۲/۱۲/۱۳۸۶

کریس مارکر:زندگی و آثار

پوستر اسکله و بی آفتاب،کریس مارکر

کریس مارکر
محسن قادری

کریس مارکرکه نام واقعی اش« کریستین فرانسوا بوش ویل نو» است، نویسنده، عکاس ومستندسازپرکار وخستگی ناپذیر فرانسوی است که 29 ژوئیه 1921 در « نویی سور سن» یکی از حومه های شمال غرب پاریس زاده شد.شناخته ترین فیلم های او اسکله * و بی آفتاب است.
زندگینامه
کریس مارکر درآغاز،یکی از شاگردان دروس فلسفی ژان پل سارتراست و مدرک لیسانسی نیز درهمین زمینه می گیرد. (او به این دوره درمستند«مرده ریگ شباویز»می پردازد که در1982 به گونه 16 م م ساخت).مارکردرجنگ جهانی دوم به عنوان چتربازبه جنبش مقاومت فرانسه پیوست.در این دوره است که یادداشت برداری ازهرچیزی را آغاز می کند و(به نوشته مقاله بوسینو در« فرهنگ فیلم ها»)خود را« مارکر»می خواند.سپس کار در سازمان یونسکو را می آغازد که به او امکان می دهد تا از کشورهای بسیاری دیدن کند.وی در این هنگام ازکشورهای سوسیالیستی زیادی دیدن می کند و دراین باره فیلم هایی می سازد و مقالاتی درمجلات می نویسد.
اسکله


مارکربا فیلم کوتاه اسکله(1962) به شهرت می رسد که شرح تجربیات علمی برای انجام سفرهای زمان بنیاد به دنیای پسا آخرالزمانی است.ازقضای روزگاراسکله تنها فیلم داستانی مارکر،معروف ترین فیلم اوست و تنها اثری است که خود می گوید ازپخش آن متاسف است.این فیلم که در تیتراژ آغازینش« فتو رمانی از کریس مارکر»خوانده شده آمیزه ای از تک عکس های سیاه و سفید،گفتارمتن،موسیقی وجلوه های صوتی است که بس استادانه به هم پیوند یافته اند. ازبازیگران بسیاری درعنوان بندی آغازین فیلم نام برده می شود اما اینان همگی مدل هایی هستند که فتورمان مارکر را مصور می سازند.فیلم از نظر شکلی مونتاژی زبردستانه و بس احساسی ازمتن و«تصاویر» است برای آفریدن فضایی بس ویژه و عمیقا اصیل که درعین حال شگفتی می آفرینند.مارکربه لطف گفتار متن که دردیگرفیلم هایش نیز بسیاربه کار می برد،توان های ادبی خود همچون فیلم سازی مولف را پدیدار می سازد.این سبک کار،آمیزه خارق العاده ای ازلحن تلخ و شیرین را به نمایش می گذارد که بی شک برآمده از اندیشه
اسکله
الکساندر مدودکین برادر بزرگش بوده که از او می خواست که«کم و تنها کمی»بنویسد؛برادری که مارکر در فیلم مقبره الکساندر به او ادای دین می کند.افزون براین،یکی از انگشت شمار کتاب های مارکر رمانی به نام « دل بی غش»است که چون تمایل نداشته خواننده بیابد تا امروزنایاب است.فیلم اسکله الهام بخش فیلم سازان بسیاری شد که از میان آنها می توان به تری گیلیام و فیلم داستانی اش« ارتش دوازده میمونی» اشاره کرد.

مارکر در 1982با فیلم« بی آفتاب» محدوده های فیلم مستند راگسترش می دهد.این فیلم مقاله ای سینمایی و مونتاژی است که پاره های مستند و داستان را با گفتارهای فلسفی درهم می آمیزد.این آمیزه، فضایی رویاگونه وعلمی تخیلی به فیلم او بخشیده است.درون مایه های اصلی این فیلم ژاپن،خاطرات وسفر است.عنوان فیلم برگرفته ازمجموعه ترانه های بی آفتاب Sunless اثر مودست موسورگسکی است.
کاترین بلخوژا


کریس مارکر با فیلم بی آفتاب، گرایش ویژه ای به شیوه های دیجیتال یافت که سرانجام او را به ساخت فیلم طبقه 5 با شرکت کاترین بلخوژا سوق داد که تاملی بر نبرد اوکیناواست.این فیلم هرچند اغلب به نادرست دسته بندی مستند می یابد اما می توان آن را فیلمی داستانی آمیخته به گفته های شاهدان عینی درباره نبرد اوکیناوا دانست.کاترین بلخوژا چهره محوری چیدمان ویدئویی شد که به یادبود صدمین سال سینما برپا شده بود.این نمایشگاه با نام« سینمای صامت»به بسیاری ازموزه های بزرگ جهان راه یافت اما در فرانسه هرگز برگزار نشد.در چیدمان نمایشگاهی سینمای صامت پنج مونیتور در سازه ای فلزی جای داده شده بودند که هریک تصویری جداگانه از تاریخ سینما(سینمای دوره صامت) به نمایش می گذاشتند.مارکرفیلم هایی را برگزیده بود که با مونتاژ اصیل خود به نگارش تاریخ می پردازند(فیلم هایی چون مردی با دوربین فیلم برداری ساخته ژیگا ورتوف،باله مکانیک ساخته فرنان لژه و سرانجام سگ اندولسی ساخته لوییس بونوئل).تنها مونیتور میانی بود که درونمایه دیگری را به نمایش می گذاشت:تصاویری از سفر،والس،چهره،و حرکات. یک برنامه کامپیوتری کاری می کرد که تصاویر با ترکیب یکسان از پنج مونیتور پخش نشوند واین به بیینده امکان می داد تا به گونه ای جای کارگردان بایستد و خود تصمیم گیرد که درهر لحظه چه مونیتوری را ببیند؛فرایندی که می توان مونتاژ چشمی نامیدش.اثر دیگر این چیدمان ویدیویی Immemory One ساخته 1998، یک سی دی چند رسانه ای به سفارش مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو درپاریس بود.
بی آفتاب
همه فیلم های کریس مارکر از نظر سیاسی متعهدانه اند و در مفهوم عام کلمه می خواهند انقلابی باشند.پکن،کوبا، سیبری (کمونیست) مکان های مورد علاقه درمستند های اویند.اودر فیلم هایش به درونمایه مبارزه دربرابر نیروهای مخالف (جنگ وستیز، ویت نام،بوسنی هرزگوین)ومبارزه سندیکایی وکارگری بسیار می پردازد.ماه مه زیبا دیگر فیلم شناخته شده او نیز شرحی اخلاقی وجامعه شناختی از پاریس سال های دهه 1960وگونه ای پیشگویی درباره رخداد های مه 1968است ومشخصا معضل درک استقلال الجزایر درپایتخت فرانسه و محکمه های عمومی کودتای نظامی در الجزیره را بررسی می کند که شش سال پیش ازساخت فیلم درماه مه سال 1962برگزار شده بود.مارکر درفیلم « هوا سرخ است»به SLON یا «شرکت تبلیغ آثار جدید»می پردازد.نام این شرکت در زبان روسی به معنی « فیل» است. یکی ازنخستین مستندهای مارکرکه به گونه مشترک با آلن رنه ساخته« تندیس ها هم می میرند»است که مقاله ای سینمایی درباره درک آثار هنر افریقایی درپاریس است و ازمضمون مالرویی«موزه خیال»تاثیر ژرفی پذیرفته است؛ فیلم با این ایده که نظام استعماری دیدگاهی ضد تاریخی درباره سنت ها و میراث های ملل تحت امرخود درپیش می گیرد تا خود را ازدید سیاسی مشروعیت بخشد،افشای امپریالیسم فرهنگی و نقد عملکرد نادرست اقتصادی برآمده از این نوع نظام را با هم پیوند می زند-این نکته سبب شد که این فیلم تا سال ها درفرانسه پخش نشود.

مارکر افزون بر این آثار،پرتره های گوناگونی ازفیلم سازان دیگر ساخته که از جمله آنها« یک روز اززندگی آندره آرسنویچ» درباره آندره تارکوفسکی و« آ.ک» درباره آکیرا کوروساواست.
کریس مارکر هم اکنون در پاریس زندگی می کند و با کسی مصاحبه نمی کند.او بدین سان راز نهفته بر گرد شخصیتش را دست نخورده باقی می گذارد با این همه دست کم با نگاه به فیلم هایش می توان به نکات بسیاری درباره وی پی برد. سی دی Immemory One بی شک در زمره آثار اوست که دست کم با نگاه به بخش خاطرات کودکی آن می توان نکاتی بس شخصی از او و زندگی خصوصی اش دریافت.او در این فیلم ارجاعاتی نیز به پروست دارد و بدین سان با دقت در تامل پیوسته این داستان نویس برمفاهیم خاطره و زمان، بهانه ای می یابد تا برهمین موضوعات در آثارخود تامل کند.
فیلم های کریس مارکر پیوسته در فرانسه به نمایش در می آیند اما ازمیان آنها 15 اثر در فهرست دائم پخش فاروم دیماژ جای دارند.
نقل قول های معروف درباره مارکر
«کریس مارکر از سینماگران ناشناخته کمی بیش تر معروف است.»(تئورم،شماره 6،پژوهش درباره کریس مارکر).
اما امروزه- و این کاملا تازگی دارد-وجود ابزارها برای آن است که سینمای مسائل شخصی،سینمای انزوا وسینمای کمال یافته از رویارویی با خویشتن- سینمای نقاش و نویسنده- به فضای دیگری غیر از فضای فیلم تجربی دسترسی بیابند. (مصاحبه با دولورس والفیش)
« باید سوربون را از صفحه روزگارپاک کرد و جایش کریس مارکر را نشاند»(هانری میشو)
بی آفتاب







فیلم شناسی
المپیا 52(1952)82 دقیقه
تندیس ها هم می میرند(1953)30 دقیقه،با همکاری آلن رنه
شب و مه(1956)،32 دقیقه،دستیار آلن رنه
یکشنبه در پکن(1956)22 دقیقه
نامه سیبری(1957)،62 دقیقه
فضانوردان(1959)15 دقیقه،کارگردانی دوتایی با والریان بروچیک
شرح یک نبرد(1960)60 دقیقه
کوبا آری !(1961)52 دقیقه
اسکله(1962)28 دقیقه،
1962: در والپارایزوی یوریس ایونز،29 دقیق،گفتار متن
سینمای صامت








ماه مه زیبا(1963)165 دقیقه
راز کومیکو(1965)54 دقیقه
اگر من چهار شتریک کوهانه داشتم(1966)49 دقیقه
دورازز ویتنام(1967)،115 دقیقه،فیلم گروهی
رودیاسوتا(1967)
به امید دیدار،امیدوارم(1968)55 دقیقه، کارگردانی دونفره با ماریو مره
روی ششم پنتاگون(1968)28 دقیقه،فیلم دونفره با فرانسوا ریشنباخ
سینه تراکت(اعلان سینمایی)(1968)
از برزیل به شما می گویم(1969)،20 دقیقه
روز فیلم برداری(1969)11 دقیقه
طبقه نبرد(1969)
کلمات معنا دارند(1970)،20 دقیقه
کارلوس ماریگلا(1970)17 دقیقه
نبرد ده ملیونی(1971)،58 دقیقه
قطار در حرکت(1971)،32 دقیقه
از پراگ به شما می گویم:دومین دادگاه آرتور لندن(1971)
زنده باد نهنگ(1972)،30 دقیقه
سفیر(1973)،20 دقیقه
تنهایی خواننده زمینه خوان(1974)،60 دقیقه(درباره ایو مونتان)
هوا سرخ است(1977)،240 دقیقه،0پخش شده در1993 و کاهش زمان یافته به 180 دقیقه)
ژونکیوپا(1981)،6 دقیقه
بی آفتاب(1983)،100 دقیقه
2084(1984)،10 دقیقه
از کریس تا کریستو(1985)
آ.ک(1985)،71 دقیقه(درباره آکیرا کوروساوا)
خاطراتی برای سیمون(1986)،61 دقیقه همچنین موسوم به ادای دین به سیمون سینیوره
میراث شباویز(1989)،13 اپیزود 26 دقیقه ای
برلینر بالاد(ترانه برلینی)(1990)،25 دقیقه
مقبره الکساندر(1992)ف120 دقیقه
پستچی همیشه اسب را صدا می زند(1992)

طبقه پنج










بیست ساعت در اردوگاه(1993)
حافظ صلح(1995)،26 دقیقه
طبقه پنج(1997)،110 دقیقه
کسوف(1999)
یک روز از زندگی آندری آرسنویچ(1999)،55 دقیقه(درباره آنده تارکوفسکی)

خاطرات یک آینده(2001)
گربه های نشسته**(2004)(درباره توما ووی)
نگاشته ها
دل بی غش، در مجموعه Spirit انتشارات Le Soleil(آفتاب)،پاریس(1949)
انسان و آزادی اش:بازی بیدارمانی،درمجموعه کتاب های« بیدارمانی ها»شماره 4،انتشارات آفتاب،پاریس(1949)
ژیرودو به زبان خودش،مجموعه کتتاب های«نویسنده های همیشگی»،شماره 8،انتشارات آفتاب،پاریس(1952)
چین،دروازه گشوده،انتشارات آفتاب،پاریس(1956)
کره ای ها،مجموعه کتاب های«فیلم کوتاه»،شماره1،انتشات آفتاب،پاریس(1959)
گفتارهای متن،انتشارات آفتاب،پاریس(1961)
گفتارهای متن،شماره دو،انتشارات آفتاب،پاریس(1967)
هوا سرخ است:صحنه های جنگ جهانی سوم،1967-1977،مجموعه کتاب های« Voix»(آوا)،انتشارات فرانوآ ماسپرو،پاریس(1978)
لودپی،انتشارات ارشر،پاریس(1982)






رمان ها
تا اخر وقت،انتشارات Esprit،اکتبر 1947
پدیده،انتشارات ترافیک،شماره 30، تابستان1999
رمان های داپلولت،پوزیتیف،شماره 500،اکتبر2002
مقالات دیگر درباره مارکر(به فرانسه)
فیلم سازان روزگار ما
مستند
مقاله مستند
فهرست مستندسازان برپایه قاره ها

تنها مستندساز ایرانی در این فهرست عباس کیارستمی است!

خواندنی ها درباره کریس مارکر
کریس مارکر، گزیده نوشته ها و نقل قول ها کریس مارکر بر روی
شبکه چهار تصویر .کریس مارکر، اطلاعات گردآوری شده به کوشش فرانسوا نینی درباره کریس مارکر همراه با مطالعه« بی آفتاب» و «روی ششم پنتاگون».بی آفتاب ، مطالعه فیلم بی آفتاب به وسیله دومنیک کوژار و کریستین ژوپ لوبلوند در وبگاه لوکه دزیماژ.طبقه 5، مطالعه فیلم طبقه 5 به وسیله برنار اسپ و موریل کومب.گربه های نشسته ،پیوند به نقد این فیلم در وبگاه فیلم دو کولت.



*
اسکله در عنوان این فیلم به مکانی در فرودگاه اشاره دارد که همراهان مسافرمی توانند آخرین دیدارها را به پایان برند و کنده شدن و پروازهواپیمایش را ببینند.جای بدرود.بدرودگاه.







**
جنبشی در نقاشی دیواری شهری که توما وویل شهروند فرانسوی آن را به راه انداخت.این جنبش در همه شهرهای فرانسه،اروپا،و حتی افریقا ردپای خود را به جا نهاده و تنها اثرش گربه زرد رنگ خندانی است که روی دست و پاهایش نشسته است
این نوشته از وبگاه «دانشنامه ویکیپدیا»به زبان فرانسه برگرفته شده است.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام، ممنون که این طور پیوسته به سینمایِ مستند می‌پردازید. خواندنِ مطالبی که در موردِ سینمایِ مستند ترجمه کرده‌اید برایم لذّت ‌بخش است، به خصوص که در موردِ بسیاری از مستند‌ سازان اطلاعات بسیار کمی در وب هست.موفق باشید

ناشناس گفت...

آقا خیلی چاکریم

ما با شمایم

راستی کن رو تحت پوشش قرار می دین امسال یا نه ؟

امشب یه فیلمی دیدم اسمش کالیگولا
پازولینی رو می گذاشت تو جیبش

فکر کنم کوبریک هم تو چشمان باز بسته ازش یه چیزایی خیلی تر و تمیز و شیک و پیک وام گرفته