۲/۱۴/۱۳۸۴

ياداشت هاي روزانه مدير مدرسه

نامه صحرا،2006،گونه داستانی،ویتوریو دستا

يادداشت هاي روزانه مدير مدرسه،1973
گي گوتيه
محسن قادری

يادداشت هاي روزانه مدير مدرسه ، مستندي از« ويتوريو د ستا» مستند ساز و سینماگرداستانی ايتاليا از روي تجربيات نگاشته شده يك مربي رمي شكل گرفت كه يك سال تحصيلي را در يكي از حومه هاي فقير نشين رم بررسي كرده بود. دستا كه سخت تحت تاثير زبان واقع گرايانه اين نوشته قرار گرفته بود اقتباسي از آن را به تلويزيون ايتاليا پيشنهاد داد.او خيلي زود پي برد كه طرح كلاسيك به هيچ رو نمي تواند براي اين فيلم كارايي داشته باشد. او مدرسه اي را برگزيد و بدون هرگونه دخالت در كار دانش آموزان و بدون تعيين چارچوب خاص، طي چند ماه اتفاقات روزمره يك كلاس درس را فيلم برداري كرد. با توجه به انتخاب ابزار سبك و كم حجم كه ضرورت اين نوع كار بود، فيلم برداري كاردر كمال سادگي و راحتي به انجام رسيد.افراد گروه به حداقل كاهش يافت وبدون مزاحمت در كار دانش آموزان، زندگي روزمره كلاس به فيلم درآمد. پس از چهارده ماه مونتاژ، كارگردان، فيلمي پنج ساعته ازدل اين تصاوير بيرون آورد كه به طور هفتگي در پنج قسمت از تلويزيون ايتاليا پخش شد.مردم با علاقه روش نوين دستا در معرفي مدرسه و و مشكلات آن و نحوه ارتباط با يك محيط اجتماعي را دنبال مي كردند.دستا به عنوان دنبال كننده نئو رئاليسم و همچنين به عنوان نوآور در كشورش مورد تحسين قرار گرفت.اوخود سبك كارش را چنين برمي شمرد.

چيزي كه در بسياري از فيلم هاي كنوني آزارم مي دهد سبكي است كه فيلم ساز قصد ارائه دادن آن را دارد. ما اعتماد چنداني به ظرفيت و گنجايش تماشاگر عام نداريم ، به عبارت ديگر هميشه گونه اي تكلف هنري وجود دارد كه انگارمي خواهد بگويد كه: اين را هم بهتان اضافه مي دهم. براي من، سبك چيزي است كه از ماهيت آنچه مي خواهم بگويم بر مي آيد. براي مستند «يادداشت روزانه مدير مدرسه» سبكي را براي خودم درنظر نگرفتم، همه چيز همين جوري و خود به خودي به وجود آمد.اگر با وجود همه چيز باز هم سبكي در كار ديده مي شود، ناخواسته بوده است. بايد داروخانه نسخه پيچي زبان سينمايي را نابود كرد.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام محسن جان ،خسته نباشید ،باز هم از فیلمهای مستند در مدارس بنویس که سخت مشتاقم.

ناشناس گفت...

سلام محسن... کار هایت را مثل همیشه می خوانم. ولی چون در سینما تخصصی ندارم نظر نمی دهم... در مورد این نوشته باید بگویم من با نتیجه گیری از این جور گفته ها موافق نیستم... فرآیندی که آفریننده اثر بعد از موفقیت آن توضیح میدهد دقیقا همانی نیست که اتفاق افتاده است... این امر دلایل زیادی دارد. یکی از آنها تلاش برای توجیه موفقیت است.