۱/۲۲/۱۳۸۴

حق به فیلم درآوردن دیگران

شوه یی ایمامورا
حق به فیلم درآوردن دیگران
گی گوتیه
محسن قادری

شوهه یی ایمامورا بیشتر به عنوان سینماگر داستانی شناخته می شود(او با فیلم«ترانه نارایاما» جایزه نخل طلای جشنواره کن را در 1983 از آن خود ساخت) اما وی چندین فیلم مستند نیز ساخته است که از میان آنها می توان به سه مستند آخر او برای تلویزیون اشاره کرد:«تبخیر یک مرد»(1967) درباره محدوده های سینما وریته،«در جستجوی این سربازانی که بازنگشتند»(1971)«موهوماتسو به زادگاهش باز می گردد و این زنانی که می خواهند به دوردست بروند» (1973). نخستین «مستند» ایمامورا در حقیقت مشکلی اخلاقی را طرح می کند(آیا می توان بدون اطلاع شخص دخیل در ماجرا دست به فیلم برداری زد؟). مشکل دیگری که این فیلم مطرح می کند جایگاه شخص فیلم شده است: (بازیگر ناخواسته چه کسی است؟).او می نویسد:

«چندین بار به همراه گروه، محدوده های فیلم برداری از زندگی خصوصی را به سوال گذاشتیم : آیا زیاد دور نرفته بودیم؟ سکانسهای فوق العاده ای را مخفیانه فیلم برداری کرده بودیم وآیا اکنون می بایست آنها را خذف می کردیم؟این یک نگرانی کامل بود. اما درمجموع خیلی دور رفته بودیم.»

ایمامورا با اشاره به «یوشی» که در آغاز به مثابه یک همکار زن در فیلمش ظاهر شده بود می افزاید:

«اگر به خودمان اجازه داده بودیم که در مورد یوشی زیاد دور برویم تنها به این خاطر بود که می دانستیم او نقش خودش را بازی می کند.از سوی دیگر،او دستمزد می گرفت و بنابراین از این نظر می توانستیم او را بازیگر فرض کنیم.»

ایمامورا با این توجیه مضاعف درباره «حق فیلم برداری از دیگران» می افزاید:

«به نظر می رسد که ژان لوک گدارحرف از رسوایی زده باشد.آیا این در مفهوم تحقیر آمیز کلمه بوده یا به طور ساده می خواسته بگوید که ما فلان فیلم را نمی توانستیم در فرانسه بسازیم، باید این را از خود او پرسید. این بحثی اخلاقی است. در هر حال می پذیرم که ما نمی توانیم ازهرچیزی فیلم بگیریم. به تازگی« م.اوکوزاکی» کهنه سربازی که خاطراتش را به نگارش در آورده به من پیشنهاد ساخت فیلمی درباره خود را داد.از آنجا که خودم فرصت انجام این کار را نداشتم، ساخت این فیلم را به« کازوئو هارا» یکی از دستیارانم محول کردم و خود تهیه کننده کار شدم. منظورم فیلم «ارتش امپراطور»است. در طی فیلم برداری این فیلم یک روز«هارا» با چهره برافروخته به دفتر کارم آمد.اومی گفت که اوکوزاکی حاضر شده مرتکب قتل شود و از او خواسته که این صحنه را به فیلم درآورد.اوکوزاکی به او گفته بود که این یک مستند بی نظیر خواهد شد که تا حالا کسی ندیده.هارا همزمان دچار وسوسه و هراس شده بود و پیش من آمده بود تا نظرم را بپرسد. به او گفتم که نباید این قتل را به فیلم درآورد. محدودیت هایی وجود دارد».

با این همه، می دانیم که این محدودیت ها همیشه رعایت نشده اند، برای نمونه می توان به فیلم «زندگی سگی» (1962) ساخته گوالتیه رو جاکوپتی اشاره کرد که در قالب سینمای بی واسطه ساخته شد وبا به کارگیری مستندات واقعی به منظور جعل واقعیت، در پی ایجاد هیجان بود.این فیلم سایه ای تاریک بر سینمای مستند ایتالیا افکند تا آنجا که برخی منتقدان در قابلیت ایتالیایی ها برای اتخاذ این گونه سینمایی دچار تردید شدند.

نخستین دفاع ایمامورا پذیرفتنی است: می توان گفت هنگامی که شخصی دستمزد دریافت می دارد، برخی حقوق را درباره چهره خوداز دست می دهد، حقوق شناخته شده از سوی قانون در برخی نظام های حقوقی. جایگاه بازیگر-که با گرفتن دستمزد وبا آگاهی از بازی در نقش کسی دیگر مشخص می شود-همچنین نشان دهنده داشتن سهمی در درون یک فیلم است.

خواه فیلمی را «مستند» یا «داستانی» بخوانیم، بحثی که در اینجا مطرح است هیچ ارتباطی با ریشه شناسی واژگان یا نسبت یک فیلم با واقعیت ندارد بلکه در نهایت بحث برسر محترم شمردن قراردادی است که خالق اثر را نسبت به آنچه که به فیلم در می آورد پایبند می سازد. به عبارت دیگر، بحث در وهله نخست، بحث وجود یک قراردا د است، جدا از ماهیت یا ارجاعات حقوقی آن.

اماهنگامی که فیلم ساز و آدم ها به دنیای واحدی تعلق نداشته باشند، ماهیت قرارداد چه خواهد شد؟ آفریقایی ها مردم شناسان و به ویژه« ژان روش» را سرزنش می کنند که به ابزار غلبه سفید پوستان بر ایشان تبدیل شده اند. مارگرت مید با یاد آوری حق نسل های آینده پاسخ می دهد:

«هرچند که هیچ فیلمی بدون همکاری آنهایی که رقص ها و مراسم و آیین هایشان به ثبت رسیده ساخته نشده است اما ما در گذشته فیلم سازانی را دیده ایم که در فیلم خود، دیدگاه هایشان را بر فرهنگ ها و مردمی که به فیلم درآورده اند تحمیل نموده اند. نمی توان به طور کامل مانع این شد. با این حال، گروه های بسته یا ملت های در حال شکل گیری با این «ممانعت» چیزهای بسیاری را از دست می دهند، چیزهایی که با ممنوع کردن ساخت فیلم در هراس از نارضایی عمومی و مراقبت جدی از یک انگاره ملی هرگز آنهارا بازنخواهند یافت، آنها بدینسان نسل های آینده خود را از میراثی که حق ایشان است باز می دارند».

Le Cinéma Docmentaire un autre Cinéma,Guy Gauthier,NATHAN Cinéma,1995.

هیچ نظری موجود نیست: