سینه بیمار فشار می آورند و در پی توان بخشی ریه اند. در همین حال پرستار دیگر دستگاه شوک را آماده می کند.
پرستار مرد: یک لحظه دیگر.
تصویر صفحه دستگاه تنفس. حرکت نمودار فاقد افت و خیز است. تنها دو خط ممتد.
یک پرستار مرد: تمام کرد.

نزدیک مرگ فیلمی درباره بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بت ایزراییل در بوستون امریکاست و به رویا رویی آدم ها با مرگ می پردازد. فلیم مشخصا درباره رابطه پیچیده بیماران، خانواده های آنها، پزشکان، پرستاران، کارمندان بیمارستان و مشاوران مذهبی به هنگامی است که آنها به موارد فردی، اخلاقی، پزشکی، روانی، دینی و حقوقی در تصمیم گیری در این باره برمی خورند که آیا باید به بیماران رو به مرگ درمان های زندگی بخش دهند یا نه.

شناسه فیلم به انگلیسی


Near Death
Directed, Produced & Edited by Frederick Wiseman
Photography by John Davey
Camera assistants: Ollie Hallowell & Lyn Gaza
Production assistants: Richard Gliklich & Nancy Simonian
Assistant editors: stephanie Monroe
Diane Hodgman
Viki Garvin
Editorial assistants: Caroln Rouse
Romana Vysatova
Titles: Marian Parry
A Zipporah Film Release
Copy right 1989, Exit Films Inc.
Year:1989
Major funding for this film has been provided by
The National Endowment for the Humanities
In association with Channel 4 and La SEPT

هیچ نظری موجود نیست: